به گزارش ایکنا؛ نوزدهمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «پژوهشنامه علوی» به صاحبامتیازی پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی و مدیرمسئولی فاطمه جان احمدی منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بررسی شیوههای تبادل معنا در جملات قصار نهجالبلاغه بر مبنای رویکرد نقشگرای نظاممند هلیدی (2014)»، «آثار بهکارگیری عقل در نهجالبلاغه»، «تحلیل شناختی استعاره در نهجالبلاغه (بر پایه نظریه ترنر و فوکونیه)»، «بررسی تأثیر سبک ادبی خطب نهجالبلاغه بر رسائل و خطب صابی و ابن نباته»، «پارادایم تأویل دستورگرا در تبیین هرمنوتیکِ ادبیِ مؤلف محور در مطالعات نهجالبلاغه».
آثار بهکارگیری عقل در نهجالبلاغه
در چکیده مقاله «آثار بهکارگیری عقل در نهجالبلاغه» میخوانیم: «واژه «عقل» و مشتقات آن در نهج البلاغه در موارد متعدد به کار رفته است. امام علی(ع) بسیار به بهرهگیری از عقل و تعقل در امور مختلف توصیه میکند. هرچند امام در صدد ارائه آثار به کار گیری عقل نبوده است، اما از بررسی موارد استعمال این واژه و مشتقاتش، میتوان به آثار آن از دیدگاه امام علی(ع) پی برد. این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی، به استخراج آثار مثبت به کار گیری عقل میپردازد و این آثار را در چهار دسته ارائه مینماید: 1) در ارتباط انسان با خدا؛ یعنی موهبتهای الهی، و ثمراتی که به واسطه تعقل درباره خداوند و دستوراتش نصیب انسان میشود. 2) در ارتباط انسان با خود؛ یعنی مواردی که باعث بهرهمندی از زندگی دنیا و آماده شدن برای آخرت میشود. 3) در ارتباط انسان با دیگران؛ یعنی مواردی که باعث تعامل بهتر در زندگی اجتماعی میشود. 4) در ارتباط انسان با طبیعت و جهان؛ یعنی مواردی که باعث تعامل بهتر با طبیعت و جهان میشود. برخی از این آثار، به صورت مستقیم در نهج البلاغه بیان و برخی دیگر به صورت غیرمستقیم و از فحوای کلام امام استخراج شدهاند.»
پارادایم تأویل دستورگرا در مطالعات نهجالبلاغه
در طلیعه مقاله «پارادایم تأویل دستورگرا در تبیین هرمنوتیکِ ادبیِ مؤلف محور در مطالعات نهج البلاغه» آمده است: «جستار علمیِ پیشرو قصد دارد اصطلاحی به نام «هرمنوتیک ادبیِ مؤلف محور» و چگونگی کاربست آن را در حوزه مطالعات نهجالبلاغه بسط دهد، آن هم با تأمل بر کارکردِ معناشناختی پارادایم تأویل دستورگرا، به شیوه دستاوردهای دانشِ معناشناسیِ ادب عربی. فهم دال و مدلولهایِ تأویل دستورگرا در خطبۀ 36 نهج البلاغه مورد پژوهانه این جستار است؛ و درصدد است به پرسش چگونگی کاربست و تبیین هرمنوتیک ادبی مؤلف محور در منطقِ فهمِ متن ادبی خطبه مذکور پاسخ دهد. فرضیه مدّنظر این است که به باور نظریهپرداز آلمانی شلایر ماخر (1768-1834) یکی از مبانیِ رویکرد مؤلفمحوری در فهم ادبیِ متون مقدس (از جمله نهجالبلاغه) بر تأثیرپذیری از کارکردهای دانش معناشناسی ادب عربی استوار است و معنا، دارای اعتبار نهایی و اصیل بوده؛ و بر دستیابی به نیّت مؤلف تمرکز دارد. از دیگر مبانی رویکرد مؤلفمحوری در پارادایم تأویل دستورگرا، دانش زبانشناسی است که مورد تمرکز این جستار نیست. روشِ کاربردی نویسنده، هرمنوتیک روشی و اهتمام وی بر کاربستِ نظریۀ «هرمنوتیک ادبی مؤلفمحور» بوده و هدف تبیین بخشی از مبادی تصوری هرمنوتیک ادبی مؤلف محور در خوانش متون مقدّس است.»
انتهای پیام