کد خبر: 3891458
تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱۳۹۹ - ۲۰:۲۶
آیت‌الله هادوی تهرانی:

طلبه بدون تحمل سختی به جایی نمی‌رسد / ماجرای ملاقات والد آیت‌الله شبیری با آیت‌الله بهاءالدینی

استاد تفسیر حوزه با بیان اینکه پیامبر هم برای رسیدن به مقامات عالی متحمل رنج و سختی‌های زیادی شدند، تصریح کرد: طلاب بدانند بدون سختی و با تن‌پروری و سستی به جایی نمی‌توان رسید؛ اگر کسانی مانند آیت‌الله بهاءالدینی در حوزه تربیت شدند، به خاطر سختی‌هایی بود که تحمل کردند.

هادوی تهرانیبه گزارش ایکنا، آیت‌الله مهدی هادوی تهرانی، امروز، 25 فروردین‌ماه در ادامه تفسیر سوره مبارکه زخرف به آیات 88 و 89 «وَقِيلِهِ يَا رَبِّ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ لَا يُؤْمِنُونَ»؛«فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ» این سوره اشاره کرد و گفت: براساس آیه 88، پیامبر از جماعتی که با آنان سر و کار دارد، در نزد خدا گلایه کرده است؛ در اینجا تعبیر «وَقِيلِهِ» آمده که عطف به آیات قبلی است، چون در آیات قبل، خدا از علم خود سخن گفته است و اینکه او می‌داند که مشرکان و کافران چگونه هستند.

وی افزود: خداوند هم در پاسخ به گلایه پیامبر(ص) فرموده که تو از آنان روی بگردان و بگو  سلام «وَقُلْ سَلَامٌ»؛ (در اینجا سلام از این جهت به کار رفته است که در عربی آغاز و پایان ارتباط با سلام انجام می‌شود) یعنی وقتی به جایی رسید که این افراد با تبیین و تبلیغ و رفتار پیامبر هدایت نمی‌شوند و نمی‌خواهند او را بپذیرند، خدا هم فرموده که آنان را رها کن.

هادوی تهرانی بیان کرد: البته پیامبر ما مانند نوح نیست که نفرین کرده باشند؛ بلکه نهایتاً ابراز نومیدی از ایمان این افراد می‌کنند و خدا هم فرموده که سخت نگیر و روی از آنان برگردان و آنان سرنوشت خود را خواهند دید.

وی با بیان اینکه نبی اعظم در 40 سالگی به پیامبری مبعوث و در 63 سالگی از دنیا رفتند، اضافه کرد: این داستان(گلایه پیامبر) ناظر به کفار مکه است؛ چون پیامبر در 13 سالی که در مکه بودند، خیلی مورد آزار  اذیت این گروه قرار گرفتند، ولی با این حال نفرین نکردند، این در حالی است که نوح بعد از نومیدی از قومش که 950 سال طول کشید، نفرین کرد و در هزار سالگی طوفان نوح رخ داد.

استاد حوزه تصریح کرد: بنده این نکته را خدمت آیت‌الله جوادی آملی گفتم و ایشان هم تأیید کردند؛ عرض کردم هرچند نوح(ع) در سلسله اجداد نبی اعظم قرار دارد و پیامبر از فرزندان او محسوب می‌شوند و این فرزند نسبت به جدش عمر کوتاهی در حدود یک سی‌ام دارد، ولی در همین عمر کوتاه و بسیار اندک مسیری را رفته که فاصله او و جد بزرگوارش خیلی خیلی ... زیاد است.

هادوی تهرانی با بیان اینکه عظمت پیامبر برای ما به آسانی قابل درک نیست، افزود: اینکه در شرح حال ائمه(ع) آمده که وقتی نام پیامبر به میان می‌آمد تعظیم و تکریم می‌کردند، آنان می‌توانستند عظمت پیامبر و مسیری را که رفته بفهمند؛ راهی که نوح در طول هزارسال یا کمتر و بیشتر نرفته است.

استاد حوزه علمیه بیان کرد: این قابلیت پیامبر نشانه فضیلت شخص بزرگوار او هست و با زحمت و رنج این مسیر را طی کرده است؛ گرچه تفضل الهی وجود دارد و اساساً همه چیز از سوی خداست، ولی این نافی زحماتی نیست که پیامبر متحمل شده است؛ اینکه فرمود «ما اوذی نبی مثل ما اوذیت»؛ هیچ پیامبری اذیت نشد آن طور که من اذیت شدم.

وی با بیان اینکه بنابراین با راحتی و تن‌پروری و بدون زحمت کسی به جایی نمی‌رسد، اضافه کرد: مرحوم آیت‌الله بهاءالدینی در جلسه‌ای(که فردی از ساخت یک حوزه علمیه در منطقه خوش آب و هوا سخن گفت) فرمود آب و هوای حجاز، پیامبر درست می‌کند، طلاب در راحتی، آسایش و تن‌پروری به جایی نمی‌رسند و خود ایشان هم جایگاهی که یافتند به علت زحمات فراوانی بود که متحمل شدند.

هادوی تهرانی بیان کرد: روزی در منزل ایشان بودیم؛ ایشان داستانی نقل کرد و فرمود: یکبار والد محترم آیت‌الله شبیری زنجانی(مرجع معاصر) به من فرمودند که قصد دارم بیایم منزل شما؛ ما در منزل بخاری و کرسی نداشتیم و بیرون هم برف زیادی باریده بود؛ به زحمت یک کرسی جور کردیم که سردشان نشود؛ وی با عبای ضخیمی به منزل ما آمد و گفت: شما چه جوری در این یخچال زندکی می‌کنید؟ این در حالی بود که ما نتواسنتیم به والد آقای شبیری بگوییم که همین کرسی هم قرضی است؛ یعنی ایشان امکان مالی برای خرید کرسی هم نداشت.

استاد حوزه علمیه با بیان اینکه امروز وضعیت طلاب بسیار بهتر از گذشته است و ان‌شاء‌الله بتوانیم با این وضعیت ثمراتی مانند آیت‌الله بهاءالدینی داشته باشیم، اظهار کرد: بنابراین بدون سختی کسی به جایی نمی‌رسد. البته همه سختی‌ها صرفاً جسمی نیست، بلکه پذیرش ایمانی و باور عمیق به خدا از دیگر سختی‌ها است.

وی بیان کرد: عظمت سختی کار پیامبر در این است که به تعبیر قرآن، ایشان به جایی رسید که آنچه می‌دید تکذیب نکرد؛ این تمجید بسیار بزرگی از پیامبر است، زیرا ما میان وهم و واقعیت هم در مواردی نمی‌توانیم تشخیص دهیم، ولی ایشان به مقامی می‌رسد که آنچه می‌بیند قلبش تکذیب نمی‌کند. 

انتهای پیام
captcha