«مریم مجدلیه»، عنوان فیلمی به کارگردانی گارس دیویس است. این کار آمریکایی- استرالیایی- انگلیسی در ژانر درام از سوی واینستینکمپانی و یونیورسالاستودیو تولید شده است. این فیلم سینمایی در 26 فوریه ۲۰۱۸ (7 اسفند سال 96) در سینماهای جهان اکران شد. در این کار سینمایی رونی مارا، واکین فینیکس، چویتل اجیوفور و طاهر رحیم نقشآفرینی کردهاند. این کار سینمایی فروشی بسیار متوسط در جهان داشت؛ کاری که حداکثر میتوان به آن نمرهای متوسط داد به ویژه در مقایسه با فیلمی چون «مصائب مسیح» که به نوعی جهان را تحت تاثیر خود قرار داد.
درباره این فیلم، پیش از اینکه نقد فنی داشته باشیم، بهتر کمی به انگیزههای ساخت کارهایی با محوریت حضرت مسیح بپردازیم. ریشه کارهایی با محوریت حضرت عیسی(ع) به پیدایش سینما برمیگردد. در کارهای ابتدایی که درباره مسیح ساخته شد، چهره ایشان تصویر نمیشود، اما در دهه هفتاد، برای اولینبار در فیلمی این اتفاق رخ داد. شاید به جرئت بتوان گفت که تعداد فیلمهایی که درباره حضرت مسیح ساخته شده به بیش از 200 فیلم برسد، اما هیچگاه روند تولید چنین کارهای متوقف نمیشود.
دلیل ساخت کارهای متعدد در این حوزه به نقش تبشیری کارهای مورد نظر برمیگردد، رویکردی که به نظرم توانسته تأثیرگذاری لازم را در جهان امروز داشته باشد. برای مثال به فیلم سینمایی «مصائب مسیح» ساخته مل گیبسون اشاره میکنم که در ایران نیز به طور محدود به نمایش در آمد. این کار توانست طبق برخی اخبار در کشورهایی موجب گرایش به سمت مسیحیت شود، حتی تشویقهایی که از طرف کلیسای کاتولیک از این فیلم صورت گرفت به نوعی نشان از سیاستهای تبلیغی چنین کارهایی داشت.
در همین رابطه بیایید این وضعیت را مقایسه کنید با کشور خودمان که بعد از گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی، تنها یک فیلم را داریم که به زندگی حضرت رسول اکرم(ص) پرداخته است؛ فیلمی که با وجود هزینه بالایی که برای آن شد، کاری ضعیف بود و نتوانست آنگونه که باید با استقبال مخاطبان مواجه شود، ولیکن برخورد به گونهای با این فیلم تند بود که تا چند سال آینده فیلمسازی جرئت نزدیک شدن به این موضوع را نداشته باشد.
باز به محور یادداشت یعنی فیلم مریم مجدلیه بازمیگردیم؛ جدا از رویکرد تبشیری، نگاهی متفاوت به واقعیات تاریخی دارد، زیرا آنگونه که ما در تاریخ درباره مریم مجدلیه و گذشته وی میدانیم با آن چیزی که در فیلم میبینیم متفاوت است. در این فیلم از ابتدا زندگی مریم مجدلیه به عنوان زنی قدیسه تصویر شده است! این تصویرسازی یک سوال را در ذهن ایجاد میکند که آیا این شکل از تحریف تاریخ به اقدام چند سال پیش کلیسای کاتولیک که مریم مجدلیه را قدیس نامید، ارتباط پیدا نمیکند؟ یعنی این فیلم و آثار مشابه، کارهایی هستند که میخواهد از جادوی سینما سود برند تا اندیشههای خاص را به جای واقعیت تاریخی برای تماشاگران خلق کنند.
نکته دیگر اینکه تحریف واقعیتهای تاریخی درباره مسیح(ع) و یارانش در گذشته نیز سابقه داشته است، اما این بار این تحریف در جهت قدیسسازی بوده است، در صورتیکه در فیلم «تمام وسوسههای مسیح» ساخته مارتین اسکورسیزی، شخصیت مسیح(ع) به نوعی مخدوش شده بود. در این کار روایتی را میدیدیم که خارج از گزارشهای تاریخی است و بر مبنای رمانی از نیکوس کازانزاکیس ساخته شده است. پروتستانهای اوانجلی، باپتیستهای جنوبی و کلیساهای ارتدوکس شرقی، شخصیت غیر معصوم و ضعیفی را که در فیلم از عیسی(ع) ارائه شده بود، تصویرسازی نادرستی از این شخصیت الهی توصیف کردند و فیلم با اعتراضات متعدد روبهرو شد. به هر حال در «مریم مجدلیه» روایت قصه به نحوی نیست که اعتراض مراکز دینی و مردم را در پی داشته باشد، چون تحریف انجام شده برای آنان (جهان مسیحیت) به نوعی خوشایند است.
درباره جریانسازی فیلمهایی با محوریت حضرت مسیح(ع) میخواهیم باز اشارهای کوتاه به «مصائب مسیح» داشته باشم. این فیلم به شدت با اعتراض مراکز صهیونیستی هالیودد روبهرو شد، زیرا این کار را اثری ضد یهودی دانستند که از یهودیان چهرهای فاقد روح تصویر کرده است. این فیلم به اندازهای برای صیونیستها دردآورد بود که هنوز هم مل گیبسون بابت ساخت این کار شماتت میشود. به هر حال دو کاری که در این یادداشت از آنها سخن گفتیم به هیچ وجه قابل مقایسه با فیلم مریم مجدلیه به لحاظ کیفی نیست، چون در کار نام برده، حداقل به لحاظ کارگردانی کیفیت بسیار بالای داشتند.
وقتی درباره پایین بودن کیفیت «مریم مجدلیه» حرف میزنم، صرفاً یک اظهار نظر شخصی را مطرح نمیکنم، بلکه سایت معتبر imdb نیز به این کار امتیازی بسیاری پایین داده است. برای درک بهتر چند ضعف تکنیکی کار اشارهای مختصر میکنم. در کار تاریخی، مهمترین فاکتور برای کارگردانی موفق، میزانسن و دکوپاژ است که در این کار خوب صورت نگرفته است. حرکت دوربین در بسیار از مواقع از بازیها عقب میماند. درباره بازیها هم باید گفت هیچ امتیازی را در بازیهای ارائه شده نمیبینیم. به ویژه واکین فینیکس تصویری با بازی خود دلچسب از مسیح را ارائه نمیدهد. این ضعف را مقایسه کنید با بازی جیمز کایزول در فیلم «مصائب مسیح»، آیا این دو بازی به هیچ وجه قابل مقایسه است؟
در سکانسهای پایانی مریم مجدلیه، صحنه به صلیب کشیدن مسیح(ع) نشان داده میشود، اما در این بخش ما گذری سطحی و بیروح را از اتفاق روی داده میبینیم(البته در باور اسلامی حضرت مسیح به صلیب کشیده نشد و مسیح(ع) به آسمان عروج کرد). درباره موسیقی، تدین و طراحی صحنه و لباس فیلم هم نمیتوان نکتهای فاخر و شاخص را مشاهده کرد.
در پایان باید گفت شاید چند ماه بیشتر از اکران مریم مجدلیه نگذرد که فیلمی دیگر با محوریت حضرت مسیح روی آنتن رود؛ چراکه پرداختن به این موضوع جز اصول هالیوود است، حال کار تولیدی، هر کیفیتی میخواهد داشته باشد. در انتهای سخن میخواهم نتیجهگیری برای سینمای داخل داشته باشیم. در کشور ما تنها بعد از ساخت یک فیلم درباره حضرت محمد(ص) به دلیل ضعیف بودن کار، بهگونهای با کار برخورد شد که مطمئنا به زودی فیلمی در این زمینه تولید نخواهد شد.
به قلم؛ داود کنشلو
انتهای پیام