حسین سلطانمحمدی، منتقد و کارشناس سینما، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره عدم کارکرد استراتژیک سینمای ایران اظهار کرد: این ویژگی نزدیک به دو دهه است که در سینمای کشورمان به فراموشی سپرده شده است، درصورتیکه در دهه شصت و ابتدای دهه هفتاد این خصیصه به وضوح در آثار سینمایی وجود داشت، زیرا جهانیان با کارکردی جدیدی از سینمای ایران آشنا میشدند که در آن خصائل انسانی اصلیترین مشخصه بود، اما با گذشت زمان مسئولان سینمایی این تصور در ذهنشان شکل گرفت، اگر بتوانند شکلی انتقادی به آثار سینمایی بدهند، در مجامع جهانی موفقتر خواهند بود. برای رسیدن به این خواسته هم به راحتی در مقابل خاستگاه جامعه قرار گرفته و ملاحظات استراتژیک را فراموش کردند.
وی افزود: کارکرد استراتژیک سینما در دهه 60 و 70 را بهنوعی در بخش بینالمللی جشنواره فیلم فجر هم مشاهده میکردم، چون آثاری که در آن زمان برای نمایش انتخاب میشد با سیاستهای انقلاب اسلامی همخوان بود. همین عامل، الگویی بود تا کشورهایی که خواهان رویکرد مستقل هستند از این روش پیروی کنند. برای سخنان خود دلیل نیز دارم. وقتی شوروی از هم پاشیده، کشورهای تازه استقلال یافته جذب جشنواره فجر شدند یا برخی فیلمسازان چین هم به فستیوال فجر اقبال نشان دادند، ولی با مرور زمان این داشتهها به فراموشی سپرده شد و برخی آثار ایرانی در جهت تخریب خاستگاه کشور قدم برداشتند.
من کارکرد استراتژیک سینما در دهه 60 و هفتاد را بهنوعی در بخش بینالمللی جشنواره فیلم فجر هم مشاهده میکردم، چون آثاری که در آن زمان برای نمایش انتخاب میشد با سیاستهای انقلاب اسلامی همخوان بود
نبود آیندهنگری در هنر هفتم
این کارشناس سینما تأکید کرد: برای اینکه انگ سیاسینگری نخورم از دو فیلمساز با گرایشهای متفاوت نام میبرم. اصغر فرهادی فیلمساز برجسته کشورمان که در برخی کارهایش به موضوعات اجتماعی نقد دارد آن چیزی که در کارهایش نشان میدهد به نوعی نقصانهای جامعه است. این اتفاق در کارهای فیلمسازی چون ابراهیم حاتمیکیا هم رخ میدهد؛ برای مثال در «بادیگارد» ما نقدهایی را پیرامون آدمهای نظام شاهد هستیم، البته منظورم این نیست که این قبیل کارها ساخته نشود، اما وقتی کلیت تولیدات همین رویکرد را پیش بگیرند، دیگر فرصتی برای آثاری فراهم نیست که در آن قدرت استراتژیک نظام مد نظر قرار گرفته است. در حقیقت به دلیل عدم اتصال بین فیلمسازان و دستگاههای حاکمیتی، اتفاق آیندهنگری در هنر هفتم این سرزمین رخ نمیدهد.
سلطانمحمدی تأکید کرد: در کنار تمام نقدهایی که مطرح کردم، سالانه چند اتفاق خوب را هم در سینمای کشورمان شاهدیم که آرزو میکنم بیشتر رخ دهد. آثاری نظیر «روز صفر»، «وقتی ماه کامل شد» یا «به وقت شام» کارهایی هستند که در آنها داشتههای نظام و همچنین صلابت دستگاههای امنیتی تصویر میشود، بدون اینکه اغراقی پیرامون آن صورت گیرد. در همین رابطه نقدی به برخی انتقادات سینمایی نیز دارم. وقتی فیلمی نظیر روز صفر ساخته شد این نقد را میشنیدم که قهرمان فیلم شکل سوپرمنی دارد، درصورتیکه به هیچ وجه رفتار ابرانسانی را در فیلم ندیدیم. جالب است همین افراد وقتی فیلمی هالیوودی میبینند که در آن قهرمان روی هواپیمای در حال پرواز حرکت میکنند از دیدن آن سکانس با تمام وجود لذت میبرند! این امر به نظرم نوعی از خودباختگی را نشان میدهد در سینمای کشورمان وجود دارد.
مطالعات و درک فرهنگی به نظرم اصلیترین تخصصی است که سینماگران و مسئولان به آن نیازمندند
وی در پاسخ به این سوال که برای دستیابی به سینمای استراتژیک نیازمند چه تخصصهایی هستیم؟ گفت: مطالعات و درک فرهنگی به نظرم اصلیترین تخصصی است که سینماگران و مسئولان به آن نیازمندند. این گفته را با اتفاقی که برای رسولاف (کارگردان سینما) افتاد بیشتر توضیح میدهم. این فیلمساز دارای حکم قضایی است و بدون مجوز فیلم ساخته، این فیلم در جشنوارهای خارجی موفق بوده و جایزه نیز کسب کرده است، حالا عدهای فریاد میکنند چرا به وی اجازه حضور در جشنواره داده نشده، بدون اینکه به حکم قضایی وی توجه کنند. این مسئله نشان از عدم درک فرهنگی آنها میدهد، والا اگر آنها صادق بودند باید زمانی که این فیلمساز دادگاهی میشد برای رفع اتهامات وی همانگونه تلاش میکردند.
رهایی اکران از چنگال مافیا
وی در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد: تا زمانی که فیلمساز برای اینکه در سینما حضور داشته باشد باید به خواسته مافیای قدرت در سینما تن دهد، هیچ اتفاق مثبتی برای سینما رخ نمیدهد، برای همین من آینده سینما را چندان خوشایند تصور نمیکنم. برای رهایی از این نقیصه قدم اول به شرایط اکران مربوط میشود، چون اتفاقاتی که هم اکنون در نمایش فیلمها رخ میدهد، تنها یک گونه سینمایی را مورد حمایت قرار خواهد داد. در قدم دوم باید نهادهای فرهنگی همانند گذشته خود تربیتکننده نیروهای حرفهای باشند، همانند اتفاقی که در دهه 60 حوزه هنری انجام میداد، سپس دولت باید با امتیاز دادن به آثار سینمای به فیلمسازان انگیزه دهد تا بیشتر به سمت تولیدات فاخر گرایش پیدا کنند.
این کارشناس سینما گفت: امتیاز دادن به آثار سینمایی به معنای محدودیت نیست، چون این اتفاق به نوعی در هالیوود با اروپا رخ میدهد، برای مثال فیلمهایی که بیکیفیت باشند یا درجه R دریافت میکنند یا اینکه اجازه نمایش در سینما را پیدا نمیکنند و به شبکه نمایش خانگی روی پرده میروند. مجموع این دست اتفاقات اگر از سوی دولت با جدیت پیگیری شود، معتقدم اتفاقات خوبی در سینما رخ خواهد داد، هرچند برای رسیدن به این خواسته باید زمان لازم هم مدنظر قرار گیرد، والا انتظار اینکه در یک یا دو سال بتوان همه کاستیها را جبران کرد به نظرم سادهانگاری محض است.
انتهای پیام