به گزارش ایکنا، چهار دهه از عمر اجرای قانون عملیات بانکی بدون ربا میگذرد؛ قانونی که بنا بود زمینههای حرکت به سمت بانکداری اسلامی در ایران را فراهم کند، اما به اذعان کارشناسان اقتصاد و بانکداری اسلامی و مراجع تقلید هنوز حتی بانکداری بدون ربا هم در کشور ما اجرا نشده است. برای بررسی بیشتر وضعیت و موانع بانکداری اسلامی در ایران، با حیدر مستخدمینحسینی، کارشناس مسائل اقتصادی و معاون اسبق وزیر امور اقتصادی و دارایی و همچنین معاون اسبق بانک مرکزی، که در استودیو مبین مهمان ما بود به گفتوگو نشستیم که بخش نخست این مصاحبه در ادامه میآید:
ایکنا ــ موضوع بانکداری اسلامی در ایران برای مدتی طولانی مورد مناقشه است. از یک سو مردم و مراجع تقلید معتقدند که هنوز نتوانستهایم بانکداری اسلامی را عملیاتی کنیم. از سوی دیگر طیفی از اقتصاددانان و صاحبنظران اقتصاد اسلامی وجود دارند که معتقدند اساساً چیزی به نام بانکداری اسلامی وجود ندارد و نمیتوانیم آن را محقق کنیم. در واقع بانکداری اسلامی همانند این است که خوک را ذبح شرعی کنیم. بنابراین باید به قرضالحسنه روی بیاوریم. دیدگاه شما در اینباره چیست؟ آیا میتوانیم بانکداری اسلامی را محقق کنیم؟
معتقدم چنین چیزی امکانپذیر است. برخی از دوستان و کارشناسان برای اینکه در مورد بانکداری اسلامی وظیفه سنگینی بر عهده آنها گذاشته شده، سعی میکنند از این موضوع فرار کنند و چنین پاسخی را ارائه میدهند. در حال حاضر در دنیا و حتی در کشورهای پیشرفته و صنعتی و توسعهیافته همانند انگلستان، فعالیتهای بانکهایی را شاهد هستیم که با عنوان بانک اسلامی شناخته میشوند. آنها دو امکان را برای مشتریان خود فراهم کردهاند که هم در قالب بانکداری اسلامی و هم در قالب بانکداری عادی بینالمللی است.
از قضا بانکداری اسلامی مورد حمایت و توجه بیشتری قرار گرفته است و علت اصلی و ریشهای در توجه به بانکداری اسلامی پذیرش این نکته است که تسهیلاتی که به متقاضیان، چه اشخاص حقیقی یا حقوقی داده میشود در یک بُعد مورد توجه قرار میگیرد و آن هم شراکت بانک در سود و زیان انجام عاملی است که به خاطر آن تسهیلات داده شده است. این موضوع بسیار مهمی است. اما در ایران آمدند و کار را ساده کردند و با گرفتن برخی از وکالتها و فرمهایی که در اختیار بانکها هست امضاهایی که گرفته میشود خیالشان راحت است و معتقدند که نظام بانکی ما نظام بانکداری اسلامی است.
این در حالی است که بنده به عنوان یک کارشناس، این موضوع را قبول ندارم و معتقد هستم که بانکداری ما هنوز با اسلامی شدن فاصله زیادی دارد. در سال 1362 که قانون عملیات بانکی بدون ربا مورد تصویب قرار گرفت در انتهای آن قانون گفته شده بود که این قانون باید بعد از پنج سال مورد ارزیابی قرار گیرد تا اگر نقطه ضعفی داشته اصلاح و اگر نقطه قوتی دارد به آن پرداخته شد و باقی بماند. این از محورهای اصلی بود که در سال 62 وجود داشت اما تا این لحظه که اواسط سال 98 است هنوز هیچ حرکتی برای حتی بازبینی آن قانون به صورت جدی، نه توسط دولت و نه توسط مجلس شورای اسلامی به عمل نیامده است. شاید اصلاح نظام بانکی از اولویتهای آخر دولت قرار دارد.
در سال 62 این بحث مطرح بود که اسم قانون را بانکداری اسلامی یا بدون ربا بگذاریم. آنها گفتند در مرحله اول بانکداری بدون ربا را اجرایی کنیم چراکه باید تمام چارچوبهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هم به شاخصهای اسلامی تبدیل شود و بانکداری هم در آن مسیر قرار گیرد
لذا بنده معتقدم تحقق بانکداری اسلامی امکانپذیر است و در برخی از کشورها همانند پاکستان، مالزی و حتی کشورهای اروپایی محقق شده است و در آنجا، نه تنها حجم معاملات و جذب سپرده و اعطای تسهیلات در آن قالب کاهش پیدا نکرده است بلکه افزایش هم داشته است اما باید دانست که تحقق بانکداری اسلامی نیازمند سازوکار و نرمافزاری است که پایههای بانکداری اسلامی در نظام بانکی شکل بگیرد. این همان زحمتی است که هنوز کشیده نشده بنابراین بهترین راه این است که تغییر و تحولی صورت نگیرد و پذیرای همین وضع موجود باشیم.
بانکداری اسلامی تفاوتی کلیدی با بانکداری بدون ربا دارد. در همان سال 62 هم این بحث مطرح بود که اسم قانون را بانکداری اسلامی یا بدون ربا بگذاریم. آنها گفتند در مرحله اول بانکداری بدون ربا را اجرایی کنیم چراکه باید تمام چارچوبهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هم به شاخصهای اسلامی تبدیل شود و بانکداری هم در آن مسیر قرار گیرد؛ چراکه بدون این اتفاقات نمیتوانیم از تحقق بانکداری اسلامی سخن بگوییم و همان موقع هم اشکالاتی بر این موضوع وارد میدانستند و اشکالاتی هم که وارد میکردند درست بود.
در واقع کیفیت بانکداری اسلامی برای آنها مهم بود و این نکته مهم در تفاوت بانکداری اسلامی و بدون ربا است. از سوی دیگر اخلاق، رفتار و عملکرد بانکداری اسلامی هم مهم است و از جمله اینکه آیا تسهیلاتی که داده شده، توانسته است این مسیر را هموار کند یا خیر؟ بنا به این دلایل که آن بسترها هنوز آماده نبود لذا بانکداری بدون ربا قید کردند تا عملیات بانکی، جنبه ربوی به خودش نگیرد. به همین دلیل اسم این قانون را بانکداری بدون ربا گذاشتند.
ایکنا ــ پس معتقدید که فاصله زیادی با بانکداری اسلامی داریم؟
بله همینطور است ما فاصله زیادی داریم تا آن مفاهیم در چارچوب مسائل اجتماعی و فرهنگی نیز رعایت شود. الان نظام بانکی ما برای مسائل فرهنگی تسهیلات میدهد اما آیا این کارکردی که در حوزه فرهنگی در حال انجام است مورد تأیید نظام اسلامی هست یا خیر؟ بانکها در حوزههای اجتماعی هم تسهیلاتی ارائه میدهند اما آیا در همان قالب تعریف شده است.
امروزه تناقضات زیادی در جامعه ما وجود دارد؛ مثلاً گفته میشود آیا این حرکت اسلامی است؟ یا اگر یک حرکت با دل آنها همسو نباشد میگویند این حرکت اسلامی نیست. اینها از جملاتی است که زیاد در جامعه ما استفاده میشود. در جامعه اسلامی باید چنین مواردی همانند بانکداری اسلامی بسترسازی شده باشد تا بتواند تسهیلاتی که ارائه میدهد هم به تصحیح روندی کمک کند که در حوزهها فرهنگی و اجتماعی پیریزی شده است.
ایکنا ــ به نظر شما بعد از چهار دهه از اجرای قانون عملیات بانکی بدون ربا، علت اینهمه تناقض در مورد بانکداری اسلامی و اختلافنظرها بین مسئولان بانکی از یک سو و مردم و مراجع از سوی دیگر چیست؟ به نظر شما بالاخره برای رفع این تناقضها چه باید کرد؟
یکی از وظایف نظام بانکی در حوزه بانکداری اسلامی این است که جمیع مردم را به آن هدفی که هدف غایی یک نظام و حکومت اسلامی است برسانند و مردم هم این را با تمام وجودشان حس کنند. بنابراین چون چنین چیزهایی را دریافت نمیکنند چنین تناقضاتی را به زبان میآورند و میگویند آیا افزایش قیمتها حرکتی اسلامی است؟ آیا جیب ما را خالی کردن اسلامی است؟ آیا قدرت خرید ما را کاهش دادن اسلامی است؟ آیا وقتی ما وجوه خود را تحت عنوان پسانداز در نزد نظام بانکی میگذاریم اما وقتی برای دریافت آن مراجعه میکنیم قدرت خرید ما عین همان روزی است که وجوه خود را به امانت نزد بانک سپردهایم؟ اینها تناقضاتی است که انحرافی جدی را در راستای فعالیتهای اقتصادی مردم شکل میدهد.
بانکها بعضاً به اموری میپردازند که مسئلهدار است و رانت و فساد ایجاد میکند و همه اینها ناشی از این است که پیریزی درستی صورت نگرفته است. سؤالی که همه میتوانیم مطرح کنیم این است که چرا دولت، مجلس و مجموعه نظام در چهار دهه اخیر درباره عملیات بانکداری ما و اینکه باید مورد ارزیابی قرار میگرفت سکوت کردهاند؟ هر بار دولتها در ایام انتخابات این بحث را مطرح میکنند که یکی از اهداف ما اصلاح نظام بانکی است اما چه اتفاقی میافتد که وقتی مسئولیت میگیرند از این موضوع فارغ میشوند و میگویند بماند برای دولت بعد.
ایکنا ــ شاید اولویت آنها مسائل دیگری است؟
بله اولویتشان چیزهای دیگری است. در صورتیکه فعالیتهایی که در کشور ما در حال انجام است با گوشت و پوست و استخوان به نظام بانکی وصل است چراکه اقتصاد ما به نظام بانکی وصل است و خون و حیات خود را از این سیستم تأمین میکند. اگر در نظام بانکی فساد شکل بگیرد این فساد در رگهای اقتصاد و تمام فعالیتهای اقتصادی، خودش را جاری و رها خواهد کرد.
با این اوصاف، این عامل تعجببرانگیزی است که مگر ما چه مسائلی مهمتر از اصلاح این سیستم داریم؟ اگر میخواهیم فساد را کم کنیم باید نظام بانکی را قدرتمند نشان داده و عملیات و پیریزیهای آن را تصحیح کنیم و آن را در یک کانال درست قرار دهیم. در بانکداری اسلامی، یک واحد پولی که به متقاضی داده میشود باید ردیابی شود که در کجا هزینه شده است؟ امروزه اقتصاد روز دنیا هم میگوید دولتها دو کار کلیدی دارند که یکی سیاستگذاری درست اقتصادی و یکی هم نظارت بر آن سیاستگذاری است.
دولت در حال قرض گرفتن از مردم است و به همین دلیل است که الان میزان بدهی دولت به مجموعه سیستم بانکی به حدود 350 هزار میلیارد تومان رسیده است؛ در واقع به همین میزان هم قدرت وامدهی بانکها کاهش پیدا کرده است
اگر کشورهایی در زمینه مبارزه با فساد موفق شدهاند به این دلیل است که سیاستگذاری اقتصادی آنها درست انجام شده است و اگر سیاستی درست انجام نشود عاملان آن مورد مواخذه قرار گرفته و برکنار میشوند. در کشور ما نظارت بر سیاستگذاری هم وجود ندارد؛ آن هم کشور ما که اقتصاد آن وابسته به بانک است و دولت بدون بانک نمیتواند قدمی بر دارد. حتی دولت از بانکها کمک میگیرد و برای خریدهای تضمینی دولت همانند گندم و امثالهم از بانک مرکزی یا سایر بانکها که پول مردم در آنجاست قرض میگیرد.
در واقع دولت در حال قرض گرفتن از مردم است و به همین دلیل است که الان میزان بدهی دولت به مجموعه سیستم بانکی به حدود 350 هزار میلیارد تومان رسیده است؛ در واقع به همین میزان هم قدرت وامدهی بانکها کاهش پیدا کرده است و نمیتواند به وعده خود به مردم عمل کند که وجوهات خود را در بانک بگذارید تا در موقعی که نیازمند بودید به شما کمک کنیم.
ایکنا ــ یعنی معتقدید که یکی از دلایل اصلی آن این است که بانکداری اسلامی را به خوبی اجرا نکردهایم؟
یکی از دلایلش این است که ما حتی بانکداری بدون ربا را هم به خوبی اجرایی نکردهایم و در واقع اصلاً ورود جدی هم به این حوزهها نداشتهایم بلکه ورود به این حوزهها در قالب برخی فرمهایی است که ما تحت عنوان وکالت از مشتریان دریافت میکنیم و هیچ کدام از متقاضیان حتی فرصت نمیکنند این فرمها را بخوانند. حتماً دیدهاید که پشت این فرمها آن قدر ریز نوشته شده است و فقط میگویند امضا کنید.
ایکنا ــ فرمها هم آن قدر زیاد هستند که کسی فرصت نمیکند آنها را به خوبی مطالعه کند.
بله در واقع خلاصه و شسته و رفتهاش این است که شخص وکالت میدهد که بانک در هر جایی که مایل باشد تسهیلات بدهد و به همین دلیل است که مثلاً دولت ورود پیدا میکند که من نیازمند فلان مبلغ هستم. اگر قرار است اوراقی هم منتشر شود به نوع دیگری از بانکها قرض میگیرد و در موقع سررسید هم پولها را به بانک بر نمیگرداند بنابراین منابع بانکها تحت تأثیر قرار میگیرد.
از سوی دیگر برای اینکه بتوانند پوششی هزینهای برای خودشان ایجاد کنند آن را با نرخ سود جبران میکنند. در واقع نرخها را به گونهای تعیین میکنند که به زیان آنها تمام نشود. لذا قیمت تمام شده پول افزایش پیدا کرده و در نهایت به مردم منتقل میشود. وقتی نرخ سود برای یک واحد تولیدی یا صنعتی در حدود 25 درصد در میآید این نرخ سود بر روی عوامل تولید و قیمت تمام شده محصول تأثیر میگذارد و وقتی این محصول وارد بازار میشود مردم با قیمت بالاتر آن را میخرند و البته روی عواملی دیگر هم تأثیر میگذارد و قیمتها را افزایش میدهد.
در نتیجه ما با یک سیکل معیوبی مواجه هستیم که بخشی از آن به این موضوعات مربوط است. درست است که پول در علم اقتصاد دارای قیمتی تمام شده است و اگر قرار باشد قدرت خرید کاهش پیدا نکند میبایست معادل نرخ تورم به افرادی که در بانکها سرمایهگذاری کردهاند، سود پرداخت شود. اگر در ابتدای سال، افراد وجوهی را در اختیار بانک قرار میدهند باید در پایان سال هم اگر خواستند کالایی بخرند به همان میزانی که در ابتدای سال میتوانستند بخرند باید قدرت خرید داشته باشند اما الان اگر افراد در ابتدای سال مبلغی که توان خرید دو یخچال دارد را در نزد بانک میگذارند اما در پایان سال با همان پول، توان خرید یک یخچال را هم ندارند. این نشان دهنده کاهش قدرت خرید است.
وقتی چنین مکانیزمی ادامه پیدا میکند در نتیجه سپردهگذاران سعی میکنند از سیستم بانکی فاصله بگیرند و خودشان ابتکار عمل را در دست گرفته و در جاهای دیگر سرمایهگذاری کنند و در واقع خودشان، بانک یا صندوقی کوچک تشکیل دهند. در تاریخچه نظام بانکداری ما، فسادی که در یک دهه اخیر در حوزههای بانکی و مؤسسات اعتباری که بسیار سریع مجوز گرفته و با وجوه مردم فعالیت میکردند بیسابقه بوده و بخشی از اقتصاد ما را به انحراف کشید و ذهنیت مردم را از آن بافت بانکداری اسلامی یا بانکداری بدون ربا یا اساساً از اقتصاد اسلامی دور کرده است.
گفتوگو از اکبر ابراهیمی
انتهای پیام