به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست علمی ـ. تخصصی با عنوان «روشهای الگوپذیری از سیره حضرت زهرا(س) در دوران معاصر» با حضور غلامرضا ذکیانی، رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی، حجتالاسلام صادق اکبری اقدم، مسئول نهاد رهبری دانشگاه علامه طباطبایی، زهرا شجاعی، روحالله محمدعلی نژاد، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، محمدحسین زورق و جمعی از علاقهمندان در سالن شهید مطهری دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
در ابتدای این نشست علمی غلامرضا ذکیانی، رئیس دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی به ارائه توضیحاتی پیرامون سلام مشهور «السلام هلی فاطمه و ابیها» پرداخت و بیان کرد: معمولا به اهل بیت(ع) به صورت فرادی نگاه میکنی و خیلی هم که بخواهیم جمعی نگاه کنیم، کل آنها را یک معصوم ۲۵۰ ساله میدانیم که در مراحل مختلف عکسالعمل ویژهای داشتهاند، اما یک بُعد دیگر از با هم بودن و هماهنگ بودن آنها به ویژه با محوریت حضرت زهرا(س) را مطرح میکنم، در دنیای مدرن انسانها یک جزء شدهاند و تک تک، یک سلولی هستند که با دیگران رابطه دارند، اما چیزی که در دین خودمان سراغ داریم، بهویژه در مکتب اهل بیت(ع) است، اینگونه نیست.
وی در ادامه افزود: انسانها سلولهای جدای از هم نیستند، بلکه در ارتباط با هم هستند که شکل میگیرند و فراز و فرود آنها در ارتباطات است و اگر صعودی و عروجی وجود دارد در این روابط است، ارتباطات هم بین دو دوست و ... وجود دارد، اما یکی از ارتباطهایی که جزء قویترین ارتباطات است و ما امروز از آن حرف میزنیم ارتباطی است که بین زن و شوهر برقرار میشود و در این ارتباط روابطی شکل میگیرد و اتفاقهایی میافتد که این روابط در هیچ رابطه دیگری شکل نمیگیرد.
ذکیانی بیان کرد: این رابطه زناشویی که بین زن و شوهر است رابطهای است که کیمیای وجود مرد را از قوه به فعلیت میرساند و بالعکس، این چیزی که در این سلام مشهور وجود دارد این است که رابطه حضرت زهرا(س) را با نبی مکرم اسلام(ص)، با وصی ایشان، حضرت امیر(ع) و با دو فرزند ایشان که تاریخ تشیع را ساختند نشان میدهد.
وی در ادامه افزود: پیامبر(ص) مقید بود که هر روز بر ایشان سلام دهد و رابطه جضرت امیر(ع) که این رابطه بین آنها، نتیجهاش میشود امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، و حضرت زینب(س) و اهل بیت(ع) که از همین خاندان هستند، اینها را گاهی از کنارشان ساده در میشود و فکر میکنیم که امام حسین(ع)، امامی است که در عاشورا دیدهایم، در حالی که اینها در خانوادهای شکل گرفتهاند که بر محوریت حضرت زهرا(س) بوده است و فقط تشکیل خانواده نبوده بلکه حضرت رابطهای با پدر دارد که لقب امابیها مییابد.
ذکیانی بیان کرد: چطور ممکن است که پیامبر(ص) که بر همه انبیا اشرف است به حضرت زهرا(س) که از نظر سنی هم دست کم ۵۰ سال کوچکتر است، میگویند ام ابیها، معلوم میشود که مسئله سادهای در کار نیست که در کنار آن بتوان راحت رد شد، اتفاقاتی در رابطه ایشان با پدر و حضرت علی(ع) و فرزندانشان بوده که یکی از آنها برای هر دین و تمدنی کافی است، اما مجموعه اینها در این روابط شکل یافته است.
وی در ادامه افزود: لذا فکر میکنم مقداری هم باید در مورد این رابط یعنی رابطهای که از سویی حضرت زهرا(س) و از سوی دیگر اهل بیت(ع) هستند تفکر کنیم و ببینیم چه رابطهای بوده است که پیامبر(ص)، علی(ع) و حسنین(ع)، با این عظمت حول این محور قرار بگیرند و با محوریت حضرت زهرا(س) به اینها سلام دهیم که جای تامل دارد.
در ادامه این نشست نوبت به سخنرانی زهرا شجاعی، رئیس اسبق مرکز امور مشارکت زنان رسید، وی به طرح سؤالاتی از قبیل: ضرورت نامگذاری روز و یا مناسبتهای دیگر، دلیل نیاز به الگو و تعریف الگو و این که آیا میشود بدون الگو هدایت یافت یا خیر؟ الگو و یا اسوه چه خصوصیاتی باید داشته باشد که بتوان از او پیروی کرد و این که آیا جنسیت در الگو مطرح است؟ و آیا میتوان از یک انسانی که ۱۴ قرن قبل در یک جامعهای با مختصات متفاوت از جامعه امروز زندگی میکرد از این فرد امروزه پیروی کنیم، یا این که باید دنبال الگوهای معاصر برویم؟ پرداخت و در ادامه نیز به تک تک این سؤالات پاسخ داد.
وی در پاسخ به سؤال اول بیان کرد: همه زمانها ایام الله هستند، اما در برخی از زمانها اتفاقی رخ میدهد که آن زمان دارای ارزش ویژه میشود و اسم آن میشود ایام الله و یا میشود شب قدر که اجر اعمال در آن روزها بیشتر است و نامگذاری در دنیا روی موضوعاتی است که نیازمند توجهات بیشتری از سوی برنامهریزان و ... است که برای آن، روز یا هفتهای را قرار میدهند.
شجاعی تصریح کرد: موضوعی که اهمیت مییابد میتواند به دلیل جایگاه مرتبه باشد، مانند روز معلم و یک وقت به دلیل پر کردن شکافها است که میتوان روز زن را مثال زد، انتخاب روز زن در اوایل انقلاب بوده است، البته در گذشته روزی داشتیم به نام روز مادر که هدیهای میدادند و تجلیل از مقام مادر صورت میگرفت و روزی هم که کشف حجاب انجام شد که آن روز هم روز زن نامگذاری نشد، اما انقلاب که پیروز شد ضرورت این امر احساس شد و دیدیم که مجددا روز مادر مطرح میشود و در آن تاریخ مجددا تکریم مادر صورت میگرفت، اما انقلاب شده بود که ارزشهای دینی جایگزین شود.
وی در ادامه افزود: از شورای فرهنگی اجتماعی زنان پیشنهاد روز زن صورت گرفت و امام راحل هم در سخنرانی خود اشاره کردند به این موضوع، یک روز هم روز جهانی زن است که مصرف خارجی دارد و در دوران مسئولیت هم روی این موضوع مانور نمیدادیم، چون انگیزه آن چیز دیگری بود، در هر صورت این روز تعیین و پیشنهاد شد که آقای هاشمی رفسنجانی در آن زمان رئیس جمهور بودند و پیشنهاد روز ولادت حضرت زهرا(س) را به عنوان روز مادر دادیم، شورای عالی انقلاب فرهنگی در ابتدا دلایلی آوردند که این روز در تقویم قمری میچرخد و ... و در تاریخ شمسی باید روزی را اعلام کنید و باز هم مکتوباتی صورت گرفت و با چند بار مکاتبه در نهایت اینطور شد که این روز تعیین شد. پس ضرورت نامگذاری این ایام به دلیل اهمیت دادن به موضوع و نیازمندی به توجه بیشتر و برنامهریزی در جهت حل مشکلات است، در غیر اینصورت صرف جشن گرفتن کفایت نمیکند.
شجاعی در پاسخ به سؤال دوم بیان کرد: در ارتباط با الگو باید گفت که الگو به تعبیر دینی چنان که قرآن میگوید، معادل قرآنیاش اسوه است، «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه»، میفرماید ما برای شما اسوه حسنه قرار دادیم، اسوه به تنهایی بار معنایی ندارد و میتواند حسنه یا سیئه باشد و اسوه به دلیل قابل تبعیت بودن آن است که میشود به آن تاسی کرد و اگر غیر قابل پیروی باشد اسطوره است.
وی بیان کرد: انسان برای این که بتواند در هر زمینهای فعالیت و کوشش خود را به نهایت و حداکثر شکل برساند، نیازمند دلیلهایی است که اولا روشن شود که این کار امکانپذیر و عملی است، لذا انسان برای تشویق و روشن شدن راه و پیدا کردن برنامه حرکت نیازمند اسوه است و در زیارت جامعه میخوانید که اینها منارههای بلاد هستند، یعنی راهنمایانی هستند که خودشان هم این مسیر را رفتهاند و در تعریف صراط نیز ائمه(ع) فرمودهاند که منظور ما هستیم.
شجاعی گفت: لذا شناسایی اسوهها برای این است که نیازمند پیدا کردن یک مدل هستیم و این اسوهها میتوانند بگویند که میشود این طور حرکت کرد و شدنی است و در قرآن که تاکید میکند که پیامبر(ص) نیز بشری است که به او وحی میشد و، چون ایشان بشری هستند، اسوه ما میشوند و باید از ایشان تبعیت کرد.
وی با اشاره به بحث جنسیت رد اسوه بیان کرد: کمال انسانی در قبال تعالی روح انسان انجام میشود پیروی و تبعیت در رفتار و گفتار و سبک زندگی و سیره افراد در همه حوزههای وجودی آنها، بر اساس سبک زندگی آنها است، این که حضرت مهدی) عج) میفرماید حضرت زهرا(س) اسوه من هستند، یا حضرت رسول(ص) که مرد هستند اسوه همه معرفی شده است و حضرت امام حسن(ع) فرمود که من برای شما اسوه هستم نیز نشان از این دارد که جنسیت اهمیتی ندارد؛ لذا در الگوپذیری جنسیت مطرح نیست و قرآن هم که مثال میزند همین گونه عمل میکند، در نتیجه در پذیرش کمال و برای انتخاب سبک و سیره جنسیت مطرح نیست.
وی در ادامه با طرح بحث خصوصیات اسوه تصریح کرد: خصوصیات اسوه این است که اسوه باید دارای جامعیت باشد، یعنی وقتی کسی را به عنوان مدل انتخاب میکنیم باید در همه ابعاد انسانی و کمال خود به نهایت درجه رسیده باشد وگرنه اگر فقط در یک بعد پیشرفت کرده باشد، ما هم باید فقط او را در همان بعد الگو کنیم، ما در تاریخ خودمان انسانهای بزرگ زیادی داریم که فرضا در علم و ایثار رشد کردهاند، اما وقتی وارد زندگی خصوصی آنها میشویم، میبینیم که مشکلاتی دارند، مثلا افراد بزرگی بودند که با دست خودشان حکم اعدام فرزندان خود را امضا کردند و کار بزرگی انجام دادهاند، اما آن طرف قضیه هم که فرزند را درست تربیت نکرده باشند نیز اهمیت دارد؛ لذا الگو باید دارای جامعیت باشد که قابلیت تبعیت از او وجود داشته باشد، یعنی کارهای عجیب انجام ندهد.
شجاعی گفت:، اما اصل موضوع این است که خیلیها میگویند حضرت زهرا (س) را دوست داریم و در حدیث کسا هم وقتی سؤال میشود اهل کسا چه کسانی هستند، خداوند بقیه را به حضرت زهرا (س) معرفی میکند. گویی حضرت زهرا (س) بین ملائک شناختهشدهتر از بقیه هستند، لذا وجود چنین شخصی با این مقام و منزلت در جای خود محفوظ است و به ایشان علاقه داریم، اما شاید سؤالی که مطرح میشود این که مگر میشود مانند ایشان زندگی کرد. مگر میشود فرضا مانند حضرت زهرا (س) ازدواج کرد؟ برخیها میگویند، چون نمیشود نمیتوانیم تبعیت کنیم و باید سراغ الگوی دیگری برویم یا در عرصه دیگر که جامعه آنها و زندگی آنها فضای دیگری داشته است و تقسیم کار پیامبر (ص) با تقسیم کار امروزی جور نیست، اما چگونه میشود این الگو را در زمان امروز مورد تبعیت قرار داد؟
وی بیان کرد: در دوران کوتاهی که حضرت زهرا (س) زندگی میکرد، انواع و اقسام اتفاقاتی که برای یک انسان هفتاد ساله به وجود آمده را تجربه کرده است، تحریم اقتصادی و جنگ نظامی و آشوب و ... را داشتهاند، همه جور حرکت سیاسی و نظامی داشتهاند، دوران فقر و ... را داشتهاند و در همه عرصهها حضرت زهرا (س) نمود و بروز و ظهور داشتهاند و باید توجه کنیم که دست ما خالی نیست. اما چگونه باید عمل کنیم؟ روشی را مطرح میکنم برای این که به دست آوریم که چگونه باید از ایشان پیروی کنیم، باید حیطههای زندگی حضرت (س) را تفکیک کنیم که حوزههای فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و ... به دست میآید، لذا اول اینها را تفکیک میکنیم که در این حوزهها چه رفتارهایی داشتهاند، وقتی به کتب مراجعه میکنیم میبینیم که تاریخ اینها را بیان کردهاند، البته در سیره نویسی مشکل این است که تحلیل نکردهاند و این که به حدسیات استناد کردهاند، برخی از مطالب مستند نیست، لذا ابتدا حوزه را باید تفکیک کرد و بعد باید کتاب معتبر تاریخ در مورد حضرت زهرا (س) را مطالعه کنیم.
شجاعی در ادامه تصریح کرد: برای نمونه به این برمیخوریم که سلمان میگوید وارد خانه شدم و دیدم حضرت زهرا (س) با یک دست آسیاب میکنند و ذکر هم میگویند و فرزندان را هم نگهداری میکنند، از این داستان و روایت در واقع اصل بهرهوری استخراج میشود، وقتی داستان را میخوانیم از این رفتار حضرت (س) به دست میاید که ایشان از وقت نهایت استفاده را میکردند، پس این در حیطه فردی یک اصل مدیریت زمان است. یا مثلا در حیطه سیاسی، اصل استقلال رای و مشارکت سیاسی و حق طلبی به دست میآید، لذا روش ما در بهرهگیری از حضرت باید این گونه باشد که با مطالعه زندگی ایشان در حیطههای مختلف از ایشان الگو گرفت چراکه ایشان یک الگوی همه جانبه است. در واقع زهرا (س) را باید از نو شناخت و باید اینطور نگاه کرد که اگر امروز بودند، چگونه میزیستند و این اصول را از زندگی ایشان باید بیاموزیم و در زندگی خود پیاده کنیم.
در ادامه این نشست نوبت به سخنرانی محمدحسین زورق، پژوهشگر و استاد دانشگاه رسید، وی بیان کرد: فاطمه یکی از سه معجزه پیامبر (ص) است، خداوند به رسول خود قرآن، علی (ع) و فاطمه (س) را داد، اسلام در صورت کتاب قرآن است، در صورت یک مرد علی (ع) است و در صورت یک زن فاطمه (س) است، این هر سه معجزه هستند و با اعجاز الهی به وجود آمدهاند لذا این ولادت را باید همیشه و به همه تبریک گفت.
وی تصریح کرد: نسبت به حضرت فاطمه (س) و سایر چهرههای درخشان اسلام هم اندیشه داریم و هم احساس، احساس قبل از اندیشه، ناپایدار، گسسته و گاهی هم مضر است، احساس بعد از اندیشه، اما پایدار، پیوسته و مفید است که ما را به حرکت در راه آنها تشویق میکند، لذا باید در مورد این معجزات اندیشهورزی کنیم و به احساسی دست یابیم که بعد از اندیشه به دست میآید.
زورق گفت: تا جایی که بنده یافتم، ۲۰۰۰ جلد کتاب به زبان فارسی تالیف و ترجمه شده که در مورد حضرت زهرا (س) هستند که حدود ۴۰ عنوان را بنده در اختیار دارم، برخی از این آثار زندگی نامه هستند، برخیها به فرهنگ سخنان ایشان و برخیها نیز فقط به فدک پرداختند، برخی هم اخلاق حضرت فاطمه (س) را محور کار قرار دادند و برخی هم به شرح خطبه پرداختند و برخیها هم به شخصیت ایشان در منابع اهل سنت و جماعت توجه کردند.
وی بیان کرد: برخی دیگر یک جُنگ به وجود آوردند، برخیها از منظر جامعه شناسی نگاه کردند که میتوان «فاطمه فاطمه است» علی شریعتی را مثال زد و برخی هم زندگی ایشان را دست مایه ایجاد یک اثر بدیع ادبی قرار دادند، بنده هم سعی کردهام شخصیت ایشان را مورد کنکاش قرار دهم، در این جلسه نیز در مورد روش شناخت ایشان صحبت میکنم، به حضرت فاطمه (س) از هفت منظر میشود نگاه کرد.
زورق گفت: یک این که، فاطمه (س) به عنوان یک راه است، هر راهی، مبدا و مسیر و مقصد دارد و زندگی هر فرد در جهان راه است، نحوه عبور از راه این زندگی است که نحوه عبور از پل صراط را تعین میکند و راه او مخصوص خود او است، راه زندگی هیچ دو نفری مانند هم نیست و این جمله «الطرق الی الله» را که میگویند، معنایش این است که راه زندگی هر فردی مختص به خود او است و هر چند مقصد همه افراد میتواند خدا باشد یا نباشد.
وی در ادامه افزود: مبدا راه از نظر جنس و مکان و خانواده و ... متفاوت است، هر کسی در یک زمان و مکان و جنسیت و خانواده و یک فرهنگ به دنیا میآید که در اختیار ما نیست، اما مسیر و مقصد راه زندگی ما، در اختیارمان است، اگر بخواهیم مبدا راه حضرت زهرا (س) را معرفی کنیم، در جنسیت دختر بودند، در خانوادهای بودند که پدر خاتمالانبیاء هستند، مادر خدیجه است، زمان ولادت سال پنجم بعثت است، مکان، مکه است و جریان اجتماعی نیز جریان فطرت گزین قریش بود، اما نمیتوان گفت: فاطمه (س) در چه فرهنگی متولد شده، چون این چهرهها هستند که بر تمدن اثر میگذارند و از تمدن اثر نمیگیرند، اما برای امثال ما مهم است که در چه فرهنگی به دنیا آمدهایم.
این پژوهشگر و استاد دانشگاه گفت: مسیر حرکت زندگی ایشان اینطور است که نخستین قدمش مکه است، سالهای اذیت و آزار قریش و جنگ روانی قریش علیه جمعیت کم شمار مسلمانان در مکه و ... را تجربه کرده، سالهای لات و اوباش طائف و مضروب ساختن رسول خدا (ص) و ... را پشت سر گذاشته، این راه از مکه آغاز میشود، از شعب ابوطالب عبور میکند، در این سالهای سخت، فاطمه (س) در شعب ابوطالب جیره غذایی نایاب خود را میان کودکان شعب تقسیم میکند و به سوالات آنها پاسخ میدهد.
وی بیان کرد: در این مسیر است که فاطمه (س) بعد از پیامبر (ص) و بعد از ترور نافرجام رسول خدا (ص) است، که وارد مدینه شد تا مدینه الرسول (ص) را به وجود آورد و بعد سالهای ازدواج ایشان و رد کردن سرمایهداران و افراد از خودراضی و منتگذار است که خیال میکردند، افتخار به اسلام دادهاند و یکی از آنها عبدالرحمان بن عوف است که به خواستگاری فاطمه آمده است که ثروت زیادی داشت، اما رد شدند، و در ادامه دل سپردن به علی (ع) است که جز ایمان به خدا سرمایهای نداشت.
زورق گفت: در ادامه نیز جنگ بدر و جان فشانی در راه اسلام و فتح مکه را دارد، حجةالوداع، غدیر و رحلت پیامبر (ص) و تبدیل نظام امامت محمدی به خلافت قریشی را دارد، نظام امامت با پیامبر (ص) است و اولین امام اسلام پیامبر (ص) است و اعتراض فاطمه (س) و سکوت دردناک مدینه در کنار فاطمه (س) و کوتاه کردن دست او از هرچه برای او موجب قدرت میشد و حمله به خانه او و ندیدن شخصیت او، خطبه تاریخی و وصیتنامه شگفتانگیز او، که اینها همگی راه فاطمه است که میشود یک منظر در شناخت ایشان.
وی در ادامه افزود: منظر دوم این که، فاطمه (س) به عنوان یک پوینده راه است، تصمیمگیری یعنی شناخت محیط، مسئله و راهکارهای ممکن و کشف بهترین تصمیم، اندازه هر فرد به اندازه مسائل آن فرد است، یک مرد ممکن است مسئلهاش درآمدش باشد و ...، آدمها به اندازه مسائل خود هستند و مسئله فاطمه (س) تبدیل نظام امامت محمدی به خلافت قریشی بود. او نگران سقوط انسان مسلمان در دره سیاه ناخودآگاهی و ناخدا آگاهی بود و آن مصیبتی که برای آن اشک میریخت مصیبت از دست دادن یک قطعه زمین نبود، بلکه مصیبت از دادن یک فرصت تاریخی بود و برای مصائب همه مسلمانان جهان اشک ریخته و برای رسالت محمدی مادری کرده و مادر خاتمالانبیاء است و برای بشریت مادری کرده و گهواره تاریخ را به حرکت انداخته است.
زورق گفت: مرحله دوم تصمیمگیری، شناخت محیط مسأله است، برخیها محیطشان فردی است و برخی خانوادهای و برخی قومی، برخی به محیط ملی میاندیشند و برخی به محیط منطقهای و برخی هم به تاریخ، اما فاطمه (س) به فرا زمان و فرا مکان میاندیشد و رستگاری بشریت و بهروزی انسان را از امروز تا قیامت میخواهد، کم هستند این انسانها، اما فاطمه (س) اینطور است. مرحله سوم در فرایند تصمیمگیری شناخت راهکارها است که تابعی از مسئله و محیط مسئله و شعاع دید تصمیم گیرنده است، برخی بعضی از راهکارها را میبینند، اما همه در جستوجوی پاسخ این پرسش هستند که چه باید کرد، فاطمه (س) پاسخ را یافته بود، او با صراحت گفت که امام، چون کعبه است و کعبه به سوی مردم نمیآید، مردم به سمت کعبه میروند، او به مردم میگفت: به سمت کعبه محمدی حرکت کنید و نظام محمدی را برپا دارید.
وی در ادامه بیان کرد: برای ارزیابی راهکارها، باید شاخص داشت، برخیها منافع فردی، قومی، حزبی و ... را دارند، اما متر فاطمه (س) این بود که رضایت الهی را داشته باشد، متر او برای ارزیابی راهکارها رضایت الهی است که فرزندش در قتلگاه میگوید راضی به رضای تو هستم، حسین (ع) یکی از حسنات فاطمه (س) است. وقتی راهکارها را میچیند، حساب سود و زیان را میکند، فاطمه (س) در کمی افق فرا زمانی و فرا مکانی، خود و شوهر و فرزندان و پیروان را به قربانگاه عشق و قرب الهی برد و رضایت الهی را برای خود و آنها به دست آورد.
زورق گفت: منظر سوم که میتوان نگاه کرد این که او به عنوان رهگشاست، پیامبر (ص) استراتژی تثبیت قرآن و تاسیس جامعه جهانی طراز قرآن را داشت و در وهله اول لازم بود یک تمدن قرآنی ایجاد شود، برای این تمدن باید انقلاب اسلامی ظرف جغرافیای تمدن اسلامی را میگرفت و عربستان باید مسلمان میشد و کعبه باید مسلمان میشد و برای این که قریش تسلیم شود، پیامبر (ص) راهکارهایی را داشتند.
وی در ادامه افزود:، اما پیامبر (ص) میدانست که قریش مجذوب قدرت اسلام میشوند و نه حقیقت آن، اما برای پیروزی استراتژی تاسیس جامعه طراز قرآنی، پیامبر (ص) تمهیداتی داشتند، پیامبر (ص) نظام امامت را معرفی کرد و آموزش داد و امام بعد از خود را معرفی کرد و امامان بعد از او هم معرفی کرده است، اما به دلیل حجم عظیم پذیرندگان ثانویه نسبت به اولیه، نظام امامت بعد از پیامبر (ص) ادامه نیافت، دوران ده ساله زندگی ایشان در مدینه دوران آمیختگیها است که ایشان استراتژی تثبیت قرآن و تاسیس جامعه طراز قرآن را به موازات جلو میبرند و دوران آمیختگی مدینه النبی و مدینه العرب است که در هم تنیده شدند و دوران آمیختگی پذیرندگان اولیه و ثانویه بود.
زورق گفت: نقشش آفرینی روز افزون ثانویه به اولیه مانند ترور شدن سعد بن عباده و .. همه این اتفاقها نتیجه آن جا به جایی است، اما کسانی به قدرت میرسند ک. قریشی هستند و از شیوخ قریش هستند. همه در کنار هم هستند، ارزشهای عربی و اسلامی و نهادهای سکولار و انگیزههای دنیوی و اخروی در هم تنیده شده و استراتژی تاسیس جامعه طراز قرآن در معرض خطر است و یک نفر باید اعتراض کند و راه جدیدی را ایجاد کند و کسی میتواند این کار را بکند که شاخص باشد و شاخص بودنش را پیامبر (ص) و خداوند تایید کرده باشند.
وی در ادامه بیان کرد: آیه تطهیر را در نظر داشته باشید، فاطمه (س) نمیتواند مصداق اهل بیت (ع) نباشد، شاخص است، داستان مباهله نیز مطرح است و فاطمه (س) شاخص است، پیامبر (ص) او را جزئی از خودش مطرح کرده است و نه از پیکرش، نگفت پارهای از جسد بلکه گفت: پارهای از من است و بخشی از ماموریت الهی خدا برای تاریخ است که با شخصیت خودش، آن اعتراض تاریخی را میکند و اعتراض خود را با وصیت نامهاش نهادینه میکند تا پیگیری استراتژی جامعه جهانی طراز قرآن امکان یابد وگرنه تاریخ مدینه النبی را گم میکرد.
زورق گفت: چهارم این که میتوانیم به او به عنوان رهنما نگاه کنیم، کسی که رهبری میکند کلیات را میگوید، اما رهنما جزئیات را هم میگوید، لحظه لحظه زندگی فاطمه (س) راهنمای زندگی ما است و پنجم این که فاطمه (س) به عنوان یک راهیافت و رویکرد خدا جویی در معرفت است، قرآنپویی در عمل و مردم مداری به ویژه مستضعفینمداری در سو گیری اجتماعی فاطمه (س) وجود دارد، مستضعفان را اقشار آسیبپذیر نمیدید بلکه آسیب دیده میدید، این است که فضه در کنار ایشان برجسته میشود، سه ضلع مثلث رهیافت فاطمی، خداجویی، قرآن جویی و مستضعفین مداری است.
این پژوهشگر بیان کرد: خداجویی به عنوان شناخت عقلی از خود و به عنوان موجود محدود که نیاز مطلق است و شناخت از خداوند به عنوان بی نیاز مطلق، لذا مبدا و مسیر خود را فاطمه (س) میشناخت، قرآن به جویی یعنی شناخت دقیق قرآن از محکم و متشابه و موارد شمول هر آیه و ... مستضعفین مداری نیز یعنی ژن برتر را قبول نداشت، خدمت به آنها را ابراز لطف در حق آنها ندانست و ندای قرآن را سر دادن یعنی این که میفرمود: چرا قیام نمیکنید و به مبارزه با دشمنان اسلام نمیپردازید که این هم یک منظر در راستای شناخت فاطمه (س) است.
وی در ادامه افزود: ششم این که، فاطمه (س) به عنوان یک رهبر است، هر گاه چهار عنصر کنار هم باشد یک سیستم رهبری ایجاد میشود، یک وجود یک یا چند مشکل، دو وجود کسانی که آن مشکلات را دارند، سه وجود راه حل و چهار وجود کسی که آن راه حل را بداند، این چهار عنصر باشد یک سیستم رهبری ایجاد میشود، با فتح مکه و تبدیل نظام سیاسی امامت به خلافت برای پذیرندگان اولیه، به ویژه انصار یک مشکل ایجاد شده بود، انصار تصور میکردند راه حل مشکل انتخاب یک امیر است، لذا در سقیفه جمع شدند، البته این راه حل نبود بلکه خودکشی سیاسی بود.
زورق گفت:، ولی راه حل استمرار نظام امامت به رهبری علی (ع) بود که فاطمه (س) این را میدانست و میدانست که انصار ناراضی هستند، به انصار راه حل را گفت، به دیگران هم گفته است، راه حل این است که متاسفانه آن موقع جامعه قادر نبود فلسفه نظام سیاسی امامت را درک کند، امروز هم این را درک نمیکنند، عدهای حتی ظاهرا حمایت میکنند و مخالف هستند، اما هر دو درک نکردهاند در نتیجه آن روز مدینه نتوانست به رهبری فاطمه (س) مشکل را حل کند امروز هم مشکلات مسلمانان همان است و نظام امامت امروز به سلطنت رسیده است، آزادیخواهان امروز هم در رنج هستند، اما امروز هم فاطمه (س) رهبر ما است، نماز امامت از امت آغاز میشود و امت باید در صحنه مسئولیت حاضر شود تا امام غایب حاضر شود، امام غایب منتظر ظهور امت حاضر در صحنه است تا دیوار ترس را بشکند.
وی در ادامه افزود: هفتمین مورد این که به عنوان یک راهبرد، پیامبر (ص) استراتژی تثبیت قرآن در تاریخ و تاسیس جامعه جهانی طراز قرآن را داشت که دومین مورد هنوز پیروز نشده است، قرآن و علی (ع) و فاطمه (س) منتظر پیروزی این استراتژی دوم هستند، قرآن با احکامش، علی (ع) با قیامش و فاطمه (س) با پیامش ما را به پیروزی از استراتژی دوم فرا میخواند. وصیت نامه فاطمه (س) از قبر گمشدهاش طنین انداز است که ما را به اتحاد و شناخت اسلام ناب محمدی و شناساندن آن به جهان دعوت میکند و ما را به رهبری امام غایب دعوت میکند، فاطمه (س) میگوید جامعه طراز قرآن را به وجود آورید که محمد (ص) در فراسوی زمان نیز منتظر حرکت شما است.