به گزارش ایکنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «حاجی خودتی، خاطرات حج یک جامعهشناس» روز گذشته، 25 مهرماه، با حضور حسن محدثی، مؤلف؛ علی طهماسبی، پژوهشگر حوزه دین؛ محمود نجاتحسینی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد و محمدباقر تاجالدین، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد به همت خبرگزاری ایکنا و پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم در سالن نشستهای ایکنا برگزار شد.
در آغاز نشست، حسن محدثی به توضیح درباره انگیزه خود از نگارش اثر پرداخت و بیان کرد: تصمیم داشتم در مقدمه کتاب راجع به آن توضیحات مفصلی بنویسم و هدفم را از نگارش کتاب بیان کنم، ولی تصور کردم با این کار مخاطب عام را میرنجانم و خسته میکنم؛ لذا پیشگفتار کوتاهی نوشتم تا مخاطب سریع به متن اصلی کتاب برسد. مهمترین نکته درباره این کتاب سبکی است که برای نگارش اثر انتخاب کردم.
وی افزود: قصد داشتم کتاب را برای مخاطب عام بنویسم اما توانایی نوشتن به زبان عام را نداشتم. احساس کردم ناتوانم. تا قلم مناسبی برای این منظور به دست بیاورم 10 سال طول کشید. در نهایت از تجربیات سالها وبلاگنویسی خود کمک گرفتم تا سبک دیگری از نگارش را تمرین کنم. خوشبختانه همسرم که ویراستار هستند به من کمک کردند و برای اثرم مدیون نظرات ایشان هستم.
امروزه با واکنش شدیدی نسبت به فرهنگ دینی مواجه هستیم
این استاد دانشگاه اضافه کرد: در دورهای به سر میبریم که مخاطب گوش شنوایی برای سخنان دینی ندارد. سخن گفتن از دین در حال حاضر با سخن گفتن از دین در دهه 50 تفاوت دارد. امروزه با واکنش شدید نسبت به فرهنگ دینی مواجه هستیم، خصوصاً در بین جوانان. به همین خاطر من شیوه طنز را انتخاب کردم و سعی کردم تا جایی که ممکن است بنمایههای طنزآمیز را در اثرم به کار ببرم تا مخاطب با شادی و لذت متن را بخواند. در کنار آن تلاش کردم بحثهای جدی را در لابه ای آن مطرح کنم. حال منتقدان باید ارزیابی کنند که این شیوه نگارش موفق بوده یا خیر.
حسن محدثی در ادامه اظهار کرد: مورد بعد اینکه دینداران از زندگی دینی خود چیزی نمینویسند. فکر میکنم این یک عیب است که در جامعهای که مردمش دیندار هستند خاطرات و تجربیات دینی نوشته نشود و ابعاد زندگی دینی ناشناخته بماند. مورد دیگر درباره این کتاب مسئله تقدسزدایی از جامعه دینی است. همواره نگاه رسمی به دین به شکل تقدسآمیزی درباره حج بحث میکند و از وجوه منفی آن سخنی نمیگوید. حتی کتابهای دیگری که درباره حج نوشته شده است مثل کتاب جلال آلاحمد خیلی فرهنگ دینی را در جامعه اسلامی نقد نمیکند.
وی افزود: نگارش این کتاب را فرصتی دانستم تا بدین وسیله فرهنگ دینی را نقد کنم. در لابهلای بحثها این مسئله مشهود است که نگاه اصلاحگرایانه دارم و تا اطلاع ثانوی دیندار هستم؛ لذا سعی کردم نگاه اصلاحگرایانه خود را در اثر منعکس کنم. نگاه نقادانه و نگاه دینی اصلاحگرایانه مانند نخ تسبیحی است که کل متن رابه هم متصل میکند. نکته آخر اینکه انتخاب عنوان «خاطرات حج یک جامعهشناس» بدین جهت بوده است که بگویم ما جامعهشناسان هم هستیم و صدای خودمان را داریم؛ نه اینکه بخواهم در این اثر کار جامعهشناسی انجام دهم.
براساس گزارش ایکنا در ادامه نشست علی طهماسبی به بیان نظرات خود پیرامون اثر پرداخت و بیان کرد: این کتاب نثر سادهای دارد که میتواند مخاطب را با خود همراه سازد؛ اما گاهی ایهامهایی دارد، مثلاً چرا نویسنده به جای استفاده از عبارت «اعتقادات اسطورهای» کلمه خرافه را نیاورده است؟ چون واژه اسطوره مورد مناقشه است و نمیشود اسطوره را با خرافی یکی دانست. اینکه در قرآن کریم گفته شده است: «إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ؛ اين جز افسانههاى پيشينيان [چيزى] نيست» (مومنون/83) به این معنا نیست که قرآن افسانه است بلکه بدین معناست که این مطالب را گذشتگان گفتهاند. از این جهت این کلمه ایهام دارد. البته شاید نویسنده در به کارگیری این واژه یک عمدی داشته است.
وی افزود: نکته دیگر این کتاب این است که نویسنده به نقد رفتار حاجیان به ویژه حجاج آفریقایی میپردازد و به تبع آن آرزوی یک رفتار مدنی را دارد؛ ولی بعد به این مسئله پرداخته میشود که چرا سفر حج میان ایرانیان مذموم شده و لفظ حاجی این قدر منفور تلقی میشود.؛ من در آخر بحثم به این نکته خواهم پرداخت.
وی ادامه داد: نکته بعدی اینکه تأویلات معناگرایانه در اثر خیلی زیاد است. این در حالی است که مؤلف درصدد بیان تجربههای زیستی خود است. تأویلاتی مانند بحث روح و شیطان خصوصاً در بخشی که راجع به رمی جمرات است یکی از فرازهای جالب کتاب است. در یکی از صفحات کتاب به بیان اهمیت زندگی در تردید پرداخته میشود. این زندگی در تردید با همه رنجهایی که دارد مطلوبتر است از زندگی با ایمان کور و منجمد. این فراز از کتاب به نظرم از همه جالبتر بود.
این پژوهشگر حوزه دین ادامه داد: معمولاً برای اینکه به پرسشهای بزرگ پاسخ دهیم، پاسخی حقیر در مقابل پرسشی بزرگ بر زبان میآوریم. این از بزرگترین فاجعههاست که در هر مسئلهای پیش میآید. حرفم این است که کشتی گرفتن با پرسشهای بزرگ آدم را به افقهای جدیدتر میرساند. این از یک ایمان منجمد خیلی بهتر است. به نظرم این از نکتههای جالب کتاب است.
وی در ادامه بیان کرد: میخواهم به پرسشی بپردازم که در آغاز سخنم مطرح کردم و آن اینکه چرا در کتاب از حاجیان آفریقایی انتقاد میشود و بعد گفته میشود از اول انقلاب لفظ حاجی بار منفی داشته است. آیا این موضوع صرفاً در جمهوری اسلامی ایران صادق است یا در سایر حکومتهای تند مذهبی نیز وجود دارد؟ در قرآن کریم همواره عبارت «بیتالحرام» آمده است و عبارت «بیتالله الحرام» در هیچ کجای قرآن نیامده است. در قرآن عنوان «بیت العتیق» هم برای کعبه ذکر شده است. «عتیق» یعنی «آزادشده». به برده آزادشده «عتق» میگویند. «بیت العتیق» یعنی جایی که انسانها در آن آزاد هستند و کسی حق ندارد به کسی دستور بدهد.
طهماسبی افزود: قرآن کریم میفرماید: «وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى؛ و چون خانه [كعبه] را براى مردم محل اجتماع و [جاى] امنى قرار داديم [و فرموديم] در مقام ابراهيم نمازگاهى براى خود اختيار كنيد» (بقره/125). بیت با مسکن فرق دارد. «بیت» جایی است که اعضای فامیل و آشنایان را در آن جمع میکنند و به تعبیر دیگر، محل اجتماع یک قوم است. «مثابه» یعنی تئوری ابتدایی برای یک پروژهای که میخواهد به انجام برسد. به پیراهن «ثوب» میگویند چون اول طرح و الگوی آن را در ذهن تصور میکنند؛ مثل یک مهندسی که میخواهد خانه بسازد و اول ماکت آن را طراحی میکند. «مَثَابَةً لِلنَّاسِ» یعنی باید تمام شهرها مانند مسجدالحرام باشد.
ریشههای تاریخی ایجاد انحراف در سفر معنوی حج
وی در ادامه به ریشههای تاریخی ایجاد انحراف در سفر معنوی حج اشاره کرد و تصریح کرد: چه شد که حج یک چیز دیگری شد. بنیامیه خیلی به مقدسات مثل حج و نماز توجه نداشتند. در زمان یزید سه واقعه حیرتانگیز اتفاق افتاد: ویران کردن کعبه، واقعه حرّه، قتل امام حسین(ع). این سه واقعه حکومت بنیامیه را بیاعتبار کرد. بعداً بنیعباس روی کار آمدند و گفتند میخواهیم عدالت را برقرار کنیم و ظلم بنیامیه را از بین ببریم.
وی افزود: منصور که از خلفای بنیعباس بود حرم کعبه را گسترش داد. وقتی طرح گسترش به انجام رسید نام «بیتالحرام» به «بیتالله الحرام» تبدیل شد و لقب امیرالمؤمنین که برای خلیفه استفاده میشد به «خلیفه الله» تغییر داده شد. به همین صورت بنیعباس لقب «الله» را بی هیچ ضابطهای به کار میگرفتند. این در حالی است که قبل از نزول سوره توحید در آیات قرآن کلمه «رب» به کار میرفت که برای عموم مردم آشنا بود و بعد از نزول سوره توحید، کلمه «الله» در قرآن به کار رفت. این یعنی کلمه «الله» قابل تجربه نیست.
طهماسبی تأکید کرد: بنیعباس از کلمه «الله» استفاد کردند. کمکم خدایی که پروردگار همه جهانیان است میشود خدای یک قوم خاص. خلیفه عباسی که امپراتوری اسلامی را در دست داشت و در آن ملتهای مختلف را کنار هم جمع کرده بود برای اینکه بتواند بر همه اقوام حکومت کند باید مخالفان را سرکوب میکرد. عنوان «خلیفه الله» یعنی هر اختیاری که خداوند دارد خلیفه هم دارد. خداوند هر کاری بخواهد میکند و به کسی هم پاسخگو نیست؛ پس خلیفه هم چنین است. از این منظر هرکس به قدرت نزدیکتر بود به خدا نزدیکتر بود.
وی ادامه داد: بنیعباس آمدند راههای منتهی به مکه را درست کردند، هنگام موسم حج تبلیغ میکردند و در حج سفرههای عریض و طویل پهن میکردند. سپس خطبه میخواندند و پس از ذکر نام خداوند از «خلیفه الله» یاد میکردند. حتی زمانی که خلیفه میخواست از مردم بیعت بگیرد خطبه نخست را در خانه کعبه میخواندند. همه این عوامل باعث شد که آن شاعر عرب بگوید: «یا لیت جور بنی امیه عاد لنا/ یا لیت عدل بنی عباس فی النار» (ای کاش ظلم بنیامیه به ما بازمیگشت و عدل بنیعباس به آتش میرفت).
در ادامه نشست سیدمحمود نجاتی حسینی به بیان دیدگاههای خود پرداخت و اظهار کرد: علمای نقد ادبی معتقدند برای نقد یک اثر آشنایی با سوژه نقد مهم است. در این اثر سوژه «حج» است. بنده حج نرفتهام و تجربه زیستهای در این زمینه ندارم اما میتوانم از مقایسه متنها استفاده کنم و به نقد اثر بپردازم. البته بحث من نقد نیست بلکه روایتی است از مطالعاتی که درباره حج داشتم. مطالعات حج در ایران به برکت وجود برخی مثل رسول جعفریان خیلی راحت شده و آثار متعددی در این زمینه منتشر شده است.
3 الگوی سفرنامهنویسی خوب داریم
وی افزود: به نظرم سه الگوی سفرنامهنویسی خوب داریم. اولین اثر که یک الگوی کلاسیک است سفرنامه ناصرخسرو است. البته در این اثر مباحث عرفانی حج بیان نشده است. الگوی دوم سفرنامه علی شریعتی است. به نظرم اثر شریعتی یک گزارشی است که نشان میدهد سفر حج چقدر نامناسب برگزار میشود. در عین حل یک برداشت نمادین از مناسک هم دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادامه داد: الگوی سوم سفرنامه جلال آل احمد است. کتاب «حاجی خودتی» هم به بیان اهمیت عارفانه حج پرداخته است و هم نقدی است به مراسم حج. «حاجی خودتی» نقد را رها نکرده است. با وجود این، خواننده اثر با مطالعه کتاب متوجه این نکته میشود که خواندن این کتاب انسان را به انجام سفر حج ترغیب نمیکند. کتاب حاجی خودتی نوعی سکولاریسم را تقویت میکند و این امر جای نگرانی دارد. بنده با خواندن کتاب شریعتی ترغیب شدم به سفر حج بروم اما با خواندن کتاب محدثی ترغیب نشدم.
وی بیان کرد: وقتی شما کتابی را برای مخاطب عام مینویسید دچار پارادوکس میشوید. این پارادوکس این است که فرم مخاطبنویسی بر محتوای تخصصینویسی غلبه میکند. این کتاب برای مخاطب عام نوشته شده ولی مخاطب خاص میخواهد آن را نقد کند. این پارادوکس را نمیشود حل کرد. با این حال چرا وقتی یک آدم عادی متن علی شریعتی را با آن همه عمق میخواند میفهمد.
باید به سمت دینداری ایمانی حرکت کنیم
در ادامه نشست محمدباقر تاجالدین به بیان دیدگاههای خود پرداخت و بیان کرد: این کتاب فرهنگ دینی ایرانیان در حج را نقد جامعهشناسانه کرده است. در دین اسلام تفکرات اسطورهای وجود دارد که گرفتار آن هستیم. محدثی خواسته است در این کتاب تفکر دینداری را نقد کند. ما گرفتار دینداری اعتقادی هستیم و باید به سمت دینداری ایمانی حرکت کنیم.
وی افزود: همه احکام و مباحث دینی مثل حج و نماز در خدمت انسان است. همه اینها انسان را فربهتر کند، ولی نه جسم او را بلکه روح و روان انسان را. این مناسک وجود دارد تا انسان اخلاقیتر شود. اگر این تلاشهای مذهبی به سمتی نرود که ما را اخلاقیتر کند حتماً محل بحث است و اشکالی وجود دارد. باید این نوع دینداری را پالایش کنیم و به سمت دینداری اخلاقی و ایمانی برویم.
در ادامه نشست، حاضران در جلسه به بیان نظرات و دیدگاههای خود پیرامون اثر پرداختند.
گزارش تصویری نشست را اینجا ببینید!
گزارش از مصطفی شاکری
انتهای پیام