به گزارش ایکنا؛ نود و سومین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «قبسات» به صاحبامتیازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «تحلیل و نقد رویکرد گزارهای به وحی قرآنی»، «پدیدارشناسی؛ تنها روش هرمنوتیک فلسفی و نقد آن»، «بررسی روششناسی بنیادین و کاربردی علم اقتصاد اسلامی در مقایسه با نامگرایی روششناختی اقتصاد متعارف»، «جایگاه توان اندیشهورزی و برابری ذاتی انسانها در عدالت اجتماعی»، «حکمت قرآنی و فلسفه ارسطویی»، «بررسی انقطاع وحی و انفتاح باب الهام در اندیشه امامیه»، «عصمت انبیا و مراتب آن از نظرگاه تفسیری آیتالله معرفت»، «غرض؛ عامل انسجام سورههای قرآن (نقدی بر نظریه وحدت موضوعی سورهها)».
نقد رویکرد گزارهای به وحی قرآنی
در چکیده مقاله «تحلیل و نقد رویکرد گزارهای به وحی قرآنی» میخوانیم: «رویکرد گزارهای یکی از مهمترین رویکردهای غیرزبانی به وحی قرآنی است. در این رویکرد مراد از «گزاره» که کلیدیترین کلمه در آن است، معانی و حقایقی است که مستقل از زبانهای طبیعیاند. بر پایه رویکرد گزارهای این حقایق بیصورتاند و پیامبر به آنها صورت و لباس زبان خاصّی میپوشاند. در گذشته افرادی همچون زرکشی و سیوطی بدون اینکه ذکری از قائل یا قائلان این رویکرد داشته باشند، نامی از این قول بردهاند. در دوران معاصر این رویکرد را برخی به بعضی از دانشمندان و فیلسوفان مسلمان نسبت دادهاند. نوآوری جُستار حاضر این است که این نسبتها را به مثابۀ مسئلۀ خود واکاوی کرده و نادرستی آن را نشان میدهد؛ همچنین دلیل این رویکرد را به نقد گرفته و به پیامدها و لوازم آن که از اهمّیت وحی قرآنی میکاهند، اشاره میکند. افزون بر همه به ادلۀ درون و برونمتنی زبانیبودن وحی قرآنی میپردازد که اینها رویکرد گزارهای را نفی و رویکرد زبانی را تأیید میکنند. تحقیق حاضر با استفاده از منابع مکتوب، بر شیوۀ تحلیلی- توصیفی و انتقادی سامان یافته است.»
حکمت قرآنی و فلسفه ارسطویی
در طلیعه مقاله «حکمت قرآنی و فلسفه ارسطویی» آمده است: «قبل از میلاد مسیح در یونان باستان امام حکما سقراط خود را فیلسوف نامید. هدف او از تعقلورزی، یافتن واقعیت و راهبر رفتار بود. ارسطو غایت حکمت را معرفت محض و آن را برتر از حکمت عملی میدانست. با ظهور اسلام و طرح حکمت در قرآن، بهخصوص در عصر نهضت ترجمه با توجه به تأثیر فلسفه ارسطویی در فیلسوفان مسلمان، این سؤال به وجود آمد که بین حکمت قرآنی و فلسفه ارسطویی چه تفاوتی وجود دارد؟ آیا حکمت عملی قرآن، همانند فلسفه ارسطویی اَخَسّ است؟ فرضیۀ ما در این تحقیق، تفاوت بنیادین بین آن دو است؛ لذا با بررسی تطبیقی در این تحقیق مشخص گردید حکمت قرآنی و فلسفی در معنای واژه و تعالیم نوع حکمت، مسائل و غایت حکمت، مربّی و متربی حکمت، تنوع ارائه و روش کسب حکمت، مخاطبان حکمت و... از هم دیگر متمایزند. همچنین معلوم گشت که حکمت عملی قرآن گرچه از حیث ارتباط با امور اعتباری اخَسّ است، از حیث صائب و نافعبودن حکمت نظری، حکمت عملی معیار آن محسوب میشود و اَخَسّ نیست.»
عامل انسجام سورههای قرآن
در آغاز مقاله «غرض؛ عامل انسجام سورههای قرآن (نقدی بر نظریه وحدت موضوعی سورهها)» میخوانیم: «مقاله حاضر با گرتهبرداری از دانشهای مرتبط، در پی تبیین شواهدی است تا نقش یگانه غرض را در انسجامبخشی سورهها تأیید نماید؛ بدین صورت که عامل تکوین متن از لحاظ نظریههای ادبی معاصر، وجود غرض است. از نظر علم نحو نیز تکوین کلام وابسته به فایده و هدف میباشد. همچنین تکوین سیاق مشروط به وجود غرضی کلان در پس متن است و در علم بلاغت هم تصریح شده است که اتصاف کلام به بلاغت مشروط به وجود غرض ثانوی (غیر از معنای ظاهری الفاظ) است. به علاوه در مباحث روش تحقیق ثابت شده است که انسجام متون تحقیقی، در صورت تعیین مسئله و هدف، محقق شده و متون موضوع محور سودمند نخواهند بود. در فلسفه علوم نیز گفته میشود عامل وحدت و تمایز علوم از یکدیگر، دستکم در علوم ارتباطی، غرض آن علم است. در این مقاله همچنین اشاره میشود که موضوع سوره، توانایی انسجامبخشی به سوره را ندارد؛ چراکه در روش تحقیق گفته میشود متون موضوعمحور ازهمگسیخته و غیرمنسجماند. در فلسفه علوم نیز ثابت شده است که نمیتوان به وسیله موضوع، علوم را از یکدیگر متمایز نمود. به علاوه در مقام عمل نیز مشخص شده است ارائه موضوعی که جامع تمامی مسائل سوره و مانع از مسائل دیگر سورهها باشد، ناممکن است و درنهایت محققان نیز تعریفی از وحدت موضوعی ارائه دادهاند که عملاً بازگشت به وحدت غرضی دارد.»
انتهای پیام