به گزارش ایکنا؛ آیتالله مهدی هادوی تهرانی در ادامه سلسله جلسات تفسیر سوره مبارکه مجادله به وضعیت منافق از منظر قرآن اشاره کرد و گفت: قرآن فرمود که این جماعت منافق از شما مسلمانان نیستند، البته از کفار هم نیستند؛ یعنی در ظاهر به عنوان مسلمان با آنها رفتار میشود هر چند عرض کردم در سوره مائده فرمود کسی که تولی کند کفار را در زمره آنها خواهد بود که آن ناظر به آخرت است.
وی با بیان اینکه تکفیر، سنت مردودی در اسلام است تصریح کرد: با اینکه خداوند این منافقین را به عنوان کسانی که در قیامت ملحق به کفار هستند در سوره مائده معرفی میکند، اما در همین سوره مجادله میفرماید «لا منهم» اینها در ظاهر و در دنیا در زمره کفار محسوب نمیشوند و با آنها رفتار فرد مسلمان میشود، البته در قیامت منافقین، قسمهایشان را به عنوان سپر، استفاده میکنند اما عذری پذیرفته نیست.
وی تاکید کرد: روز قیامت روز بازیگری نیست، خدا که آنجا همه ریز و درشت اعمال ما را میداند، ولی اینها «فیحلفون له، کما یحلفون لکم» اینها باز دارند قسم میخورند، همانجوری که برای شماها در دنیا میخوردند.
هادوی تهرانی بیان کرد: بارها گفته شد که علم، ایمان و عمل سه چیز است، که با هم ارتباط دارند، علم میتواند مقدمه خوبی برای ایمان باشد، قاعدتاً کسی که علم دارد، توقع هست که ایمان داشته باشد به آن چیزی که علم دارد، اما اینطور نیست که کسی که علم دارد ضرورتاً ایمان داشته باشد.
این استاد حوزه عنوان کرد: درست است خود یک علم یک ارزش است، هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون و در خود همین سوره در آیه یازدهم این سوره خداوند تبارک و تعالی فرمود یرفع الله الذین آمنوا منکم و الذین اوتوا العلم درجات، که مرحوم شیخ طوسی رضوان الله علیه در ذیل همین آیه در تبیان فرمود این معنایش این است الذین اوتوا العلم از مقام ویژهای برخوردارند اما همان جا در ذیل آیه یازدهم من عرض کردم این الذین اوتوا العلمی مورد نظر است که در زمره مومنین به مفهوم خاص هستند؛ اما با این حال علم ضرورتاً ایمان نمیآورد بلکه یقین بالاترین مرتبه علم است.
وی با اشاره به دشمنی یهود با پیامبر(ص) عنوان کرد: طبق آیات قرآن، یهود آن روزگار نشانههایی بر اینکه این پیغمبر همان پیغمبر خاتم است داشتند که حالا در سوره بقره و در سورههای دیگر خدا اشاره می کند، اینها با وجود آن منکر شدند و ایمان نیاوردند چون اصرار داشتند حتماً پیامبر آخر الزمان باید از بنی اسرائیل باشد، آنها را ما میگوییم جهود که همین مناسبت است زیرا جهد در مقابل ایمان داشتند و دارند.
هادوی تهرانی عنوان کرد: پس «وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ»(نمل/14) یعنی یقین داشتند، علمشان به این مرتبه بود و هیچ شکی نداشتند ولی باز ایمان نیاوردند. بنابراین ایمان نتیجه قهری علم نیست، چون ایمان فعل اختیاری است، یعنی یک کسی با علم می تواند ایمان بیاورد می تواند نیاورد ولی کسی که ایمان نیاورد در واقع جحد دارد و جحد، به معنای انکار در مقابل ایمان است.
این استاد تفسیر گفت: بنابراین یک کسی ممکن است علم داشته باشد، ایمان نداشته باشد، ایمان یک امر قلبی است، اصطلاحاً می گوییم فعل جوانحی، در مقابل فعل جوارحی، ما یک جوارح داریم که این دست و پا و چشم و گوش است، یک جوانح داریم که امور باطنی است، ایمان فعل جوانحی است، آن که در آن دعا دارد اللهم قو علی خدمتک جوارحی و اشدد علی عزیمه جوانحی، قدرت برای جوارح می خواهد، همت برای جوارح می خواهد، ایمان یک فعل جوارحی نیست، جوانحی است، ولی فعل اختیاری است، اما اگر کسی ایمان داشت، یا نداشت، که اگر داشت می شود ایمان، اگر نداشت می شود جحد.
هادوی تهرانی عنوان کرد: این فعل جوانحی که امر قلبی است عادتاً انسان عادی نمیتواند این را ببیند بله آنهایی که اهل معرفت هستند، باطن افراد را میبینند حسابش جدا است، مثل خود پیغمبر که دقیقاً منافقین را میشناخت و درون اینها را میدید.
انتهای پیام