
سیدرضا میرکریمی در نهمین ساخته خود «قصر شیرین» توانست بازگشتی مجدداً به سینمایی که به آن تخصص دارد، داشته باشد. سینمایی که خانواده محور بوده و بنای آن را این نهاد تشکیل میدهد. در فیلم جدید میرکریمی حامد بهداد تنها بازیگر نام آشنای فیلم است و دیگر هنرمندان چندان پرآوازه نیستند، اما این تلفیق توانسته به رشد کیفی کار کمک شایان توجهی کند. به ویژه دو بازیگر خردسال که پیش از این سابقه بازی در سریال «بچه مهندس» را هم دارند هنرنمایی خیرهکننده از خود نشان میدهند، به نحویکه کارگردان نیز در نشست خبری این فیلم تأکید کرد که این دو کودک او را شگفتزده کردند.
داستانی فیلم درباره مردی با بازی حامد بهداد است که خانواده خود را ترک کرده، اما با مرگ همسر مجبور میشود سرپرستی کودکان خود را بر عهده بگیرد، البته در ابتدا زیر بار این مسئولیت نمیرود، اما در نهایت مجبور به این کار میشود. وی در طول سفری که دارد رابطهاش با فرزندان شکلی احساسی به خود میگیرد و در نهایت ما شاهد تغییراتی در خلق و خوی پدر هستیم. این داستان در سینمای ایران تکراری نیست، اما مشابه آن را در سینمای جهان بارها شاهد بودهایم، ولیکن میرکریمی در قالب داستانی ایرانی توانست به خوبی به این فیلم جان دهد.
«قصر شیرین» را میتوان به سه قسمت تقسیم کرد. بخش اول معرفی شخصیتها را داریم، در این قسمت شاید عدهای با کار نتوانند آنچنان ارتباط برقرار کنند و در قسمت دوم، درام شکل میگیرد و اتفاقات جدید، گرههای بیشتری را در فیلم رقم میزد و در نهایت بخش سوم اوج فیلم است که گرهها شکافته شد و فیلم از حیث درام کامل میشود. درباره گرهافکنی فیلم ذکر این نکته ضروری است، آن هم نحوه بازگشایی پیچیدگی فیلم در «قصر شیرین» است. در عموم فیلمها و سریالهای ایرانی در بخش پایانی ناگهان هم مسائل حل شده و به سوالات پاسخ داده میشود، اما در «قصر شیرین» این اتفاق به شکلی مناسبی رخ میدهد.
شخصیتپردازی شکلی قابل قبول دارد برای همین هم تماشاگر آن را میپذیرد، البته حامد بهداد به نوعی نقشهای قبلی را تکرار میکند، اما، چون جنس نقش با بازی بهداد همخوان است شکل بازی نه تنها مخاطب را پس نمیزند بلکه به نوعی باعث درخششی دیگر از بهداد در فیلم میشود. کارگردان رضا میرکریمی یکی دیگر از امتیازات «قصر شیرین» است که به نظرم به نسبت «دختر» چند نمره بالاتر رفته است. همچنین انتخاب نام فیلم به شدت با قصه همخوانی دارد، چون رؤیایی که کودکان از خانه پدر دارند یک «قصر شیرین» را در ذهنشان رقم میزند.
در برخی از سکانسهای فیلم، کار میتوانست در دام سانتیمانتالیسم گرفتار آید، اما میرکریمی به خوبی از این مانع گذشته و بلافاصله با قطع موسیقی از بار احساسی کار کم میکند. درباره موسیقی «قصرشیرین» باید موضوعی را متذکر شوم، معمولاً در چنین قصههایی کارگردان با استفاده زیاد از موسیقی سعی میکند اشک تماشاگر را در بیاورد، اما میرکریمی تنها در جایی که ضروری است موسیقی را با اثرش همراه کرده است.
بحث دیگری که درباره «قصرشیرین» میتوان بیان کرد به فیلمبرداری خوب فیلم برمیگردد. در این میان جدا از داشتههای تکنیکی، لوکیشنهایی که کارگردانی در قاب خود لحاظ کرده کمک میکند تا اتفاقات خوبی را در فیلم شاهد باشیم. درباره تدوین فیلم نیز باید گفت مناسبترین زمان را میرکریمی برای فیلمش لحاظ کرده است، چون بیننده از دیدن هیچ یک از صحنهها خسته نمیشود، حتی در مواقعی تماشاگر دوست دارد قصه ادامه پیدا کند، چون در ۱۰ دقیقه پایانی فیلم رابطهاش را با تماشاگر مستحکم کرده است.
بحث گویش در فیلم هم یکی دیگر از اتفاقات خوب فیلم است. بهداد در برخی از سکانسها به زبان ترکی حرف میزند، اما گویش و لحن منطقهای خاص را ندارد. این جزئینگری کارگردان به نظرمی رسد،اتفاق خوبی باشد که نشان از ظریفبینی فیلمساز دارد، زیرا بازیگری که زبان دیگری دارد اگر بخواهد گویش را هم تقلید کند، مطمئناً نتیجه در خور توجه نخواهد بود.
«قصر شیرین» مزیت دیگری هم دارد که میتوانست برای این کار آفت محسوب شود، آنهم اینکه با یک نگاه افراطی میشد از آن به عنوان اثری فمنیستی نام برد، اما دو فیلمنامهنویس فیلم به خوبی از عهده این مسئله برآمدهاند، چون در زمانی که کار میخواهد به دام فمنیست گرفتار آید با تغییر موضع کار شکلی دیگر به خود میگیرد.
مطلب پایانی اینکه «قصر شیرین» فیلم شریف با مضمونی ارزشمند است که میتوان در آن بسیاری از آموزههای اسلامی را مشاهده کرد، اما پیامهای مد نظر فیلم بدون هیچ شعاری در کار بیان میشود. این نکته میتواند برای بسیاری از سینماگرانی که ادعای ساخت کارهای دینی دارند الگو باشد. در همین رابطه باید تأکید کنم دلیل چنین جلوهگری خوبی از موضوعات دینی در قصر شیرین به خود کارگردان هم مربوط میشود، چون سینماگری که دلبسته چنین موضوعاتی است طبعتاً به شکل خوبی هم پیام مد نظرش را سینمایی میکند.
به قلم داوود کنشلو
انتهای پیام