بنیاد سینمایی فارابی طبق اساسنامه سازمانی غیردولتی و غیرانتفاعی است که زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و به عنوان بازوی اجرایی این وزارتخانه در زمینه سیاستها و جهتگیریهای فرهنگی و هنری فعالیت میکند. این بنیاد علاوه بر تولید و توزیع فیلم در داخل و خارج از کشور، سرمایهگذاری و پشتیبانی تولید، خدمات فنی (از جمله لابراتوار، تدوین، استودیوی صدا و دوبله) نیز ارائه میکند.
دفتر امور جشنوارههای بنیاد سینمایی فارابی برگزارکننده جشنواره بینالمللی فیلم فجر، جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان و به طور کلی هر جشنواره فیلم حرفهای است که زیر نظر وزارت ارشاد در ایران برگزار میشود. درباره فعالیتهای این نهاد گفتوگویی با علیرضا تابش، مدیرعامل آن، داشتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ــ بنیاد فارابی از دهه 60 به عنوان مرکزی اثرگذار و موفق عمل کرده است، اما از دهه 80 به بعد گویا اثرگذاری این نهاد کمرنگ شده است. در این باره توضیح دهید.
بنیاد سینمایی فارابی بهعنوان یکی از بازوهای مهم دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در 1362 سال تأسیس شد و در عرصه داخلی و جهانی یک کمپانی مهم و برند شناخته شده است و فارابی توانست به آرامی جای خود را باز کند و در عرصه بینالملل معرف سینمای ایران باشد.
به هرحال پیش از انقلاب اسلامی و با اوج رسیدن فیلم فارسی در دهه 50 و با اکران بیحد و حصر فیلمهای خارجی عملاً فیلم اصیل ایرانی به محاق رفته بود و حال سینما به لحاظ محتوایی، فرهنگی و مضمونی خوب نبود و با این پیش زمینه انقلاب اسلامی رخ داد و در بستر تحولات اجتماعی و سیاسی دهه 50 و آغاز شکلگیری نظام جمهوری اسلامی ایران و تأسیس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این تفکر در ارشاد شکل گرفت که برای ایجاد طراوت و شادابی در فضای فرهنگی جامعه ایران نهادی تأسیس شود که بتواند هم هنرمندان موج نوی سینمای ایران و هم پیشکسوتان را جذب کند و در این میان جریانهای تازه کشورمان هم که جوانترها ایجاد کرده بودند نیز بتوانند در سینما فعالیت کنند.
در آن زمان سینمای ایران مختصات خاص خودش را داشت. سینما آنالوگ بود و تمامی تجهیزات و نظامات استودیویی و زیر ساختهای مهم مثل دوربین و تجهیزات در انحصار بنیاد سینمایی فارابی بود و نیاز سینماگران در هر شرایطی به فارابی ختم میشد. اما از دهه 80 به بعد سینمای آنالوگ دیگر تمام شد و سینمای دیجیتال پا گرفت و بخش خصوصی رشد قابل توجهی داشت و همه این تحولات مدیون سیاستگذاریهای دولت و نهادهایی مثل فارابی و بعدها حوزه هنری و بعدتر کانون پرورشی و فکری کودکان است که سبب تقویت زیرساخت سینمای ایران شد و پس از این روند نقش انحصاری نهادهایی مانند فارابی کمرنگ شد.
در حوزه فیلمهای داخلی نهادهایی مانند فارابی برای اینکه سپهر سینمایی کشور را چیدمان کنند و رنگینکمانی از محصولات مختلف و ژانرهای گوناگون در سینمای ایران ارائه دهند بسیار مؤثر عمل کردند و بعدها گروهی از هنرمندان انقلاب اسلامی به حوزه هنری دعوت شدند و آنجا هم طیف فکری نوجو، جسور و انقلابی موفق شدند آثارشان را بسازند و طی سالهای گذشته هم نهادهای دیگری اضافه شدهاند که باعث شده فارابی آن اقتدار دهه شصت را نداشته باشد
در حوزه فیلمهای داخلی نهادهایی مانند فارابی برای اینکه سپهر سینمایی کشور را چیدمان کنند و رنگینکمانی از محصولات مختلف و ژانرهای گوناگون در سینمای ایران ارائه دهند بسیار مؤثر عمل کردند و بعدها گروهی از هنرمندان انقلاب اسلامی به حوزه هنری دعوت شدند و آنجا هم طیف فکری نوجو، جسور و انقلابی موفق شدند آثارشان را بسازند و طی سالهای گذشته هم نهادهای دیگری اضافه شدهاند که باعث شده فارابی آن اقتدار دهه شصت را نداشته باشد.
فیلمسازان ایرانی با دیجیتال شدن سینما و رونق بخش خصوصی عملاً دیگر نیازی به حمایت سختافزاری و پشتیبانی نهادها نداشتند و نسل نوی سینماگران هم ارتباطات خوبی با اهالی سینمای جهان داشت و شاید از این نظر هم از مراجعه به نهادها برای رایزنیهای بینالمللی بینیاز بودند. خوشحالم اکنون در سینمای ایران چند نسل پیاپی فعالیت میکنند و سینمای ایران در عرصههای گوناگون همچنان پیشتاز است.
در جشنوارههای گوناگون بینالمللی به رقم دشمنیهایی که علیه جمهوری اسلامی وجود دارد فیلمهای ایرانی حضور دارند و سینمای کشورمان یکی از قطبهای مهم صنعت تصویر در منطقه خاورمیانه است و همچنان در کشورهای اسلامی پس از مصر، ایران کشوری است که در این زمینه حرف اول را میزند. همسایگان ما مانند ترکیه در صنعت سریالسازی پیشرفت فراوانی داشتهاند اما همچنان در صنعت سینمای حرفهای، انیمیشن، فیلم کوتاه و مستند، تهیهکنندگان، کارگردانان و نویسندگان ایرانی هستند که فیلمهای خوب میسازند و به عرصههای جهانی عرضه میکنند.
ایکنا ــ در سالهای نه چندان دور دولت بودجهای را در نظر گرفت و مجلس هم آن را تأیید کرد تا سالانه فیلمهای فاخر تولید شوند و در دوره آقایان میرعلایی و شاهحسینی آثاری مانند راه آبی ابرشیم، ملک سلیمان و استرداد ساخته شد. چرا این روزها کمتر شاهد تولید چنین آثاری هستیم؟
این اتفاق در اواخر دوره وزارت احمد مسجدجامعی در وزارت فرهنگ شکل گرفت، او در تعامل با مجلس ششم و دولت وقت توانست ردیف جداگانهای با عنوان فیلمهای فاخر به تصویب برساند، که فیلم دوئل احمدرضا درویش هم با همین بودجه ساخته شد و این فیلم با آن نوع ساخت، کارگردانی و پروداکشن اولین گامی بود که در این زمینه برداشته شد. در آن زمان دوئل اولین فیلمی بود که با صدای دالبی اکران شد و این فیلم نه تنها از نظر محتوایی جنبه فاخر داشت، بلکه اثرگذاری سینمایی فراوانی هم داشت زیرا پس این فیلم صاحبان سینما سالنها را به تجهیزات پخش صدای دالبی مجهز کردند.
به طور کلی باید منظورمان را از فیلم فاخر روشن کنیم، در حقیقت فیلم فاخر فیلمی است که ترکیبی از پروداکشن وسیع و مضمون فاخر باشد. این مسیر همچنان ادامه دارد و سازمان سینمایی ردیف خاصی برای فیلمهای فاخر دارد. طی همین سالها فیلم «چ»به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا ساخته شد که حدود 6 میلیارد هزینه داشت که بنیاد فارابی آن را پرداخت کرد.
در زمان مدیریت محمدرضا جعفری جلوه و بنده تلاش شد این بودجه فقط صرف یک فیلم نشود و با حمایت و همکاری سایر نهادها و بخشها این هزینه را صرف چند اثر کنیم و به یک فیلم یا دو فیلم بسنده نکنیم. البته در این سالها بودجه هم بسیار کاهش یافته است اما با همین شرایط ما آثاری مانند تختی، ماجرای نیمروز 1 و 2، سرو زیر آب، نفس و ویلاییها را ساختیم و اینها جزء آثار فاخریاند که در سالهای اخیر با همت فارابی و با مشارکت دیگر نهادها ساخته شدهاند.
ایکنا ــ شما و شهریار بحرانی درباره فیلم ملک سلیمان نزد مراجع رفتید. این پروژه به کجا رسید؟
این موضوع در مرحله پژوهش و فیلمنامه متوقف شد و اکنون شهریار بحرانی سرگرم ساخت فیلم سینمایی دیگری است و امکان دارد پس از پایان کارش بتوان دوباره این پرونده را باز کرد و یک فیلم دینی و قرآنی دیگر ساخت.
ایکنا ــ سینمای امروز ایران به سمت کاسبکاری میرود. برای رفع این معضل چه پیشنهادی دارید؟
تا بخش خصوصی و تهیهکنندگان در جریان تولید یک فیلم سینمایی پرفروش و پرمخاطب نباشند و احساس مسئولیت نکنند چندان نمیتوان به آینده این آثار سرگرمکننده امیدوار بود. تولیدکننده و سرمایهگذار باید این جوشش و احساس نیاز را درک کند و دستگاههایی مانند ارشاد و سایر نهادها میتوانند نظارتهای خاص خودشان را داشته باشند و نهادهایی مانند فارابی، حوزه هنری و کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان و سازمان اوج جمعاً میتوانند 30 تا 35 درصد تولیدات ایران را پوشش دهند و نمیتوانند مسئولیت کل سینمای ایران را به عهده بگیرند.