دل‌نوشته رزمنده یزدی از دیدار با رهبر معظم انقلاب
کد خبر: 3752143
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۵

دل‌نوشته رزمنده یزدی از دیدار با رهبر معظم انقلاب

گروه فرهنگی - محمدحسن نجفی، رزمنده یزدی در دل‌نوشته‌ای از دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی آورده است: کاش متولیان فرهنگ هم بودند و کاش به گوش جان بشنوند که رهبر چه می‌گوید. عیب رهبر نیست که از متولیان امور جلوترند.

دلنوشته رزمنده یزدی از دیدار با رهبر معظم انقلاب

به گزارش ایکنا از یزد، محمدحسن نجفی از رزمندگان یزدی جهاد هشت ساله و مدافع حرم که در مراسم دیدار هفته دفاع مقدس امسال جمعی از فرماندهان، رزمندگان، ایثارگران و هنرمندان با رهبر معظم انقلاب اسلامی حضور داشت، دلنوشته‌ای به شرح ذیل نوشته است.
«حضرت ماه»
پرسید: می‌توانی بروی دیدار روی ماه؟
گفتم: این چه سؤالی است؟
یادم آمد وقتی حضرت محبوب سال‌ها قبل به یزد آمده بود، برایش سرودم؛
«ما که از روز نخستین به رخش دل بستیم هرچه هستیم به یک جرعه نگاهش مستیم»
صبح چهارشنبه چهارم مهرماه 97 شدیم همسفر چند یار همراه، رسیدیم تهران و سالن نمازخانه حوزه هنری، موزه‌ای است برای خودش، از ساختمان تا نقش هنرمندان بر در و دیوارش. بعد از تماشای فیلم «تنگه ابوقریب» برای دیدن روی حضرت عشق رهسپار شدیم.
ساعتی مانده بود به اذان مغرب که حضرت ماه رخ نمود و جماعت به اقتدای نور جمالش قیام کرد. انگار مهتاب طلوع می‌کند. همه یکصدا فریاد که مست تولای اویند، بی‌هیچ ریا و مصلحتی، اینجا همه‌اش اخلاص است، کهنه سربازهای جنگ و جوان‌های جان بر کف. خاطره‌نویس‌ها رفتند برای تقدیم آثارشان، ما که ندیدیم چه گفتند و شنیدند. پیرمرد دعا کرد همه بروند مثل آن‌ها اگر نوشته‌ای هم ندارند اخلاصشان را تقدیم کنند و بوسه بر صورت‌ ماه بنشانند.
وقت نماز به نماز او اقتدا کردیم. نمازی با طمأنینه و وقار. نماز که تمام شد با جماعت رفتیم جلوتر نشستیم.
سن بالای کهنه سربازان مجبورشان می‌کرد که هربار جابجا شوند.
حواسمان به کلیپ نوحه آهنگران بود که دیدم نگاه رهبر به سمت دیگری است، خود حاج صادق در آن سو همراه با کلیپ می‌خواند، خاطره هم گفت که حضرت آقا به شوخی آغاز کردند و خنده بر لب‌های جماعت نشست. شاید مطالبه ‌ایشان بود که آن‌ها که خاطره می‌گویند خیلی رسمی نباشند. از میان همه آن‌ها که خاطره ‌گفتند سردار مرزبان و دلاور اهل آبادان این خواسته را برآوردند و خاطره شیر زن جانباز اهل آبادان که گریه و خنده را بر جان حاضران نشاند.
نوبت که به سخن فرمانده کل قوا رسید جماعت درخواست خاطره کردند، آقا یادشان آورد که ساعت گذشته است ولی در آخر خاطره را هم تعریف کردند.
کاش متولیان فرهنگ هم بودند و کاش به گوش جان بشنوند که رهبر چه می‌گوید. عیب رهبر نیست که حداقل بیست سال جلوتر از متولیان امور است، کاش بفهمند آن‌ها که نمی‌فهمند!
این‌ها بعد از 40 سال در فکر مستند سازی‌اند هنوز و رهبر می‌گوید نهضت ترجمه راه بیاندازید برای همه دنیا به همه زبان‌ها، برای مردم مسلمان آسیا و آفریقا. کاری کنید که فیلم‌ها را مردم دنیا ببینند. تولید محتوا و فیلم را 100 برابر کنید. رهبر عزیزم دعا کن که خدا فهم ما و بقیه آن‌هایی که این حرف‌ها را می‌شنوند حداقل ده برابر کند.
حضرت آقا در آخر هم خاطره‌ای گفتند از همراهی با شهید چمران در اهواز و رفتن به شکار تانک!
خدا نگه‌اش دارد که هرچه نگاه می‌کنی جز امید در او نمی‌بینی، امید به آینده‌ای روشن و فردایی پرقدرت. کاش از او یاد بگیریم و از او پیروی ‌کنیم.

انتهای پیام

captcha