کد خبر: 3793598
تاریخ انتشار : ۰۷ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۳:۳۵
در نشست «نقد و واکاوی آثار مرتبط با زندگینامه امام خمینی(ره)» مطرح شد؛

تحلیل اسناد به جا مانده از پدر و پدربزرگ امام راحل

گروه اندیشه ــ در پنل نخست نشست «نقد و واکاوی آثار مرتبط با زندگینامه امام خمینی(ره)»، صاحب‌نظران به ارائه تحلیل در زمینه وضعیت تبار و خاندان امام خمینی(ره) و اسنادی که مربوط به آنها بوده است پرداختند.

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «نقد و واکاوی آثار مرتبط با زندگینامه امام خمینی(ره)»، امروز، 7 اسفند، با حضور جمعی از صاحب نظران، دانشجویان و علاقه‌مندان در پژوهشکده امام خمینی(ره) برگزار شد.
محمدجواد مرادی‌نیا، پژوهشگر تاریخ معاصر در پنل نخست این نشست با موضوع «معرفی و نقد اسناد و کتب متقدم مرتبط با زندگی امام خمینی» بیان کرد: منابع ما در مورد تبار و خاندان، بسیار محدود است و علتش نیز این است که در آن زمان کسی اطلاع نداشته که در آینده یک فردی از این خاندان نهضتی را به وجود می‌آورد، لذا هیچ کس مثلا در 100 سال قبل، به این فکر نیفتاده که اسناد و مدارکی را در مورد خاندان امام جمع‌آوری کند.
وی در ادامه افزود: در مورد امام نیز بعد از شروع نهضت و پیروزی انقلاب، منابعی در حوزه تاریخ شفاهی تولید شده، اما در حوزه سند و مدرک، چیزی قابل تولید نبوده است. منابع موجود در مورد تبار امام به چهار دسته تقسیم می‌شود، یکی اسناد است که معتبرترین منابعی هستند که می‌توانند ما را راهنمایی کنند که بفهمیم پیشینه این خاندان چه بوده و اجداد ایشان و جایگاه فرهنگی که داشتند در چه حدی بوده است،. همچنین می‌توان فهمید که امام محصول کدامین تبار است.
مرادی‌نیا تصریح کرد: دومین مورد مدارک و شواهد تاریخی، سوم، منابع شفاهی و چهارمین مورد نیز منابع مکتوب بوده هستند و بنده نیز در اینجا در مورد اسناد مربوط به پدر و پدربزرگ امام مباحثی را طرح می‌کنم. اسنادی که مربوط به پدر و پدربزرگ ایشان است، تعدادشان اندک است و مدت زیادی را در خمین و در بین خاندان‌های محلی صرف کردم تا اسنادی را پیدا کنم و تعدادی نیز کشف شد. تعدادی سند نیز در اختیار خانواده بود و تحویل موسسه نشر آثار امام شد و بعد از پیگیری‌ها در سال 1393 که بنا بود کنگره‌ای برای پدر امام برگزار شود، موفق شدیم، اینها را بگیریم و به علاوه اسنادی که پیدا کرده بودم، بازخوانی و منتشر کنیم که این ارزیابی همان اسنادی است که منتشر شده است. به جز اینها، اسنادی را پیدا نکردیم، اما وجود داشتن دیگر اسناد نیز منتفی نیست.
این پژوهشگر تاریخ در ادامه افزود: پدربزرگ امام، سیداحمد هندی بودند و در مورد ایشان مطالب زیادی مطرح شده که عمدتا نیز نادرست هستند. مخصوصا در جبهه مخالفان انقلاب که حرف‌های دروغین زیادی زده شد و الآن نیز همینطور است. اما آن چیزی که از اسناد برمی‌آید این است که حدود بیست و پنج سند پیرامون سیداحمد در دسترس است که از این تعداد، سیزده مورد اسناد ملکی است که اولین این اسناد برای تاریخ 1264 قمری است که قباله خرید قلعه و مزرعه در خمین بوده است.
وی تصریح کرد: آخرین مورد نیز به تاریخ 1282 است که مربوط به خرید یک کاروانسرا است. از این اسناد پنج سند مربوط به مصالحه‌نامه از سیداحمد داریم که اولین مورد آن برای سال 1254 است که مصالحه دو تن از همسران سیداحمد هندی است و آخرین مورد نیز برای تاریخ 1282 قمری است. اسناد مالی نیز سه سند هستند که اولین مورد برای تاریخ 1251 با موضوع مناسبات مالی سیداحمد هندی و وکیل‌الرعایا است و آخرین مورد نیز در سال 1285 نوشته شده است. در مورد سیداحمد، سند مهمی در دست است که ثبت احول خانوادگی است و آن نیز دو صفحه کتاب جنات‌الخلود را شامل می‌شود که برخی رخدادهای مهم را ثبت کرده و بعدها نیز پسران و نوه‌ها این کار را انجام دادند.
جوادی‌نیا در ادامه افزود: مثلا تاریخ فوت یوسف‌خان که او را از کربلا به خمین دعوت می‌کند و بعدها این یوسف‌خان خواهرش را به همسری سیداحمد درمی‌آورد در آن آمده است، همچنین تاریخ فوت ایشان را نیز سیداحمد در پشت جلد کتاب نوشته است. تاریخ تولد پسران و دختران سیداحمد هندی نیز نوشته شده است، همچنین امام نیز به خط خودشان چیزی را در آنجا نوشته بوده است. در واقع امام در سن نوجوانی، تاریخ تولد خود را نوشته است که البته 18 جمادی الثانی نوشته شده است.
وی تصریح کرد: شبهاتی به وجود آمده که پدر امام هندی بوده است، اما تمام این فرزندان در ایران و خمین متولد شده‌اند. یکی دیگر از اسناد مربوط به سیداحمد عقدنامه ایشان و پشت عقدنامه است که اطلاعات تاریخی مهمی پشت آن است. تاریخ آن 1257 قمری و ظَهر آن 1276 است. یکی از اسناد مهم مربوط به سیداحمد نیز صلح‌نامه‌ای است که اواخر عمر نوشته‌اند. از روی این صلح‌نانه می‌توانید پی ببرید که ثروت ایشان چقدر بوده است. در یک جمع‌بندی اگر بخواهیم پیرامون اسناد سیداحمد ارزیابی کنیم، می‌توان اینطور گفت که سیداحمد از 1251 قمری یا 1214 شمسی، در خمین سکونت داشته و تا 1285 قمری یا 1247 شمسی زنده بوده است و حداقل 34 سال در خمین بوده است.
این پژوهشگر تاریخ گفت: نام پدر وی بر اساس آنچه که در یکی از اسناد آمده، سید دین علیشاه بوده و او در خمین ازدواج کرده است. نکته دیگر شغل سیداحمد است که زمین‌داری و کاروانسراداری بوده است و از محل درآمد کشاورزی، درآمد داشته و نشانه‌ای مببی بر اهل علم بودن، یعنی روحانی بودن او نیست. نکته دیگر اینکه تمام اسناد بر سیادت سیداحمد حکایت دارند، اما شجره‌نامه معتبری در دست نیست ولی مُهرهایی که پای اسناد ثبت می‌کردند، با نام سیداحمد موسوی امضا کرده است. سیداحمد از عقل معاش قابل توجهی نیز برخوردار بوده و در 30 یا 40 سال در خمین زندگی مرفهی دست‌وپا کرده است. همچنین برقراری روابط مناسب با حکومت‌های محلی نیز از دیگر نکات است.
مرادی‌نیا با اشاره به اسناد مربوط به آقامصطفی، پدر امام گفت: اسناد مربوط به آقامصطفی نیز 30 سند است و برای نمونه هفت مصالحه‌نامه داریم که یک سند مهمی است. همچنین اسناد مالیاتی را داریم و اسناد شرعی متعددی نیز وجود دارد. همچنین بر خلاف پدر که در امور روحانیت دخالت نمی‌کردند، ایشان دخالت داشتند. علاوه بر این، سندهای دیگری نیز در دست است. مثلا شهادت یکی از استادان ایشان در مورد یک سرقت وجود داشته است. یک سند مهم دیگر نیز هست که علت قتل ایشان را آشکار می‌کند. در واقع پاسخ به یک استعلام در مورد بهرام‌خان بوده است که از پیامدهای پاسخ دادن به این استعلام، قتل ایشان توسط بردران بهرام‌خان انجام می‌شود. همچنین مدارک دیگری مانند گزارش خبر و ترور ایشان در روزنامه ایران نیز ثبت شده است.
وی در ادامه و در مقام نتیجه‌گیری بیان کرد: ایشان از بدو تولد یعنی دهم بهمن 1240 تا 1265 یعنی 25 سالگی در خمین زندگی کردند که بعد به نجف رفتند، بعد از آن نیز در سال 1271 به خمین بمی‌گردند و در آنجا فوت می‌کنند. شغل ایشان نیز زمین‌دار و مالک بود و تمام مهرها نیز مصطفی‌الموسوی حک شده و امضا نیز «حرره الخاطی مصطفی الموسوی» بوده است. القابی که در اسناد برای ایشان آمده است نیز عبارت از «سیدالاعلام» یا «سرکار شریعت‌مدار فیض‌الآثار آقامصطفی» و «زین العلماء الاعلام» بوده است. نکته دیگر اینکه، ایشان نیز مانند پدر، عقل معاش قابل توجهی داشتند.
در بخش دیگری از این پنل محمدحسن رجبی‌دوانی، پژوهشگر تاریخ به ایراد سخن پیرامون کتاب «نهضت دو ماهه روحانیون ایران» به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: مرحوم ابوی، به دلیل تعلق خاطری که به تاریخ داشت، وقتی که نهضت روحانیون شروع شد، از همان نخستین روزها، با حضور در بیوت مراجع، سعی داشتند که این سخرانی‌ها و اعلامیه‌ها را جمع‌آوری کنند و با وجود اینکه ساواک آنها را تعقیب می‌کرد، اما عموی بنده که به ضبط سخنرانی مراجع می‌پراختند، شب‌ها می‌آمدند و صوت‌ها را پیاده‌سازی می‌کردند و برای اینکه مشکلی نباشد، توسط برادرم خدمت امام می‌فرستادند.
وی در ادامه افزود: ایشان این کتاب را در کمتر از یک ماه نوشتند و تعدادی از این نسخ به دست مراجع وقت رسید. همچنین ممکن بود که این کتاب مورد یورش ساواک قرار گیرد که همینطور هم شد و بلافاصله که در چاپخانه حکمت قرار داشت، ساواک به آنجا هجوم برد و همه نسخ را به استثنای 20 یا 30 نسخه گرفت.
رجبی‌دوانی بیان کرد: یکی از علل دستگیری ایشان نیز نگارش این کتاب بوده است و گفته بودند شما می‌خواهید تاریخ نهضت را تدوین کنید. زمانی که در سال 1356 اولین طلیعه‌های نهضت امام مجددا آغاز شد، ایشان تمام اسناد و مدارک موجود را فراهم و شروع به تدوین کرد و به ویژه که امام فرمودند سعی کنید این نهضت را جمع کنید. پدر، اهل تاریخ بودند و سعی داشتند که توسط خودی‌ها تالیف شود و اینطور نباشد که حقیقت را نتوان از خلل این وقایع بازشناخت. لذا باز زحمت زیاد اینها را فراهم و کتابی تالیف کردند.
وی تصریح کرد: ایشان از خواجه نصیر و بعد سیدجمال بحث می‌کند و بعد به امام می‌رسد. زمانی که کتاب تدوین شد، ما در حدی نبودیم که مضامین را بفهمیم، اما وقتی جلد اول را نوشتند از ایشان سؤال کردم که چرا از خواجه نصیر شروع می‌کنید؟ مگر چه اقدام سیاسی کردند؟ ایشان گفتند که فکر نمی‌کنید که اگر خواجه نبود و علمای سراسر جهان را جمع نمی‌کرد و اثر اسلامی را احیا نمی‌کرد، شیعیان نمی‌توانستند تنفس کنند؟ آیا اگر خواجه نصیر نبود، ممکن بود که نهضت‌های سربدران و ... اتفاق بیفتد؟ کار آنها نیز سیاسی، با ساز و کار فرهنگی بوده است. به هر صورت ابوی ما، دو جلد اول را که قبل از انقلاب تالیف کردند و سپس انقلاب پیروز شد. همچنین بعد از انقلاب نیز با خطراتی که وجود داشت این کار ادامه پیدا کرد. چنانکه ما همسایه شهید مفتح بودیم و گروهک فرقان نیز تحرکاتی برای ترور ایشان داشت و پدر ما نیز معروف شده بود به اینکه در حال نگارش تاریخ انقلاب است. لذا با زحمات زیاد این کتاب در زمان حیات خودشان منتشرشد.
این پژوهشگر تاریخ بیان کرد: البته کتاب در آن سال‌ها از این مقبولیت برخوردار نشد، چون حوادثی که رخ داد ایشان را در معرض مسائلی قرار داد که می‌گفتند چرا به تبیین شخصیت‌های دیگر پرداختید و نقش امام پر رنگ نشده است و چرا مراجع دیگر در کنار امام گفته شده‌اند. بنابراین کتاب در آن سال‌ها مورد توجه واقع نشد اما حدودا 20 سال بعد، آقای حجت‌الاسلام حسینیان این کتاب را تجدید چاپ کردند.
وی در ادامه افزود: ایشان مبارزه سیاسی را صرفا در میدان مبارزه تن‌به‌تن نمی‌دید، بلکه حوزه را وسیع‌تر می‌دید و من احساس می‌کنم که در بین آقایان، این نگاه، به نگاه شهید مطهری نزدیک بود. ایشان می‌گفتند به عنوان مورخ باید هرچه بوده را تدوین کنم نه اینکه از منظر امروز بنویسم و شخصی را بزرگ یا نادیده بگیرم. نکته مهم این است که ایشان، هر آنچه که از کسی اقتباس می‌کردند نیز ذکر می‌کردند.
همچنین قبل از شروع این پنل، امیر عظیمی معاون پژوهشی پژوهشکده طی سخنانی بیان کرد: این پژوهشکده در سال 1375 با هدف تبیین انقلاب اسلامی و پژوهش در جوانب مختلف اندیشه‌های امام تشکیل شد و در سال 1378 به این نتیجه رسید که پژوهش در این حوزه نیازمند اساتیدی است که بتوانند تدریس نیز داشته باشند. اکنون نیز حدود هزار محقق و پژوهشگر در حوزه‌های مختلف آموزش دیده‌اند و امیدواریم به این جامعه علمی بپیوندند.
وی تصریح کرد: در حوزه پژوهشی نیز برنامه‌های متنوعی داشته‌ایم که عبارت از انتشار فصلنامه‌ها و ... بوده است. برگزاری نشست‌های علمی نیز که بیش از 50 نشست برگزار شده نیز از جمله فعالیت‌های پژوهشی بوده است. سعی کردیم که موضوعات مهم را بحث کنیم و امروز نیز یکی از همان موضوعات به بحث گذاشته می‌شود.
عظیمی تصریح کرد: از ابتدای سال، اولین همایش را در اردیبهشت‌ماه برگزار کردیم و پایان سال نیز همایش دیگری را خواهیم داشت و امیدواریم این همایش‌ها به ارتقاء سطح کیفی تولیدات در این حوزه کمک کند و ایده‌هایی به وجود آیند.
انتهای پیام

captcha