سیدقطب بهترین نمونه جریان اسلام رادیکال است
کد خبر: 3754959
تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۷ - ۱۵:۲۴
محسن آرمین:

سیدقطب بهترین نمونه جریان اسلام رادیکال است

گروه اندیشه ــ آرمین معتقد است، سیدقطب بهترین نماینده جریان رادیکال است که در واکنش به جریان ناسیونالیست سکولار و ناکامی آن در پیشرفت مصر شکل گرفت.

به گزارش ایکنا؛ نهمین نشست از سلسله نشست‌های اندیشه‌ورزی قرآنی به همت انجمن مطالعات قرآنی و باشگاه اندیشه با موضوع «آشنایی با اندیشه‌های تفسیری سید قطب»، پیش از ظهر امروز پنجشنبه ۱۹ مهرماه، در باشگاه اندیشه با سخنرانی محسن آرمین، پژوهشگر مطالعات قرآنی ادامه یافت.

آرمین در آغاز سخنانش گفت: تفسیر امری انسانی و قابل نقد است و هیچ‌ اندیشه‌ای در خلا شکل نگرفته و متون نسبتی با متن‌های دیگر اعم از مکتوبات یا شرایط محیطی دارند. آثار متفکران را باید بر اساس بینامتنی در نظر بگیریم و نسبت آن با متون و شرایط اجتماعی را مد نظر داشته باشیم. عنوان بحث بنده «زمینه و زمانه سیدقطب» است. سیدقطب انسانی دردمند در جغرافیایی دردکشیده بود؛ جغرافیائی که برای مطالعه جهان اسلام مفید است.

وی ادامه داد: به هنگام مواجهه با بحران‌ها ظهور جنبش‌های سیاسی و اجتماعی برای برون رفت واکنشی طبیعی است و ما ظاهر شدن ایدئولوژی‌های مختلف در این دوره در مصر را می‌بینیم که هر کدام پاسخی به مسائل می‌دهند. یکی از پاسخ‌ها بازگشت به هویت دینی یا اسلام بود. قبل از سیدقطب اخوان المسلمین، محمد عبده و حسن البنا در آثار خود پرچمدار این جریان بوده‌اند.

آرمین افزود: مصر آن دوره بسیار شبیه به ایران در آن دوره بوده است و سیر تحولات در این دو کشور هم شباهت‌های زیادی به هم دارند و ارتباطات فکری این دو جامعه بسیار وسیع بوده است. زمینه‌های تاریخی سیاسی بر آمدن جریان اسلام رادیکال که سیدقطب بهترین نماینده آن است را در چند دسته می‌توان تقسیم‌بندی کرد.؛ اولین مسئله حضور استعمار و غارت منابع و تخریب سرمایه‌های مادی و معنوی مصر از آغاز قرن 19 بود که با تسخیر آن کشور توسط ناپلئون شروع شد. در آغاز نگاه مثبتی نسبت به غربی‌ها وجود داشت اما پس از محمد پاشا و هماهنگی با عثمانی برای تخریب محمد پاشا و در نتیجه ورشکستگی مصر، استعمار چهره کریه خود را نشان داد و در اواسط قرن 19 با ظهور محمد عبده اسلام‌خواهی آغاز شد و فهم انسان مصری به این سمت رفت که استعمار جز تخریب و غارت چیزی ندارد.

این پژوهشگر مطالعات قرآنی تصریح کرد: در یکی از سفرنامه‌های روسی که به مصر در این دوره شده است چنین می‌خوانیم که این کشور توسط نیروهای نظامی انگلیسی، مدیران اداری انگلیسی، سیاستمداران انگلیسی، زبان انگلیسی، کلان سرمایه‌داران انگلیسی و ... اداره می‌شود و این کشور در واقع توسط انگلیس تسخیر شده است.

وی با بیان اینکه سیدقطب در چنین فضائی متولد شده است، گفت: سقوط خلافت عثمانی در 1924 نیز نقش مهمی دارد که ضربه اساسی بر اصلاح‌طلبی اسلامی وارد کرد. این حادثه از سوی ناسیونالیسم عربی دلیلی بر به سرآمدن اداره جامعه بر اساس اندیشه دینی تلقی شد در این دوره اندیشه ناسیونالیستی مصر را داریم که بر خلاف دوره گذشته اسلام‎ستیز است.

آرمین تصریح کرد: در آغاز قرن 20 با فروپاشی عثمانی راه ناسیونالیسم عربی از اسلام‌خواهی جدا شد. سقوط عثمانی برای ما شیعیان حادثه بزرگی نیست اما برای اهل سنت یک فاجعه بود و هویت مسلمان اهل سنت را با بحران مواجه کرد. شرایط به سود حرکات قومی سکولار شده و تجربه منفی جریان سکولار پس از شکست این جریان یکی از خصوصیات زمانه سید قطب بود. جریان سکولار نتوانست مصری آباد بسازد. مصر بین دو جنگ شاهد شکاف عمیق سیاسی اقتصادی و ایدئولوژیک بود و جریان ملی نمی‌توانست پاسخ متناسب اجتماعی سیاسی بدهد. جریان احیا اسلامی رادیکال در واکنش به جریان ناسیونالیست سکولار شکل گرفت. تصویر حسن البنا در دهه 20 بسیار راهگشاست. اکنون هویت دینی خود را در معرض تهدید می‌دانست در یکی از کتاب‎هایش وضعیت آن روزگار را شرح کرده است. از نظر او مصطفی کمال آتاتورک به الغا نسبت دین و دولت پرداخته مدارس بومی را به دولتی تبدیل کرده و جای خطابه‌های فکری در مجامع بر علیه دین قدیم را گشوده است.

این پژوهشگر مطالعات قرآنی ادامه داد: عامل دیگر از بین رفتن خوشبینی اولیه به تمدن غربی بود. بروز جنگ بحران انقلاب و ویرانی و نابودی بحران‎های اقتصادی جهان نشان می‌داد که ادعای غرب برای ساختن جهانی آباد و آزاد نادرست است. این نکته‌ای بود که رهبران اسلام رادیکال به گونه‌های مختلف بیان می‌کردند.

وی افزود: تجربه منفی حضور غرب به مسلمانان امکان می‌داد به جای مواضع تدافعی موضعی تهاجمی داشته باشند. جنبش بنیادگرائی جدید در سودای دینی کردن هر آن چیزی بود که پیشتر دنیایی قلمداد می‌شد. تلاش برای علوم انسانی اسلامی در میان این جریان رشد یافت. البته بنیاد و ساختارهای سیدقطب به غیر از این شرایط محصول شخصیت او نیز بود.

آرمین با بیان اینکه بر اساس گزارش‌هایی که شده است او در خانواده‌ای مذهبی و سیاسی به دنیا آمده و پدرش فعالی ملی‌گرا بوده است، گفت: وارد رشته ادبیات در دانشگاه شد و از همان آغاز زبانی تند در مناقشات ادبی داشت. به لحاظ سیاسی نیز در یک حزب ملی عضویت داشت و دوره اول زندگی او غیر دینی بود. وی در دوره پایانی زندگی خود گرایشان دینی پیدا کرد و این زمانی بود که به آمریکا رفته و جامعه مصرف زده آنجا را تجربه کرد.

این پژوهشگر مطالعات قرآنی ادامه داد: در اندیشه سیدقطب، حسن البنا نقش موثری داشت اما باید مهم‌ترین جایگاه را به ابوالعلی مودودی و ابوالحسن ندوی داد. اصطلاحات مودودی مورد استفاده سیدقطب بوده است. من جمله اینکه از نظر سیدقطب به تبع مودودی عبادت معنایی عام دارد و از نظر او عبادت یعنی اطاعت مطلق از خدا و کوچک‌ترین نافرمانی به خروج از اسلام منجر می‌شود.

وی افزود: تفسیر فی ظلال القرآن نوشته سید قطب در واقع تفسیر اسلام رادیکال از قرآن است، از نظر او دین حداکثری است، سید قطب معتقد بود که اسلام روش زندگی در همه وجود است. همچنین او معتقد به الوهیت و حاکمیت الله است. عنصر سوم ایدئولوژیک بودن اندیشه او بود از نظر او هر کس حتی در یک حکم از دین پیروی نکند متجاوز به الوهیت خداوند و خارج از دین است. در نگاه سید قطب دین یک ایدئولوژی حداکثری است. عنصر بعدی جاهلیت است و اینکه جوامع اسلامی و غیر اسلامی را جاهلی می‌دانست و معتقد بود باید علیه این جوامع شورید و یا روابط با جامعه را کاست و برای این کار به نوعی خودسازی اقدام کرد تا بعدا بتوان به جهاد با جامعه پرداخت.

آرمین در پایان گفت: سید قطب مسلمانی دردمند و دلسوخته بود و درد دین داشت. دریافت او از دین نسبت‌های بسیار زیادی با مارکسیسم-لنینیسم داشت و برای مثال مفهوم جامعه جاهلی در نظر او متناظر با جامعه سرمایه‌داری و جماعت پیشتاز متناظر با طبقه کارگر در اندیشه مارکسیستی داشت. او تلاش می‌کرد قالب‌های مارکسیستی را به زبان دین ترجمه کند.

گزارش از میثم قهوه‌چیان

انتهای پیام

captcha