به گزارش ایکنا؛ در کانال تلگرامی مصطفی ملکیان، پژوهشگر حوزه اخلاق مطلبی در زمینه «تعلیم و تربیت و شاخصههای آن» منتشر شده که در ادامه متن آن از نظر میگذرد؛
در هر جامعه و تمدن و فرهنگی، افرادی هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه، و خواسته یا ناخواسته، در حال تعلیم و تربیت دیگراناند. برخی در قالب وزاررت خانهها و ادارات اقدام به تعلیم و تربیت میکنند و برخی نیز ناخواسته این کار را انجام میدهند. بنابراین وقتی سخن از تعلیم و تربیت یا همان آموزش و پرورش است، مراد تنها وزارت آموزش و پرورش نیست. همه کسانی که از طریق وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم و تحقیقات، وزارت فرهنگ و ارشاد، مطبوعات، رادیو، تلویزیون، خطبه و سخنرانی و ... خواسته و یا ناخواسته به تعلیم و تربیت دیگران میپردازند، مشمول این بحث میشوند.
در اروپا، تعلیم و تربیت را مجموعا Education مینامند، اما در فارسی واژهای که هر دو را شامل شود، وجود ندارد. در تعلیم به دیگری، معرفت یا فهم یا حمکت و یا ترکیبی از این سه، منتقل میشود. اما در تربیت، انتقال مهارت صورت میگیرد.
یک استاد شنا، تا زمانی که قواعد شنا کردن را به شاگردان یاد میدهد، در حال تعلیم است، اما وقتی به شاگردان شنا کردن عملی در استخر یاد میدهد، در حال تربیت آنها است. ممکن است در بین اشخاص، تعلیم یکسان باشد، اما تربیت متفاوت باشد. دو فردی که گواهینامه رانندگی دارند، تعلیم یکسانی دیدهاند، اما ممکن است یکی از آنها تازه گواهینامه گرفته باشد و دیگری سی سال باشد که رانندگی میکند و طبیعتا مهارت(تربیت) بیشتری دارد.
تعلیم از طریق گفتن و نوشتن صورت میگیرد، اما در تربیت، مُتِرَبّی در فرآیند و حین انجام کار است که می تواند مهارت را از مربی خود بیا موزد.
پنج شاخه مهم تعلیم و تربیت عبارتند از:
1- تعلیم و تربیت بدنی
گاهی موضوع تعلیم و تربیت، بدن و جسم متعلم و متربی است. در این حالت، معلم یا مربی، به شاگرد خود میآموزد که چگونه بدن خود را سالم، نیرومند و زیبا کند.
2- تعلیم و تربیت ذهنی
انسان علاقهمند است که علاوه بر جسم خود، ذهن خود را نیز مورد تعلیم و تربیت قرار دهد و یک سلسله تواناییها را از جمله قدرت یادگیری، قدرت یادسپاری، قدرت یادآوری، سرعت انتقال، هوش بهر، قدرت تفکر، قدرت استدلال، قدرت اقناعگری و ... را در خود ایجاد کند.
3- تعلیم و تربیت روانی
هدف از این تعلیم و تربیت، این است که انسان زندگی خوشی را از سر بگذراند یا خوش ترین زندگی مقدور را داشته باشد.
4- تعلیم و تربیت اخلاقی
در تعلیم و تربیت اخلاقی، آموزنده سعی میکند که روشهای اخلاقی زیستن را به شاگرد آموزش دهد. به او میآموزد که چگونه خوب و درست و فضیلت مندانه زندگی کند. به ازای هر ساحتی که در درون هر فردی وجود دارد، یک شاخه از تعلیم و تربیت وجود دارد تا انسان بتواند آن ساحت خود را بهبود بخشد.
5- تعلیم و تربیت اجتماعی
این تعلیم و تربیت به انسان میآموزد که در مناسبات اجتماعی، با دیگران نَرم و هموار برخورد کند. تعلیم و تربیت اخلاقی، یکی از شاخههای مذکور تعلیم و تربیت است که به انسان میآموزد که چگونه خوب و درست و فضیلت مند زندگی کند. در اینجا سخن بر سر تعلیم و تربیت اخلاقی هم نیست، سخن بر سر این است که چطور رفتار کنیم تا خود تعلیم و تربیت(اعم از فیزیکی، ذهنی، روانی، اخلاقی، اجتماعی و ...) اخلاقی باشد.
به طور کلی برای هر کاری، آداب و اخلاق وجود دارد. آداب مجموعه قواعدی است که اگر شخصی آنها را به کار گیرد، موفق میشود و این موفقیت برای یک زوج که در کنار هم زندگی میکنند، شامل دوام ازدواج، دوری از طلاق، احساس لذت از زندگی، دوری از مشکلات خانوادگی و ... میشود.
اخلاق، به موفقیت کاری ندارد و سعی میکند با ارائه مجموعه قوانینی، کاری را، اخلاقی کند و کمال مطلوب برای هر کاری، این است که اخلاقی و موفق باشد. برای مثال در سیاست یا عشق ورزی، کمال مطلوب این است که از طرق اخلاقی، موفقیت کسب کنیم.
انتهای پیام