کد خبر: 3802263
تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۴:۵۶

جلوه سوم شعبان در شعر آئینی/ وقتش رسید آینه دریا بیاورد

گروه ادب ــ امروز، سالروز میلاد حضرت سیدالشهدا امام حسین(ع) همزمان با سوم شعبان المعظم است که به همین مناسبت نوسروده‌های آئینی را بازخوانی می‌کنیم.

جلوه سوم شعبان در شعر آئینی/ وقتش رسید آینه دریا بیاوردبه گزارش خبرنگار ایکنا؛ سوم شعبان روزی نورانی را در تقویم عالم به وجود آورد، روزی که آغازی برای نهضت حسینی بود و این نواده رسول‌الله پرورش یافت تا غوغایی در عالم بشریت به پا شود و حقانیت و مظلومیت دین پیامبر خاتم که چهارده معصوم پرچمدارش بودند، برای همیشه ثبت شود.

شاعران آئینی سرا به مناسبت میلاد حضرت امام حسین(ع)، غزل‌ها و نوسروده‌های خود را به آن حضرت تقدیم کرده که تعدادی از آن‌ها در ادامه آمده است:

سید حمیدرضا برقعی

هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
به یاد چایی شیرین کربلایی‌ها
لبم حلاوت «احلی من العسل» دارد
چه ساختار قشنگی شکسته است خدا
درون قالب شش گوشه یک غزل دارد
بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه در ازل دارد
غلامتان به من آموخت در میانه خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد

عبدالمجید فرایی شعری با عنوان «توصیف آفتاب» در وصف امام حسین (ع) سرود.‌

می‌خواستم من از تو نویسم، مع الأسف
یک واژه همطراز تو، پیدا نمی‌شود
فقر کلام می‌شکند، پشت نظم را
در قالب تو، شعر و غزل جا نمی‌شود
پرواز تو، بلندتر از واژگان ماست
هر گفته: در مقام تو، معنا نمی‌شود
زیباترین کلام به پایت نمی‌رسد.
چون پای مور قابل اهدا، نمی‌شود
حرف حدیث عشق تو، حتماً گرانبهاست
با قطره شرح وسعت دریا نمی‌شود
از تو اگر نظر نشود، شعر ابتر است
طبع و قریحه بی‌تو، شکوفا نمی‌شود
گفتی «فرائی» از گل زیبای پنج تن (ع)
توصیف آفتاب، ز، چون ما، نمی‌شود

محمود تاری با تخلص یاسر، غزلی را نذر مولایش کرده است.

وقتش رسید آینه دریا بیاورد
در یک طلوع گوهر رخشا بیاورد
باید که عشق جلوه به عالم چنین کند
بر روی خاک باغ شکوفا بیاورد
کوثر که بود خیرِ کثیر محمدی
در جام نور چشمه صهبا بیاورد
شعبان رسید شمس و قمر را خبر کنید
خورشید عشق، ماه دل‌آرا بیاورد
جنت گشود پنجره‌ها را که فاطمه
در لاله‌زار سایه طوبا بیاورد
هر کس که داشت آیه تطهیر روی لب
در این بهار رو به تماشا بیاورد
در بر گرفت زهره زهرا سپیده را
باید که نور زهره زهرا بیاورد
فرزند اوست آینه‌دارِ سپیده‌ها
از وی نوید عرش معلا بیاورد
آمد حسین، دیده بخواند وَ اِنْ یَکاد
باید که چشم آید و معنا بیاورد
پیراهن از حریر رساند به او ملک
گهواره نیز جنت اعلا بیاورد
گلبرگ یاس می‌رسد از گلشن بهشت
روبند نور بر رخ زیبا بیاورد‌
می‌ریزد آب از دل زمزم و بعد ازآن
با خود نسیم شهد مصفا بیاورد
دارد هنوز خنده در آغوش مصطفی
طفلی که ماه در شب رؤیا بیاورد
حیدر گرفت از لب طفلش پیام عشق
گلخنده باز بر لب مولا بیاورد
باور کنید این که ندارد توان بهشت
در پیش سرو قامت رعنا بیاورد
هر کس که عشق دارد و گل را طلب کند
بر لعل خویش لفظ تمنا بیاورد
در این حریم سنجش تقوا بود مِلاک
عاشق بجاست گوهر تقوا بیاورد
سوم امام، سوم شعبان طلوع کرد
نامش قرار بر دل شیدا بیاورد
آری شکفت جلوه گلگون کربلا
حالا براه عاشق پویا بیاورد
طفلی که داغ از دل عیسی برون برد
طفلی که نور در یَدِ موسی بیاورد
طفلی که نوح کشتی و لنگر بِدو سپرد
در بزم عشق حضرت یحیی بیاورد
معنای عشق این که تبرا بود تو را
از این طریق نور تولا بیاورد
دارم امید این که چو «یاسر» ز آفتاب
بر لوح سینه تابد و امضا بیاورد

حسن لطفی، شاعر دیگر درباره امام حسین (ع) دست به سرودن مربع ترکیب زده که در ادامه آمده است.

اگر پنج نوبت اذانم علی است
اگر خاکم و آسمانم علی است
اگر قبله آستانم علی است
اگر روز و شب بر زبانم علی است
علی دردِ عشق است و درمان حسین
علی گفت و گفتیم ای جان حسین
مرا آفریدی که حیران شوم
مرا چشم کردی که باران شوم
مرا جذبه دادی غزل خوان شوم
مرا آینه کردی ایوان شوم
زدم نعره در زیرِ ایوان حسین
که‌ای جانِ من جانم ای جان حسین
همانکه دلم شعله‌ور آفرید
همانکه مرا در به در آفرید
همانکه به شوقِ تو پَر آفرید
به عشقت برایم جگر آفرید
کسی نیست ما را به قرآن حسین
خدا گفت و گفتیم‌ای جان حسین
تو هستی محمد محمد تویی
وَ حَی و علی هم به اَبجَد تویی
براتِ نجف لطفِ مشهد تویی
فقط آرزویِ مجدد تویی
مدینه شد امشب چراغان حسین
نبی گفت با تو که ای جان حسین
اگر لطف زهرا مسلمان شدیم
اگر ما سلیمان و سلمان شدیم
اگر در حسینیه درمان شدیم
اگر عاشقیم از حسن جان شدیم
حسن جان نوشتیم و جانان حسین
حسن گفت و گفتیم ای جان حسین
نشسته است موسی عصایش دهی
رسیده است یوسف که جایش دهی
دویده است یحیی عطایش دهی
به خاک است عیسی عبایش دهی
حرم شد قُرقُ از گدایان حسین
حرم پُر شد از ذکر‌ای جان حسین
شبی که حرم مادرم رفته بود
پُر از یادِ تو هر قدم رفته بود
شبی که پُر آه و غم رفته بود
شبی که برایم حرم رفته بود
مرا نذر او کرد گریان، حسین
که قربان سَنَ طفلیم ای جان حسین
اگر رود یا که کویرت شدم
جوانم، ولی زود پیرت شدم
اگر کنج شش گوشه گیرت شدم
من از نانِ بابا اسیرت شدم
تو آبی تو نانی تو سامان حسین
تویی برکتِ خانه‌ای جان حسین
اگر آمدم عشق یادم دهید
اگر خواستم کم، زیاد دهید
مرا منصبِ خانه زادم دهید
به بادم دهید و به بادم دهید
منم کاهِ ناچیز و طوفان حسین
مرا می‌کُشی آخر‌ای جان حسین
سه شب آمدم تا که چیزی بَرَم
بهاری پیِ برگ ریزی بَرَم
دعایی برای عزیزی بَرَم
شفایی برای مریضی بَرَم
سه شب آمدم زیر باران حسین
که هرشب بگویم که‌ای جان حسین
تو بی‌انتها‌... نقطه چین میدهی
که از پشتِ در بیش از این میدهی
چنان میدهی و چنین میدهی
که حتی به قاتل نگین میدهی
نگینت چه شد‌ای سلیمان حسین
که نالید زینب که‌ای جان حسین
رسید و صدا زد پَرَش را مَبَر
زِره را که بُردی سرش را مَبَر
از انگشتش انگشترش را مَبَر
براین ناقه‌ها دخترش را مَبَر
صدا زد به لب‌های سوزان حسین
که عریان حسین و که‌ای جان حسین

انتهای پیام

captcha