گزاره لا اله الا الله در ذات همه مسلمانان و غیرمسلمانان وجود دارد
کد خبر: 3672619
تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۱
محمد شجاعی مطرح کرد؛

گزاره لا اله الا الله در ذات همه مسلمانان و غیرمسلمانان وجود دارد

کانون خبرنگاران نبأ: استاد حوزه و دانشگاه در همایش مهدویت و آخرالزمان گفت: گزاره لا اله الا الله خاص مسلمانان نیست بلکه یک گزاره انسانی است که در ذات همه انسانها عشق به کمال مطلق، لذت مطلق، قدرت مطلق وجود دارد و ربطی به دین ندارد بلکه در ساختار خلقتی همه انسان هست.

http://uupload.ir/files/wpo2_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%B4%D8%AC%D8%A7%D8%B9%DB%8C.jpg

به گزارش خبرگزاری (ایکنا)، نبأ، محمد شجاعی استاد حوزه و دانشگاه صبح چهارشنبه 22 آذرماه در همایش مهدویت و آخرالزمان که در فرهنگسرای خاوران برگزار شد، به بحث انسان شناسی و بیان پنج شان و کمال انسانها پرداخت و گفت: انسان پنج شأن دارد یکی شان جمادی اوست که به واسطه آن گرایش به اشیاء خارج از خودش دارد، یعنی احساس می کند شرافت و قیمت و عزت او به این است که اشیاء بیشتری مثل پول، اتومبیل، مسکن، ساختمان، بنا و این قبیل چیزها را داشته باشد. و در واقع درجه و قیمت خود را اینجور چیزها و اشیاء بیرون خودش جمادات می داند.

وی ادامه داد: یک شأن گیاهی دارد که کشش انسان در این شأن به سوی گیاهی است مثل تغدیه، تولید مثل، قدرت بدنی، زیبایی، تناسب اندام، قدرت بدنی و این قبیل چیزها است. در این شأن انسان احساس می کند هر چقدر غذاهای گران قیمت و متنوع داشته باشد یا مصرف کند یا به مهمانانش عرضه کند یا تولیدمثل کند و بچه دار بشود آبرومندتر است و آبرویش را در اینجور چیزها می داند و این افراد قیمتشان اینجور چیزها است.

شجاعی به شأن سوم انسانها اشاره و اظهار کرد: دسته سوم شأن حیوانی است که انسان در این شأن به کمالات حیوانی علاقمند می شود، مثل کشش به سمت جنس مخالف، ازدواج، تشکیل خانواده، تشکیل اجتماع، شغل، کار، تفریح، مسکن گزینی، پست و مقام، ریاست است.

وی ادامه داد: در دسته چهارم شأن عقلانی انسان است و انسان کشش به سمت دانش، اختراع، مدرک تحصیلی، مدارج علمی و اینجور چیزها را می خواهد.

این کارشناس انسان شناسی مهمترین شأن انسانها را شأن فوق تجرد دانست و گفت: در دسته پنجم شان فوق عقلانی یا فوق تجرد انسان است. در این بخش انسان کشش به سمت کمال مطلق و بی نهایت دارد، مثلا قدرت مطلق، زیبایی مطلق، علم مطلق، لذت مطلق، حیات مطلق و اینجور چیزهای مطلق را می خواهد و هیچ کمال محدودی در این شان او را راضی نمی کند. در شان فوق عقلانی انسان قابلیت تربیت نامحدود می کند و رشدش متوقف نیست. کمال نامحدود هم از نظر هستی شناسی انسان عاشق هستی نامحدود است و آن را الله تبارک و تعالی می گویند. این انسان در بخش فوق عقلانی عاشق الله می شود و اله او الله است.


 لا اله الا الله در وجود همه انسانها

شجاعی به تشریح گزاره لا اله الا الله رد وجود همه انسانها پراخت و گفت: بنابراین گزاره لااله الا الله یعنی من معشوقی، آرمانی، دلبری جز هستی مطلق و کمال مطلق ندارم. این نکته خیلی دقیق است پس وقتی می گوییم لا اله الا الله یعنی اله من بی نهایت شدن است و من می خواهم به هستی بی نهایت برسم مثلا می خواهم به قدرت مطلق، زیبایی مطلق، علم مطلق و امثال آن برسم چون اینها در یک ذات جمع است و نمی تواند در چند جا باشد آن ذاتی که همه این کمالات را دارد من عاشق آن هستم که به آن الله می گویند.

وی ادامه داد: پس گزاره لا اله الا الله گزاره دینی و اسلامی و خاص مسلمانان نیست بلکه یک گزاره انسانی در ذات همه انسانها عشق به کمال مطلق، لذت مطلق، قدرت مطلق وجود دارد. همه انسانها در ذاتشان لا اله الا الله را دارند و ربطی به دین ندارد بلکه در ساختار خلقتی انسان وجود دارد.

شجاعی تصریح کرد: انسانها در مسیری که می روند اگر یک آدم یا یک شی را ببینند که کمالی دارد عاشقش می شوند مثلا یک انگشتر زیبا را می بینند دوستش دارند چون کمال زیبایی در آن است و هر چه آدم بزرگتر می شود و کمالات او بیشتر می شود انسان بیشتر دوستش دارد و نمی تواند دوستش نداشته باشد. مثلا من این اتومبیل را خریده ام اما بعد از مدتی یک اتومبیل بهتر پیدا کرده ام و عاشق آن می شود و چند وقت دیگر آن اتومبیل خاصیتش را از دست می دهد و یک چیز بهتر می خواهد.

وی ادامه داد: رییس جمهور آمریکا هم عاشق خداست! این یعنی چه؟ یعنی او هم در ذات خودش بی نهایت طلب است و مطلق می خواهد اما فرق امام با رییس جمهور آمریکا در این است که امام می فهمد معشوق اصلی او الله است ولی رییس جمهور آمریکا این را نمی فهمد لذا بی نهایت طلبی را در کمالات جمادی ، گیاهی ، حیوانی یا نهایتا عقلی می بیند.

این استاد حوزه و دانشگاه افزود: انسان وقتی بخش فوق عقلانی اش فعال نباشد نمی تواند در مظاهر محدود بی نهایت را پیدا کند ، لذا بعد از رسیدن به پول و ثروت، هنر و اقتصاد، سیاست، ازدواج، مقام و ریاست و امثال آن چون به شان فوق عقلانی نرسیده به پوچی می رسد و گاها بوده اند افراد مشهوری که دست به خودکشی زده اند.

وی ادامه داد: هر چه آسایش بالا رفته آرامش پایین آمده و سطح طلاق و خودکشی نشان دهنده این است که رسیدن به آسایش در آن چهار شان انسانی کسی را نتوانسته به آرامش برساند. چون انسانها با بخش ها و شان های پایین خود زندگیشان را هدف گذاری کرده اند در صورتی بخش اصلی فوق عقلانی خود را هدف گذاری نمی کنند و بعد از مدتی فکر می کنند آن چیزی که روزی عشق اصلیشان بوده می شود دشمنشان و حوصله آنها را سر می برد و حتی از آن متنفر هم می شوند. این 80 درصدی که طلاق می دهند و همسرشان را دوست ندارند یک زمانی این همسر معشوق و نفسشان بوده اما الان منفور است. پس اگر انسان با ظرفیت فوق عقلانی اش زندگی نکند مجبور است آن حس فوق عقلانی و فوق بی نهایت خود را در بخش های پایینی بیاورد و این بخش ها هم چون نمی توانند نیاز او را تامین کند فرد به پوچی و خودکشی می رسد.

شکل گیری دو گروه از انسانها متضاد هم از اول تاریخ / فطرت گراها و طبیعت گراها

شجاعی به وجود دو گروه از انسان ها در دو صف متضاد از اول تاریخ اشاره و بیان کرد: از اول تاریخ دو گروه آدم صفشان از یکدیگر جدا شده است، از زمان حضرت آدم (ع) تا الان همیشه این دو گروه وجود داشته و هستند. یک گروه کسانی که می فهمیدند اله آنها کیست؟ و آن الله است و این مسیر را حرکت می کردند تا به بی نهایت برسند و گروه دوم کسانی که نمی خواستند و علاقه و آرمانهایشان مسائل پایینی بود و این مسیر را دوست نداشتند طی کنند.


وی ادامه داد: بنابراین دو گروه هابیلی ها و قابیلی ها از اول تاریخ شکل گرفتند ، هابیلی ها فطرت گرا بودند ولی قابیلی ها طبیعت گرا بودند. و در طول تاریخ این دو گروه تا الان آمده اند. یعنی کسانی که می خواهند شبیه الله بشوند و کسانی که می خواهند فقط روی زمین محدود بماند و ابدیت و جاودانگی را نمی خواهند و فقط می خواهند در دنیا باشند و خیال پرواز به ابدیت و آخرت را ندارند.

شجاعی خاطر نشان کرد: گروه اول را که فطرت گرا یا هابیلی ها می گویند ، قرآن از آنها تعبیر به مومن می کند و می فرماید: « وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ » ، همه انسان ها دارند خطا می کنند و اصل سرمایه و بی نهایت طلبگی خود را از دست می دهند و غیر از مومن همه انسانها دچار خسران هستند یا با کمالات جمادی ، یا گیاهی ، یا حیوانی یا عقلانی مشغول هستند که اینها کمال انسانی نیستند.

وی ادامه داد: آیا در این چهار بخش اول هر چه سطح تحصلات انسان بالاتر برود انسان تر است؟ آدم های دکتر آیا انسان تر از بقیه هستند ؟ پس مدرک تحصیلی گزاره انسانی نیست، یا در بخش های دیگر آیا رئیس جمهور انسان تر از بقیه مردم است؟ در صورتی که مقام جز کمالات انسانی محسوب نمی شود و همینطور در بخشهای دیگر هم همینطور است و اینها ملاک های انسانی نیست.

شجاعی تصریح کرد: روایت داریم که پیامبر (ص) فرمود در روز قیامت برخی از امت من به صورت ده حیوان و موجودات دیگر محشور می شوند چون همه معشوقه های آنها الله نبوده است و معشوق آنها حرکت به سمت جاودانگی نبوده بلکه معشوق هایشان همین دنیا بوده است برای این است که حیوانیت آنها تقویت شده نه انسانیت.

این کارشناس دینی با بیان اینکه فقط مومن معشوقش خدا است، گفت: کسانی که مومن هستند و می خواهند تا بی نهایت برسند در واقع معشوق اصلی آنها الله است و چون برای رسیدن به معشوق بی نهایتشان در روی زمین نیاز به راهنمایی دارند که بتوانند به الله برسند، خود الله برای آنها یک نسخه مثل خودش را روی زمین گذاشته که آن نسخه از خود خدا در روی زمین به اصطلاح قرآن به آن مثل اعلی یعنی عالی ترین نمونه از خدا است یعنی کسی که عاشق خداست و می خواهد به خدا برسد خدا که در دسترس نیست بنابراین این مثل اعلی اسم دیگرش در قرآن امام است که جلو می ایستد و ما به او اقتدا می کنیم و به سیره عملی او عمل می کنیم و به خدا می رسیم.یک اصطلاح دیگر هم در قرآن آمده و آن خلیفه الله است یعنی جانشین خدا روی زمین است.

وی ادامه داد: ملاک تقسیم بندی انسانها هم معشوق های آنها هست یعنی دل انسان هر چیزی را بخواهد و معشوقش باشد قیمت انسان از نظر عقلانی و از نظر خداوند معشوقی دارد که در زندگی دارد ، مثلا از یکی می پرسند می خواهی چه بشوی؟ می گوید می خواهم پولدار بشوم ، پس معشوقش ثروت است. اما یکی معشوقش خداست و می خواهد شبیه خدا بشود. پس هر کس قیمتش را از آرمانها، نیتها، معشوقه هایش می گیرد، پس اگر کسی روز قیامت شبیه خوک محشور می شود، یعنی این فرد در دنیا شهوت ران بوده است.

این کارشناس مذهبی به تقسیم بندی انسان ها اشاره و اظهار کرد: بر این اساس خداوند انسان ها را در قرآن به دو دسته کلی تقسیم می کند که یک دسته مومن و دسته دوم کافر هستند و می فرماید: «أَفَمَن كَانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كَانَ فَاسِقاً لاَ يَسْتَوُونَ» که اینها اصول دشمن شناسی است.

وی با بیان فرق مومن و فاسق گفت: مومن کسی است که معشوقش بی نهایت شدن و شبیه الله شدن است اما فاسق کسی است با وجود اینکه حس بی نهایت شدن دارد، دنبال بی نهایت شدن نیست و حالت طبیعی بی نهایت شدنش را از دست می دهد و سراغ کمالات محدود جمادی، گیاهی، حیوانی، علمی می رود. دیگر آن حالات خاصیت انسانش که می تواند تا خلیفه الله برود و مظهر خدا بشود دیگر این حس و آرزو را ندارد و اصطلاحا به او فاسق می گویند، کسی که دیگر طبیعی نیست.

امیرمحسن سلطان احمدی

captcha