به گزارش
ایکنا؛ در این شماره از نشریه «هفت آسمان»، مقالاتی با عناوین «آیه «وَمَا کنَّا مُعَذِّبِینَ» از دیدگاه علمای مذاهب (طبرسی، زمخشری، فخرالدین رازی، ابنقیم جوزیه)» نوشته قاسم جوادی(صفری)؛ «اصطلاح «رافضه» در کاربرد شیعه امامیه: ترجمه و نقد دو مقاله از اتان کلبرگ» تالیف حیدر دباغی، محمدحسن محمدیمظفر؛ «جلوههای آموزه قدیس در زندگی مؤمنان ارتدوکس روسی» به قلم محمد مدبر چهاربرج؛ «درباره گاهشماری جشنهای زردشتی» نوشته محسن میرزایی؛ «زیستن میان جهانها: شعر بهکتی و عارفان کارملیت» تالیف محمدحسین شیخ شعاعی و «شر طبیعی و فرضیه شبیهسازی» به قلم فائزه برزگر تبریزی منتشر شده است.
آیه «وَمَا کنَّا مُعَذِّبِینَ» از دیدگاه علمای مذاهب
در چکیده مقاله «آیه «وَمَا کنَّا مُعَذِّبِینَ» از دیدگاه علمای مذاهب (طبرسی، زمخشری، فخرالدین رازی، ابنقیم جوزیه)» آمده است عوامل پیدایش مذاهب، اختلافنظر در مسائل خاصی بوده است و هر مسئلهای باعث اختلاف مذاهب نیست. بنابراین، باید در تحقیقات بهدقت همه مسائل را بررسی کنیم تا روشن شود کدام مسئله باعث اختلاف است و کدام چندان ربطی به اختلاف مذاهب ندارد. این مقاله دیدگاه چهار اندیشمند از مذاهب اسلامی درباره آیه «وَمَا کنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا» (اسراء: 15) را بررسی میکند و نشان میدهد این چهار نفر معتقدند خدای سبحان بندگانش را پیش از آمدن پیامبران عذاب نمیکند. با وجود اینکه هر چهار نفر، حسن و قبح عقلی را قبول دارند، فخر رازی و ابنقیم در صورت نبود آیه، عذاب را بر اساس حسن و قبح عقلی قبول ندارند، ولی دو نفر دیگر قبول دارند. پس در بحث حسن و قبح عقلی، خداوند متعال جدای از مخالفت با رسولان و به صرف فهم عقل، کسی را عذاب نمیکند.
اصطلاح «رافضه» در کاربرد شیعه امامیه: ترجمه و نقد دو مقاله از اتان کلبرگ
نویسنده مقاله «اصطلاح «رافضه» در کاربرد شیعه امامیه: ترجمه و نقد دو مقاله از اتان کلبرگ» در طلیعه نوشتار خود آورده است اتان کلبرگ، خاورشناس معاصر، شیعهپژوه و نویسنده بنام اسرائیلی است. وی مقالهای درباره کاربرد اصطلاح «رافضه» در میان شیعیان امامیه دارد که در سال 1979 منتشر شد. همچنین، مدخل «رافضه» در دائرةالمعارف اسلام را نیز نگاشته است. در مقاله نخست، وی عنوان «رافضه» را میکاود و با رویکردی تاریخیروایی سیر تطور معنایی و تاریخی این اصطلاح را در روایات شیعی بررسی میکند و تحلیلی از این مفهوم به دست میدهد. وی با جستوجوی رد پای واژه «رافضه» در قرآن کریم و نیز کتابهای تورات و انجیل میکوشد نحوه بهکارگیری کتابهای اسرائیلی در روایات شیعی را بکاود. البته در پژوهشِ نخست وی، کم و کاستیهایی دیده میشود که برخی را در مقاله دوم مرتفع میکند. مقاله دوم، از لحاظ شیوه و روش پژوهش مشابه مقاله نخست است اما مطالب پیشین را بسط میدهد و دیگر احتمالات پیدایش عنوان «رافضه» را در کنار قیام زید میکاود. همچنین، چند روایت از اهل سنت و زیدیه در بهکارگیری این عنوان میافزاید. مصادیق رافضه، فرقههای گوناگون آن، جغرافیای رافضه، حضور روافض در شهرهای مختلف اسلامی، بزرگان رافضه و اعتقادات آنها از دیگر مباحث مطرحشده در این مقاله است که از خلال آنها سیر بهکارگیری این اصطلاح را تا عصر حاضر پی میجوید. البته وی دیدگاههای ناصوابی راجع به شیعه امامیه مطرح میکند که توضیحات لازم در خصوص آنها و نقد برخی، در پاورقی ذکر شده است. در پایان نیز، هر دو مقاله کلبرگ از لحاظ روشی نقد شده است.
جلوههای آموزه قدیس در زندگی مؤمنان ارتدوکس روسی
در طلیعه نوشتار «جلوههای آموزه قدیس در زندگی مؤمنان ارتدوکس روسی» میخوانیم پدیدارشناسی مفاهیم دینی، سیر تکامل و بسط آموزهها، منازعههای الاهیاتی، اختلاف دیدگاهها و تفاوت میان مذاهب و کلیساهای مختلف به دلیل اهمیتشان، به میزان چشمگیری محل توجه و بحث پژوهشگران این رشته واقع شده است. اما بررسی تأثیر این تعالیم و نقشی که در حیات روزمره مؤمنان و باورمندان ایفا میکنند، مسئلهای است که کمتر بدان پرداخته شده است. مقاله حاضر در پی آن است که نقش یکی از مهمترین آموزههای کلیسای ارتدوکس روسی، یعنی آموزه قدیس، را در حیات مؤمنانش بکاود. این آموزه که درهمآمیختگی تنگاتنگی با آموزه شمایل دارد، یکی از پررنگترین عناصر الاهیاتی زندگی مؤمنان ارتدوکس روسی است. قدیسان، شمایل آنها و آیینهای بزرگداشتشان زندگی مؤمن ارتدوکس را از بدو تولد تا مرگ تحت تأثیر قرار داده و مؤمنان این کلیسا مشتاقانه شعائر مرتبط با این آموزه را تکریم و تعظیم میکنند. برای این منظور ابتدا جایگاه قدیسان از منظر کلیسا و سپس جلوههای این آموزه در حیات مؤمنان ارتدوکس روس بررسی شده است.
درباره گاهشماری جشنهای زردشتی
نویسنده مقاله «درباره گاهشماری جشنهای زردشتی» در چکیده پژوهش خود آورده است در سیر بررسی گاهشماری ایرانی، برخی از دانشمندان، سال ایرانی را سالی 360 روزه، و برخی هم سالی 365 روزه دانسته و معتقدند سال 365 روزه، هیچ نیا و سلف 360 روزهای نداشته است. در مقاله حاضر، مری بویس، که بخش مهمی از استنتاجات خود را بر پایه متون دینی زردشتی، آثار الباقیة ابوریحان بیرونی و گزارشهایی از برخی منابع خارجی مدون کرده، گاهشماری زردشتی را در طول دوران حکومتهای هخامنشی و اشکانی، مبتنی بر سال 360 روزه، و بدون اعمال پنجه تفسیر کرده است. به نظر بویس، سال 360 روزه کهن، به فرمان اردشیر بابکان به سال 365 روزه بدل گشته و بعدها هم در اواخر این دوره اصلاحات ثانویهای در همان گاهشماری اعمال شده است. بر این اساس، فرضیه وجود دو نوع متمایز از گاهشماری، یکی دینی و یکی عرفی، با توجه به شواهد و قراین ناقض آن، برای بویس پذیرفتنی نیست. وی این دو گونه گاهشماری را حاصل از گاهشماری واحدی دانسته که عبارت است از: سال 365 روزه و سال 365 روزه کبیسهدار (متعلق به اواخر دوره ساسانی)؛ البته با این توضیح که اصلاً کبیسهای اعمال نشده است.
زیستن میان جهانها: شعر بهکتی و عارفان کارملیت
در چکیده مقاله «زیستن میان جهانها: شعر بهکتی و عارفان کارملیت» میخوانیم این بررسی به طور خاص با نگاهی به وضعیتهای نمایان این جهان و قلمرو غیب، در تعابیر و نمادهای دو شکل خاص مسیحی و هندو از عرفان به انجام میرسد؛ «سنت ترزای اویلایی» و «سنت جان صلیبی» از یک سو و «مهادوی» و «باساوانا» از سوی دیگر. در این هر دو سنّت عرفانی خداباور، بین این دو جهان تمایزی حاکم است که تلاش عارف صَرف پیونددادن آنها میشود.
انتهای پیام