در سالهای اخیر شهرداریهای برخی شهرهای بزرگ ایران از جمله تهران تلاش کردهاند با ساختن بناهای تفریحی و تجاری ظاهر شهر را تغییر داده و اینگونه پایتخت ایران را شهری مدرن و توسعه یافته به جهانیان معرفی کنند. در این راستا برج میلاد، بام لند، دریاچه مصنوعی، ایران مال و امثالهم ساخته شده است و هر کدام بهگونهای تلاش میکند با ارائه خدمات تفریحی و تجاری بیشتر چهره نوینی از ایران امروز را به نمایش بگذارد.
این شکل و شیوه نگاه به توسعه حدوداً یک قرن پیش در اروپا و آمریکا رواج داشت؛ برههای که ساختن آپارتمانها، هایپرها و برجها رونق فراوانی کرده و شهرهای مختلف اروپا و آمریکا سعی میکردند گوی سبقت را از یکدیگر بربایند.
در ایران از زمان پهلوی دوم به ویژه از دهه چهل و پنجاه شمسی و با گران شدن قیمت نفت این نگاه به توسعه شکل گرفته بود و تهران در حال معرفی خود به عنوان پیشگام چنین مدلی از توسعه در میان کشورهای همسایه به شمار میرفت. مدل توسعهای که با انقلاب سال پنجاه و هفت در تهران متوقف شد و در عوض کشورها و شهرهای حاشیه خلیج فارس از جمله کویت، قطر، دوبی، جده و ریاض و.. در آن مسیر حرکت کردند.
این مدل توسعه که میتوان آن را «توسعه اسپورتی»(اسپورت پوششدن مردم به عنوان نماد توسعه) یا «آپارتمانی»(گسترش برجها و آپارتمانهای بزرگ به عنوان نماد توسعه) نامید؛ حالا چند سالی است دوباره در تهران و برخی شهرهای بزرگ کشور رونق گرفته و شهرداران(عموماً مهندس و تکنوکرات) این شهرها به فکر رقابت با دوبی، قطر و کویت افتادهاند و فکر میکنند با ساختن چند ایران مال و بام لند و... مرزهای توسعه و ترقی را طی خواهند کرد.
مسئله اساسی که سیاستگذاران حوزه شهری در اکثر شهرهای ایران(که نهایت آرزویشان چیزی شبیه دوبی شدن تهران است) فراموش کردهاند این است که اصلاً مفهوم توسعه را اشتباه فهمیدهاند.
امروزه در بررسی شاخصهای توسعه دیگر توجه چندانی به طول راهآهن، مترو، جادههای آسفالت، فرودگاهها، فروشگاههای بزرگ و امثالهم نمیشود و عوامل «توسعه انسانی» مانند میزان آلودگی آب وهوا، دسترسی به بهداشت و آموزش، متوسط سالهای تحصیل، متوسط پزشک و معلم به تعداد شهروندان، دسترسی به اطلاعات آزاد، دسترسی به امکانات فرهنگی مانند تئاتر، کنسرت و سینما، رعایت حقوق حیوانات، ترافیک شهری، میزان مطالعه و امثالهم مورد توجه قرار میگیرد.
شاخص توسعه انسانی، ملاکی واقعی و برایند بهتری از توسعه ذهنی افراد یک جامعه و سطح زندگی آنها بوده که به نوعی چشماندازی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی آن جامعه را ترسیم میکند.
مهندسان مسئول شهری که بام لند و ایران مال و چند فروشگاه لاکچری فکر میکنند تهران را به پایتخت توسعه و ترقی رساندهاند، باید این نکته ساده را مد نظر قرار دهند که زمانی میتوان ادعای توسعه تهران را داشت که در آن کودکان کار و کارتن خوابی مشاهده نشود، مشکل ترافیک و آلودگی هوا حل بهبود پیدا کرده باشد، فرهنگسراها، کتابخانهها و کتابفروشیها به معنای واقعی توسعه پیدا کرده باشد، مسئله معتادان و تزریقیهای پخش شده در سطح پارکها و شمشادهای کنار بزرگراهها مرتفع شده باشد، خشونت و فساد و تنفروشی تقلیل پیدا کند و... وگرنه با ساختن چند برج و فروشگاه و تقلیدی کاریکاتورگونه از دوبی و قطر نه تنها پیشرفت و توسعه نیست؛ بلکه نشانگر پرت بودن از دنیا و قافله جهانی است.
دوبی و قطر در واقع نه شهر و نه کشور بلکه سوپر مارکت و فروشگاهی پرزرق و برق و بزرگ هستند که به همان میزان که جذابیت ظاهری داشته از درون تهی، پوچ و بیهویتند.
باید به شهرداران شهرهایی مانند شیراز و اصفهان گفت که تبدیل شهر حافظ و سعدی و نقش جهان و.. به دوبی نه تنها توسعه نیست، بلکه خیانت در حق این شهرها و تاریخ آنها محسوب میشود.
به قلم فرهاد قنبری، تحلیلگر اقتصادی
انتهای پیام