به گزارش ایکنا؛ چهارمین جلسه سلسله نشستهای «قرآن و امام حسین(ع)» با سخنرانی ناصر مهدوی، شب گذشته، 23 شهریورماه، برگزار شد. مهدوی در این نشست اظهار کرد: گوهر دین و حقیقتی که در درون آن نهفته شده است یک دعوت است و نمیتواند با اجبار و اکراه همراه باشد. خداوند ما را به گونهای آفریده است که حتی اگر بخواهند حرف حق را با چهره عبوس و بد خلقی به ما بزنند آن کلام بر قلب ما نمینشیند و سخن خداوند عمدتاً قرار است ما را به تفکر ترغیب کند و با ذوق تمام پیام را دربیابیم و این روش قرآن کریم است.
وی افزود: هدف قرآن هم نوعی تقسیم بین تاریکی و روشنایی است و این مسئله در سایر ادیان هم دیده میشود. اصلا آیین زرتشت برنامه خودش را ترویج روشنایی معرفی میکند یا آیین بودا مدعی این است که وقتی شما به مرتبه بالا میرسید روشن میشوید. هرجا روشنایی بیشتر باشد آدمها کمتر خسارت میبینند. بیشترین مصائبی که بر سر انسان میآید در تاریکی است. دزدها معمولاً در تاریکی به سراغ آدم میآیند. البته منظورم از تاریکی فقط نبودن چراغ نیست، بلکه مرادم از تاریکی، تاریکی روح و شخصیت است؛ یعنی آنجایی که زنگار بر دل انسان نشسته است.
مهدوی ادامه داد: وقتی تاریکی فرا رسید بشر نمیتواند قدم از قدم بردارد. یکی از ویژگیهای جهنم تاریکی است و این دنیا پر از آیه و نشان است و خداوند آیات بسیاری نازل کرده تا درباره آن فکر کنیم: «وَكَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ؛و چه بسيار نشانهها در آسمانها و زمين است كه بر آنها مىگذرند در حالى كه از آنها روى برمىگردانند»(یوسف/105). آنقدر نشانه برای بهتر زندگی کردن وجود دارد، ولی متأسفانه مردم تاریکی را برمیگزینند. ما از اسم سیاهچال هم وحشت میکنیم ولی برای خودمان سیاهچال درست میکنیم.
وی تصریح کرد: بحث من فقط یک بحث اسلامی نیست، بلکه یک بحث انسانی است. خداوند برای همه انسانها رئوف و رحیم است و دوست دارد همه انسانها از غمها و اندوه زندگی آزاد شوند. به همین خاطر آزادی از این دخمهها و سیاهچالها از نظر قرآن کریم رستگاری و فوز عظیم است. رستگاری در بیرون شدن از این تاریکی و زندان است. وقتی آدمی خود را میپرستد و عقیده و سلیقه خود را میپرستد، راه رشد بسته میشود.
وی تأکید کرد: متأسفانه نظام پاک خانواده بر اساس همین خود رأییها از هم میپاشد؛ چون ما جرات عذرخواهی نداریم و نمیتوانیم از همسرمان معذرت بخواهیم. فکر میکنیم ابهت و شکوهمان در هم میشکند. در نتیجه ما دور خودمان حصار میکشیم و خودمان را میپرستیم. در نتیجه این خود در آلودگی و تیرگی میماند. آنوقت جنگ آغاز میشود و نمیشود به همدلی و مذاکره و گفتوگو رسید. در تمام دنیا این مشکلات وجود دارد. خیلی وقتها روانشناس اشتباه راه حل ارائه میدهد ولی امکان ندارد یک روانشناس اقرار کند اشتباه کردم.
وی در پایان افزود: در بسیاری از جوامع هیچوقت یک مدیر از مردم عذرخواهی نمیکند و چنین جامعهای، جامعه خودپرست است. قرآن میفرماید: «فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ؛ پس با خدا خداى ديگر مخوان كه از عذابشدگان خواهى شد»(شعرا/213). وقتی ما کردار غلط خودمان را در اجتماع، سیاست و ... تکرار میکنیم یعنی ما هم یک خدا هستیم و مثل خدا رفتار میکنیم. این «اله آخر» جایی است که ما چیزهایی چون کردار، اعتقادات، قوم و قبیلهمان را مثل بت میپرستیم.
انتهای پیام