به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «سنگرساز بیسنگر» عصر امروز 11 شهریورماه با حضور نصرتالله محمودزاده، نویسنده اثر و منتقدان به همت وزارت جهاد کشاورزی برگزار شد.
حجت ترشیزی، مدیرکل ایثارگران وزارت جهاد کشاورزی در این نشست با اشاره به نقش مهندسی رزمی در دفاع مقدس گفت: جهاد در عملیاتهای مختلفی در کنار نیروها بود و فعالیتهای شاخصی در این زمینه داشت؛ از این رو تلاش شد پس از جنگ تحمیلی، این فعالیتها به صورت مکتوب درآید؛ از این رو مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای جهاد از همان ابتدا شکل گرفت و در همین راستا زندگی فرماندهان این حوزه و خدمات آنها به صورت مکتوب درآمد.
وی افزود: هر چند در ادامه سالهای پس از دفاع، شاهد افول آثار مکتوب شدیم، اما تاکنون نگارش و انتشار این آثار ادامه داشته است، چرا که جاذبه فعالیتهای مردمی در جنگ آنقدر زیاد است که بتوان آنها را مکتوب کرد.
ترشیزی ادامه داد: تاکنون ۳ میلیون سند ذخیرهسازی شده و بر این منابع افزوده خواهد شد و از سال ۸۰ تمامی اسناد استانها نیز جمعآوری و ذخیره شده و اکنون به صورت دیجیتال درآمده است. انتشارات این مرکز نیز به ثبت رسیده و تاکنون بیش از ۱۵۰ عنوان کتاب در حوزه جنگ جهاد منتشر شده است که تخصصیترین کتابخانه جنگ جهاد نیز در وزارت جهاد کشاورزی بوده، اما نیازمند فعالیتهای بیشتری در این زمینه هستیم و امیدواریم بتوانیم در حوزه نشر الکترونیک نیز گامهایی برداریم.
وی تصریح کرد: در حال حاضر ۴۰ عنوان کتاب در دست انتشار است و در میان آنها پروژههایی مانند «قرارگاه کربلا» که مربوط به شهید طرحچی است، وجود دارد و یا کتابی دیگر درباره «قرارگاه حمزه» است. یکی از کارهای فاخر دیگر مربوط به چاپ «اطلس جنگ جهاد» است که مشتمل بر بیش از ۵۰۰ نقشه و کالکهای دقیق از زمان جنگ است، ساماندهی شده و بستر تبدیل آن به اطلس فراهم شده است که امیدواریم به زودی منتشر شود.
مدیرکل ایثارگران وزارت جهاد کشاورزی در ادامه عنوان کرد: در کتاب «سنگرساز بیسنگر» مجموعهای فعالیتهای جهاد را خواهید دید که به صورت داستان زندگی شهید رضوی که نماد مهندسی رزمی است، بیان شده.
محمودزاده نویسنده این اثر در ادامه این نشست گفت: امروز سالروز شهادت شهید طرحچی است، فرماندهی که نقش کلیدی در مهندسی رزمی جنگ داشت و ایدههای بسیاری داشت، اما متأسفانه خیلی زود رفت و من در عملیات رمضان ردپای این مرد را دیدم، وی یک متفکر دوراندیش بود و شهید رضوی نیز از همرزمان این شهید بود. این اثر سومین زندگینامه داستانی من است، وقتی روی شهید رضوی متمرکز شدم، تصور میکردم با شناخت بیشتر از شهید رضوی میتوانم این اثر را به نگارش درآوردم.
وی با بیان اینکه دیده نشدن بچههای جهاد غیرقابل انکار است، افزود: وقتی زندگینامه داستانی عنوان میکنم، بار سنگینی به دوش داریم و نمیتوانیم خیال و آمال و آرزوهای خود را وارد داستان کنیم. تدوین این کتاب دو سال زمان برد و در سال ۱۳۷۵ به نگارش درآمد. این برای من که تحقیقات ۱۵ ساله هم بر روی کتابهایم داشتهام، اندک بود. سعی کردن در این اثر وفادار به اصل موضوع باشم.
داود قاسمپور، منتقد در ادامه گفت: جهاد در آغاز جنگ مأموریتهای مهمی را انجام داده است، اما متأسفانه در آثار مکتوب اندکی شاهد انتشار این فعالیتها هستیم؛ که امیدواریم نویسندگان به این حوزه مهم توجه کنند.
وی درباره ویژگیهای این اثر افزود: در زندگینامه داستانی وجه تاریخی مهم است. در واقع گزارش زندگی است که تاریخ در آن مستتر است و عنصر زمان و مکان در آن اهمیت ویژهای دارد. از شاخصههای مهم دیگر این کتاب پرداختن به حضور جهاد در جنگ است. همچنین ادبیات احساسی در آن نیز ویژگی دیگری است و مانند دانای کل که صحنه را مینگرد، گزارش صورت گرفته است. اما در هیچ جای کتاب نه در مقدمه و نه در متن آن عنوان نشده که این گزارشها چگونه تدوین شده و اطلاعات از کجا آمده است و از سوی دیگر واژهها و ادبیاتی در آن آمده که ممکن است مخاطبان با آن آشنایی نداشته باشند.
سیدمحمد میرکاظمی، نویسنده و منتقد نیز در بخش دیگری از این نشست بیان کرد: در مورد انتخاب عنوان کتاب که میتوانست فانتزی و جذابتر شود، اما عنوان «سنگرساز بیسنگر» را انتخاب کرده و به نظر میرسد، این از روی عمد باشد تا کمکی به ترویج فرهنگ جهادی در دفاع مقدس باشد.
کامور بخشایش نیز در ادامه گفت: ژانر زندگینامه داستانی میتواند یکی از ابداعات ادبیات دفاع مقدس باشد و اکنون حرکت رو به قله را دارد و تلفیق زندگینامه یا داستان بسیار مشکل است و استانداردهای هر دو در کنار هم، هنری را میطلبد که از استاد محمودزاده برمیآید. در تعریف زندگینامه داستانی گفته میشود، نویسنده میکوشد با افزودن عناصر داستانی به گیرایی کار کمک کند و این تعریف با آنچه در عمل وجود دارد، متفاوت است، چرا که امور مخیل در داستان امکان دارد، اما در زندگینامه داستانی شخص نویسنده به این حوزه ورود نمیکند.
وی افزود: این کتاب هم مثل «محمد مسیح کردستان» مبتنی بر پژوهشهای پیدا و پنهان است، وی از افراد مختلف روایت میکند و همانند این است که دوربین به دوش شهید رضوی است و ما از نزدیک با وی همراه هستیم.
کامور بخشایش ادامه داد: زندگینامه داستانی یک پله بالاتر از تاریخ شفاهی است. در کتابهای دفاع مقدس، بنا، بر این است که وقایع در تاریخ ثبت شود، اما در زندگینامه داستانی به دنبال تبیین انسانهای شاخص در دفاع مقدس هستیم. آنچه در این کتاب دیدم از شهید رضوی میتوانم چند شاخصه به عنوان انسان شاخص دفاع مقدس بیان کنم که با مهارت تمام عصاره جنگ جهاد تلقی شده و با وجود استعداد رزمی وی، هنوز هم گمنام است. شخصیتی که نویسنده برای ما معرفی میکند، در عرصه جهاد و جنگ و رزم توجه به معنویات نیز دارد و به جنگ اولویت میدهد؛ چرا که هدفش را دفاع میداند.
وی تصریح کرد: شهید رضوی یکی از نوابغ جنگ است و هنوز وی را حتی با نگارش این کتاب، چندان نمیشناسیم و باید با زیست فکری، فرهنگی و اندیشهای وی نیز آشنا شویم.
این نویسنده گفت: پرداخت و تکنیکهای داستانی در این اثر خوب بوده و ورود شخصیتها و ... ماهرانه مراعات شده و این اثر به دنبال بیانگر تلاشهای پنهان جنگ است و متأسفانه خواننده از بسیاری از آنها بیاطلاع است. این کتاب موسیقی ملموسی در فراز و فرود جملهها دارد. این اثر برونگرا، عینی و ملموس است که به روشنی شخصیتها را تبیین میکند. تصویرسازی و فضاسازیها در این کتاب به خوبی رعایت شده است.
وی در ادامه عنوان کرد: یکی از اشکالات عمده این کتاب این است که نویسنده تصور کرده خواننده نیز به اندازه وی با جنگ آشنا است، از این رو باید برای یکسری از موضوعات توضیحات بیشتری داده میشد؛ اما اینکه ب. زبان نشل امروز، قصه جنگ را بیان کرده، مثبت بوده و همین شیوه مخاطبان را جذب میکند.
حبیب یوسفزاده دیگر منتقد در ادامه گفت: نویسنده اثر به خوبی توانسته زندگی یک مرد را نشان دهد، اما در این کتاب آشنایی شخصیتها با هم قصهوار است و به نظر میرسد به طور ناگهان و بدون عقبه است و این نیازمند تبیین بیشتری بود. سهم روایت قدری بیشتر از جنبههای دیگر است و صحنهپردازی در آن کمتر صورت گرفته است و راوی سعی کرده، خودش روایت کند. به عبارت دیگر بیش از آنکه برای چشمها بنویسد، برای گوشها نوشته است و از سوی دیگر روایت آن خطی است.
وی ادامه داد: یکی از الزامات زندگینامه داستانی روند زندگی وی مانند کودکی و تربیت خانوادگی وی است که در این اثر به آن اشاره نشده است. با پرداختن به خانواده میتوانست عمق بیشتری به شخصیت شهید رضوی بدهد.
یوسفزاده درباره طرح جلد این اثر نیز گفت: تنها خلاقیت طراح این جلد، این بوده که جلد اثر را کافی گرفته است و بقیه عناصر در آن جای تأمل دارد، حتی فونت عنوان کتاب که خلاقیتی در آن دیده نمیشود.
وی یادآور شد: یکی از نکات مهم در زندگینامه داستانی عنصر وحدت است که نویسنده میتوانست این نخ تسبیح را در داستانش داشته باشد و یا دلشورهها و نگرانیهای مادر و همسر شهید را به تصویر بکشد که این کار نشده است.
مهدی فراهانی دیگر نویسنده و منتقد گفت: به نظر میرسد کتابی که در سال ۷۵ نوشته شده و یک بار هم چاپ شده، چرا نباید اثری از آن در مقدمه و یا شناسنامه کتاب باشد. همچنین نظر من درباره این کتاب مخالف نظر منتقدان دیگر است، چرا که صحنهسازی و فضاسازیها به خوبی انجام نشده است و این شاید به دلیل فاصله زمانی نگارش اثر است که بیست سال پیش به نگارش درآمده است.
وی افزود: در نگارش آثار باید نگاهمان به مخاطب روز نباشد و مخاطبان آینده را نیز مورد توجه قرار دهیم، این موضوع متأسفانه در اغلب آثار رعایت نمیشود و کتابهایی در این حوزه به نگارش درمیآیند که آثار نه تنها مخاطب آینده، بلکه مخاطب اکنون را نیز جذب نمیکند. این ایراد کار ماست که مخاطبان جوان از قشر غیرمذهبی را نمیتوانیم جذب کنیم.
وی ادامه داد: موضوع کتاب «سنگرساز بیسنگر» است، همیشه کار این افراد، برایم حیرتآور و جالب بود، اما این اثر چه اندازه توانسته حق مطلب را درباره سنگرسازان بیسنگر ادا کند.
انتهای پیام