به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) مقاله «تبيين و بررسي تقريرهاي برهان حكمت بر عصمت پيامبران در كلام اسلامي» به قلم علی ربانی گلپایگانی، در صد و یکمین شماره از فصلنامه علمی ـ پژوهشی کلام اسلامی به رشته تحریر در آمد.
در چکیده این مقاله میخوانیم: عصمت پيامبران الهي يكي از مسائل مهم در باب نبوت است. متكلمان اسلامي از طريق دلايل عقلي و نقلي به اثبات آن پرداختهاند. دلايل عقلي آنان بر پايه حكمت الهي استوار است. از برهان حكمت بر عصمت پيامبران تقريرهاي مختلفي ارائه شده كه مهمترين آنها عبارت است از تقرير برهان حكمت بر اساس معجزه، تقرير برهان بر پايه لطف، و تقرير آن بر اساس غرض از نبوت.
اين تقريرها به دو دسته حداقلي و حداكثري تقسيم ميشوند؛ تقريرهاي حداقلي عصمت پيامبران را در دريافت و ابلاغ پيامهاي الهي به بشر اثبات ميكند، اما تقريرهاي حداكثري، عصمت در مقام عمل را نيز شامل ميشود. متكلمان اسلامي در اينباره كه آيا برهان حكمت عصمت از گناهان كبيره و صغيره، عمدي و سهوي را شامل ميشود يا به گناهان كبيره و صغيرههاي منفر اختصاص دارد، و نيز قبل از نبوت را نيز دربر ميگيرد يا به زمان نبوت اختصاص دارد، همداستان نيستند، متكلمان اماميه در اين مسئله نگاه حداكثري دارند اما متكلمان معتزلي، گناهان صغيره غير مسخف را منفر ندانسته، و برهان حكمت -با تقريرهاي مختلف آن- را مُثبِت عصمت پيامبران از آنها ندانستهاند.
از تامل در سخنان متكلمان اسلامي به دست ميآيد كه عنصر منفريت و نقض غرض در برهان حكمت بر عصمت پيامبران، نقش كليدي دارد. آنان در اين باره هيچگونه اختلافي ندارند، هرچند در قلمرو و مصداق آن ديدگاههاي مختلفي ارائه كردهاند. برداشت درست از منفريت و نقض غرض، مويد ديدگاه متكلمان اماميه در اين باره است كه در قلمرو عصمت نگاه حداكثري دارند.
مؤلف در ادامه این مقاله به ارائه تعریف عصمت از دیدگاه اشاعره، متکلمان عدلیه و حکمای اسلامی پرداخته است و مینویسد: اشاعره بر این مبنا که خداوند خالق بلاواسطه افعال بشر است، عصمت از گناه را به خلق نکردن گناه در معصوم تعریف کردهاند، متکلمان عدلیه(امامیه و معتزله) که به قاعده لطف در افعال الهی در زمینه تکلیف معتقدند، عصمت را لطف الهی در مورد معصوم دانستهاند که در پرتو آن، هیچگاه داعی بر گناه در معصوم حاصل نمیشود و در نتیجه با این که قدرت بر گناه دارد صدور گناه از او ممتنع است، بر مبنای حکمای اسلامی که صفات نفسانی را بر اساس حالات و ملکات تبیین میکنند، عصمت ملکهای است که مانع از صدور گناه، اتز دارنده آن ملکه است.
نگارند سپس کاربردهای حکمت را بیان کرده و به بیان تقریر برهان حکمت بر پایه معجزه پرداخته و در این زمینه نیز ضمن ارائه نظرات مختلف به بررسی و ارزیابی آنها پرداخته است که در این زمینه به ترتیب تبیین حداقلی، تبیین حداکثری و منفر بودن صغائر بحث شده است. همچنین در بخش بعدی نیز تأویل یا سهو در گناهان کبیره مورد بحث قرار گرفته است.
در بخش دیگری از این پژوهش تقریر برهان حکمت بر اساس قاعده لطف مورد بررسی قرار گرفته و مؤلف در این زمینه مینویسد: لطف در اصطلاح متکلمان فعلی است که خداوند در مورد تکلیف و نسبت به مکلفان انجام میدهد و نقش آن مقربیت و معبدیت است، یعنی نسبت به اطاعت مکلفان از اوامر و نواهی الهی، مقرب و نسبت به نافرمانی آنان در مورد اوامر و نواهی خداوند معبد است، البته به مرز الجا و اجبار نمیرسد لذا ممکن است مکلف با وجود لطفی که از جانب خداوند در حق او شده است از انجام تکلیف سر باز زند.
نگارنده در ادامه به بررسی تقریر برهان لطف در کلام معتزله و تقریر برهان لطف در کلام امامیه پرداخته است، همچنین در بخش دیگری از این پژوهش تقریر برهان حکمت بر عصمت بر پایه نقض غرض بحث شده که در این قسمت نیز به ترتیب تقریر حداقلی برهان نقض غرض، تقریر حداکثری برهان نقض غرض و جایگاه وثوق و منفریت در برهان حکمت بحث شده است.
مؤلف در انتها و در مقام نتیجهگیری مینویسد: ادله متکلمان اسلامی به ویژه عدلیه بر پایه حکمت الهی استوار است که به صورتهای مختلف تقریر و تبیین شده است. دو عنصر منفریت و نقض غرض در این تقریرها نقش تعیین کننده دارد، متکلمان امامیه از منفریت برداشت حداقلی دارند یعنی اگر گفتار یا رفتار یا صفت و حالتی از پیامبر الهی حتبی برای شمار اندکی از مکلفان منفریت داشته باشد –مشروط بر این که نفرت آنان ناشی از خصلتهای طبیعی و عادی بشری باشد نه رزائل نفسانی- عصمت از آن لازم و مقتضای حکمت الهی است.
در نتیجه برهان حکمت در اثبات عصمت تقریر حداکثری خواهد داشت، و عصمت پیامبران از گناه صغیره و کبیره سهوی و عمدی قبل از نبوت و در زمان نبوت را شامل خواهد شد اما متکلمان معتزلی از منفریت برداشت حداکثری دارند یعنی منفریت را نسبت به عموم مکلفان و در درجه شدید آن تفسیر کردهاند در نتیجه برهان حکمت در باب عصمت شمول و گستره کمتری دارد.