اشرافیت پژوهشی؛ توصیف قانعی‌راد از دانشگاه ایرانی
کد خبر: 3844709
تاریخ انتشار : ۰۲ مهر ۱۳۹۸ - ۱۷:۵۱

اشرافیت پژوهشی؛ توصیف قانعی‌راد از دانشگاه ایرانی

گروه دانشگاه ــ عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی در جلسه بررسی و نقد کتاب «اجتماعات علمی و دانشگاه ایرانی» اثر زنده‌یاد قانعی‌راد بیان کرد: با تورق کتاب مشخص می‌شود، مرحوم قانعی‌راد معتقد بود در وضعیت فعلی نوعی اشرافیت دانشی و پژوهشی بر نظام آموزشی حاکم است و آن را دچار بحران کرده که در آن استاد و دانشجو با یکدیگر ارتباطی ندارند.

به گزارش ایکنا، به نقل از روابط عمومی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری؛ چهارمین نشست از مجموعه نشست‌های «فرهنگ و دانشگاه» به بررسی کتاب «اجتماعات علمی و دانشگاه ایرانی»، اثر زنده‌یاد سیدمحمدامین قانعی‌راد اختصاص یافت. این کتاب از سوی انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی منتشر شده است.

این نشست با حضور کیوان الستی، عضو هیئت علمی مرکز سیاست علمی کشور، سیدهادی مرجایی، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی و رضا ماحوزی، معاون پژوهشی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد.

در ابتدای این مراسم، رضا ماحوزی با بیان اینکه پژوهشکده بیش از شش اثر از زنده یاد دکتر قانعی‌راد منتشر کرده است که یکی از آن‌ها برگزیده نهین دوره جشنواره بین‌المللی فارابی بوده است گفت: کتاب اجتماعات علمی و دانشگاه ایرانی تلاش دارد نشان دهد که ابعاد فرهنگی و اجتماعی علم و آموزش عالی مقدم بر ابعاد فیزیکی و قانونی است. به گفته وی، مرحوم قانعی راد معتقد است ورودی‌های دانشگاه از طریق مشارکت و ورود به اجتماعات علمی است که فرهنگ علمی را به دست می‌آورند و اگر یک مرکز علمی نتواند این محصول را به دست دهد نتوانسته است رسالت خود را به انجام رساند.

ماحوزی در بخشی از سخنانش با اشاره به سیاست‌های معاونت فرهنگی وزارت علوم گفت: از یک سو معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشجویان را به مشارکت در تشکل‌های متعدد دانشجویی دعوت می‌کند و از سوی دیگر، مشارکت در این تشکل‌ها در عمل به افت تحصیلی آن‌ها و رکود علمی منجر می‌شود. این ناهماهنگی میان برنامه‌های یک وزارتخانه مشکلی است که حتماً باید مورد توجه قرار گیرد.

وی افزود: در زمستان ۱۳۹۶ در جریان جلساتی که منجر به کتاب «آن ره که آمده‌ایم» شد دکتر قانعی راد با وضعیت بیماری‌ای که داشت مشتاقانه به این جلسات می‌آمد و عملاً کار کردن در اجتماعات علمی را نشان می‌داد. در همان جلسات ما هم گفتگو‌های مؤثری با ایشان داشتیم و دربارة اینکه آیا می‌توان آنگونه که قانعی راد مدعی است، دوران سامانیان و آل بویه را نمادی از اجتماعات علمی در ایران دانست؟؛ نمادی که به دوران معاصر نرسیده و در شرایط فعلی زمینه برای ورود به دوره مطالعات پسادانشگاهی از جمله ارتباط جامعه و دانشگاه و همچنین مطالعات میان‌رشته‌ای و چند رشته‌ای فراهم نیست. به باور خود من، دوران هشتاد سال اخیر، یک پرانتز بزرگ در تاریخ ایران نیست به این معنا که ما در این هشتاد سال به اتمیسم پژوهشی گرفتار شده باشیم و این هشتاد سال ارتباطی با گذشته ما نداشته باشد. در واقع فردیت ایرانی در طول تاریخ و میل به تسلط همه جانبه آن یک میراث تاریخی است و این میراث تاریخی خود را امروزه در آموزش عالی به صورت اتمیسم پژوهشی نمایان ساخته است. به این معنا شاید بتوان تاریخ علم دوره سامانی و آل بویه و همچنین دوره‌های ایلخانی و صفوی و ... را بگونه‌ای دیگر خوانش کرد.

کیوان الستی، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در ادامه این نشست با اشاره به اینکه درباره اثر فردی می‌خواهیم صحبت کنیم که صلاحیت علمی‌اش چندین و چند بار در جا‌های مختلف تأیید شده است گفت: در این کتاب با دو بخش مواجه هستیم؛ بخش اول یک بخش کاملاً نظری و بخش دوم تجربه‌های عملی است. همچنین کتاب پیشگفتاری بسیار ملموس دارد، پیشگفتاری که پرده از شخصیت نویسنده کتاب برمی‌دارد یعنی فردی که با مشکلات ایران آشناست، اما به دنبال این است که نقش اجتماعات علمی در این مسائل چیست؟

وی افزود: در ادامه مقاله‌ای که در آن هر آنچه درباره اجتماعات علمی گفته شده آمده است که مقاله سختی است. بعد از آن با دو مقاله کاملاً تکنیال که ترجمه هستند می‌رسیم، اما پرسش این است که نویسنده چرا این رویکرد را برگزیده است؟

الستی یادآور شد: وقتی درباره اجتماعات علمی سخن می‌گوییم به ناگزیر به فلسفه علم می‌رسیم. فلسفه علم در نیمه ابتدایی قرن بیستم بیشترین قدرت و قوت را دارد آنچه که در این زمان بیشتر اهمیت دارد محتوای علم است و نه اجتماعات علمی. یعنی دانشمندان سعی می‌کنند که صدق و کذب گزاره‌ها را به ما نشان دهند؛ یعنی پروسه عقلانی‌ای (منطق علم) که باید اتفاق بیافتد تا به محتوای علم برسیم. بعد از آن است که به اجتماعات علمی می‌رسیم و از فلسفه علم به جامعه‌شناسی علم گذر می‌کنیم. در این دوره رابطه دانشمند و موضوع تحقیق محوری می‌شود و هنجار‌های علم به بحث گذاشته می‌شود. این مسائل موضوع این کتاب است.

عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور گفت: مقاله دوم خواننده را با نظریات مختلف جامعه‌شناختی که از جنس فلسفه علم جدید و جامعه‌شناسی علم هستند مواجه می‌کند. این بحث‌ها درباره ماهیت اجتماعات علمی و چیستی آن است؟ یعنی درباره هنجار اجتماعی یا اخلاقی تولید و توسعه علم و روابطی که بین دانشمندان وجود دارد. مثلاً مرتون می‌گوید یک دانشمند باید شک سازمان‌دهی شده داشته باشد. در این نوع نگاه انتظار این است که به یک تصویر واحد از علم برسید. هنجار‌های علم آنقدر شمولیت دارند که اگر آن‌ها را رعایت کنید راهی جز رسیدن به نتیجه ندارید. این نوع نگاه را دکتر قانعی راد اقتضایی بودن علم یا همان امکانی بودن (contingency) می‌نامد. اقتضایی بودن علم برخلاف نگاه قدیمی یک نوع نگاه است که نتیجه اجتماعات علمی است.

به گفته الستی: در این برهه است که سر و کله بازیگری به نام اجتماعات علمی پیدا می‌شود و دائماً می‌گوید که من در بازی‌های علمی مهم هستم، اینکه علم امری اجتماعی و موضوع اجتماعات علمی است، علم موضوع جامعه‌شناختی است و غیره. درواقع همان چیزی که نویسنده به نام اقتضایی بودن علم می‌گوید در این چارچوب طرح می‌شود. اما وقتی بر اقتضایی بودن علم تأکید می‌شود یک نوع تصمیم‌گیری در آن وجود دارد که کار جامعه است. به‌دنبال آن، وقتی از این تصمیم‌گیری صحبت می‌شود سر و کله مسئولیت اجتماعی هم پیدا می‌شود یعنی جامعه می‌گوید که من مسئولم.

سید هادی مرجایی دیگر سخنران این نشست با اشاره به اینکه دیدگاه‌های زیادی در کتاب مطرح شده است گفت: شاید این هنر نویسنده بوده که در یک کتاب انواع عینک‌ها را به ما می‌دهد تا موضوع اجتماعات علمی را از زایای متعدد و مباحث همبستة آن ببینیم. کتاب از دو قسمت تشکیل شده است. قسمت اول آن مربوط به مقالاتی است که ظاهراً در دهه هفتاد نوشته شده‌اند و دغدغه آن زمان را دارند و قسمت دوم به مقالاتی مربوط است که دغدغه دهه هشتاد وی را دارد.

مرجایی با ارائه گزارشی از فصول مختلف کتاب از انتها به ابتدا گفت: فصل یازدهم چالش‌های تولید دانش در ایران را بیان می‌کند و در آن چهار الگوی تولید دانش توضیح داده شده است؛ چهار الگویی که نویسنده احساس می‌کند در وضعیت فعلی یک نوع اشرافیت دانشی و پژوهشی بر نظام آموزش عالی حاکم است که آن را دچار بحران کرده است که در آن استاد و دانشجو با همدیگر اراتباطی ندارند.

مرجایی یادآرو شد: طبق فصل دهم کتاب، نویسنده معتقد است که گروه‌های دلسرد خیلی زیادتر از خوشبین‌ها هستند و برساخت یک اجتماع علمی پژوهشگران ایرانی را در هاله‌ای از ابهام می‌داند. فصل نهم که به سرمایه اجتماعی می‌پردازد به دو ساحت مهم در سرمایه اجتماعی قائل است یکی ارتباط دانشجو با دانشجو و دیگری دانشجو با استاد که از یک نظام خود انگیخته برخوردار نیست.

به گفته مرجایی: در فصل هشتم فردیت مهمترین مشکل اجتماعات علمی معرفی شده است. در فصل هفتم نقش تعاملات دانشجویان و اساتید در تکوین سرمایه اجتماعی دانشگاهی است که در این فصل از آن تحت عنوان اتمیسم پژوهشی بدان اشاره شده است. در فصل ششم به وضعیت اجتماعات علمی رشته‌های علوم اجتماعی اشاره شده است. در فصل پنجم به عوامل مؤثر در تولید دانش بین اعضای هیئت علمی اشاره شده و نویسنده معتقد است تولید علم قواعد و روش‌های خاص خود را دارد که هنجار‌های اجتماعات علمی آن‌ها را تعیین می‌کنند.

عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی در ادامه سخنانش به فصول دیگر هم اشاره کرد و گفت: واقعیت این است که ما در بحران آموزش عالی قرار داریم. ما دانشگاه را از بیرون گرفته‌ایم و آن را به جامعه وارد کرده‌ایم. قانعی راد در دفاع از اجتماعات علمی این مقالات را نوشته است و معتقد است که با توافق اهالی دانش می‌توان به یک رشد در دانش رسید. فقدان این اجتماعات علمی به دانش لطمه وارد کرده است. وی افزود: سه اجتماع شناختی، اجتماع علمی و اجتماعی گفتمانی باید باشند تا اجتماع علمی شکل بگیرد. تا این سه اجتماع نباشند اجتماع علمی شکل نخواهد گرفت.

یادآور می‌شود، سلسله نشست‌های فرهنگ و دانشگاه، دوشنبه هر هفته از ساعت ۱۶ تا ۱۸ در سالن سرای کتاب خانه کتاب با همکاری مشترک پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی و مؤسسه خانه کتاب برگزار می‌شود.
 
انتهای پیام
captcha