کد خبر: 3896138
تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۴:۰۴

دین‌ورزی در حرکت با فرایندهای جامعه انسانی توسعه می‌یابد

حجت‌الاسلام محمد پروازی در نشست «صورت‌های مختلف دینداری» با تفکیک دو بخش تعبدی و غیرتعبدی دین، اظهار کرد: اگر بنا داریم دین‌ورزی ما توسعه یابد، باید پابه‌پای فرایند بی‌قرار جامعه انسانی در حرکت باشیم. نتیجه این می‌شود که دین ما فلسفه‌مآب و دینی می‌شود که در آن قالب‌ها مربوط به اعصار، ازمنه و تواریخ است و فلسفه‌ها باید بمانند.

حجت‌الاسلام محمد پروازی پژوهشگر و سخنران دینی

به گزارش ایکنا، نشست «صورت‌های مختلف دینداری»، شب گذشته، با سخنرانی حجت‌الاسلام محمد پروازی، پژوهشگر و سخنران دینی، به صورت مجازی برگزار و از صفحه اینستاگرام انجمن اندیشه و قلم پخش شد که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

همه دینداران کره خاکی علاقه‌مندند که دین‌ورزی به دینشان توسعه یابد. یهود معتقد است که دینش توسعه پیدا کند و مسیحیت و اسلام هم همین طورند. می‌دانیم که امروزه تقریباً سه دین معظم مهم که پیامبران آن ادیان پیامبران اولوالعزم بودند در جهان موجود است که عبارت از یهود، مسیحیت و اسلام هستند.

در این میان سؤالاتی مطرح می‌شود که چرا سه دین وجود دارد؟ چرا یک دین نداریم؟ پاسخ به این سؤال را یهودیان، مسیحیان و مسلمانان باید بدهند. به این صورت، پرسش را طرح می‌کنم که از یهودیان می‌پرسیم قبل از اینکه موسی بیاید، شما در یک دینی بودید، اما چه اتفاقی افتاد بعد از اینکه موسی(ع) آمد، شما از آن دین قبلی خودتان به سمت به دین جدید کوچ کردید؟ چرا همانجا نماندید و یهودی شدید؟ همین سؤال در مورد مسیحیان است که شما که یهودی یا غیریهودی بودید، چطور شد با آمدن عیسی مسیحی شدید؟

دوستان یهودی هم باید جواب دهند چه اتفاقی افتاد که قبلاً به یهود آمدند و چرا به مسیحیت نیامدند؟ در نیامدن یا آمدن به سمت مسیح چه دلایلی داشتند؟ آنها که مسیحی شدند چه اتفاقی افتاد که به مسیحیت آمدند؟ اینها سؤالاتی مهم و جدی هستند که هر یهودی و هر مسلمان و مسیحی باید به آن پاسخ دهد.

ما سه دین مهم با پیامبران اولوالعزم در کره خاکی داریم. هر سه دین تلاش می‌کنند که مردم نسبت به دینی که این‌ها معتقدند پایبند باشند و این دین توسعه یابد و دین‌ورزی مردم در این سه دین بیشتر از این چیزی که هست، پا بگیرد. این مسئله قطعی است و هر عالمی علاقه‌مند به این است. اما چه باید کرد که دین‌ورزی و دینداری مردم توسعه یابد؟

چگونه دین‌ورزی مردم توسعه می‌یابد؟

به نظر من علل متعددی دارد که یکی از علت‌های آن این است که اگر ادیان الهی در کره خاکی به جوانان امروز کره خاکی دین خود را به اشکال متعدد ارائه کنند و اگر دین با فرایند بی‌قرار جامعه انسانی بتواند پابه‌پا حرکت کند، دین‌ورزی مردم بیشتر خواهد شد.

برای اینکه این اشکال متعدد و متنوع به مردم ارائه شود، قاعدتاً شناخت از جامعه انسانی و شناخت از جامعه موجود، یکی از مسائلی است که باید مطمح نظر و مورد توجه مبلغین دین باشد. اعم از اینکه معتقد به انواع دین باشیم یا نباشیم. میزان دینداری جامعه وابسته به اشکال دینداری است که ما ارائه می‌کنیم. اشکال دینداری نیز با انواع دینداری سازگار است.

تقسیم‌بندی دینداری از منظر «هیک»

یک فیلسوف دین‌پژوه به نام «جان هیک» که سابقه طولانی در کلیسا داشت و در دهه هشتاد نیز به ایران سفر کرد و بسیاری معتقدند که او پایه‌گذار پلورالیزم دینی است. او تقسیم‌بندی در انواع دین ارائه کرده و می‌گوید ما انواع دینداری را به سه بخش تقسیم‌ می‌کنیم؛ بخش اول، دین به معنای انحصار‌گرایی خودش مطرح است، بخش دوم دین شمول‌گراست و بخش سوم، دین کثرت‌گرا مدنظر قرار می‌گیرد.

دین انحصارگرا یعنی یهود، مسیح و اسلام معتقد است که راه سعادت جامعه بشری به غیر از دینی که من دارم ممکن نیست. اینها معتقدند به غیر از این راهی برای سعادت‌مند شدن نیست و این نوع نگاه را «هیک» معتقد است که دین انحصاری است.

نوع دوم دینداری، دینداری شمول‌گراست؛ یعنی دینداران و عالمان دین به این معتقد باشند که به غیر از راهی که ما ارائه می‌دهیم اعم از یهود و مسیح و اسلام، راه‌های دیگری هم در ادیان دیگر موجود است که سعادت جامعه بشری و سعادت زنان و مردان و دینداران را تضمین می‌کند؛ یعنی به غیر از دین خود، در دل ادیان دیگر نیز راه‌های متعددی وجود دارد که امکان سعادت در دل آن نهفته است.

اما نوع سوم دینداری که جان هیک به نظر می‌آید پایه‌گذار آن بوده، پلورالیزم است که می‌گوید راه رستگاری در تمامی ادیان قابل دسترسی است. اما عرض من این است که اگر ما به دین نوع اول هم معتقد باشیم که دین اختصاری باشد، یعنی در غیر اسلام سعادت پیدا نمی‌شود و به دین شمول‌گرا و کثرت‌گرا معتقد نباشیم، باز هم این دین انحصارگرا از اَشکال متعددی می‌تواند بهره‌مند باشد.

یک کوه را فرض کنید که بالای این کوه یک چشمه‌ای در حال جوشیدن است. این کوه که در دل خودش این چشمه را دارد و این چشمه که آب را از دل خود خارج می‌کند، در دامنه کوه جاری و به سمت پایین می‌رود. آبی که از قله به سمت پایین می‌آید سر راهش یک سلسله و یک تعداد اسفنج‌های متعددی را می‌بیند که در دل خود خُلل و فرجی دارند و در مسیر آب هم هستند و آب در این سرازیری به سمت آنها می‌رود و این آب به آنها اصابت می‌کند و وارد دل این اسفنج می‌شود و بعد که آن را پر کرد، به دل اسفنج‌های بعدی می‌رود.

در اینجا آب که حرکت کرد و به دل اسفنج وارد شد، از اسفنج شکل خلل و فرج داخلی‌اش را می‌پذیرد و اسفنج به آب زلال شکل‌دهی می‌کند و این اسفنج هم از آب زلال، زلالیت و طهارت را می‌گیرد. اسفنج شکل خود را به آب می‌دهد و آب، طهارت و پاکی و زلالی خود را به این اسفنج می‌دهد.

اگر این مثال روشن شد، باید بگویم که وحی را به منزله آب فرض کنید و جغرافیای متعدد و کشورهای متعدد و تمدن‌ها را نیز در دامنه کوه، به منزله آن اسفنج فرض کنید. هیچ‌گاه آب نمی‌آید اسفنج را از سر راه خود بردارد. دین وارد این جامعه می‌شود و خصوصیات و فرهنگ و روابط و آداب و هر آنچه در داخل این جامعه وجود دارد را به شکل خودش در می‌آورد. در حقیقت طهارت و زلالی خود را به آن تمدن می‌دهد و بعد از اینکه این روند طی شد، در این بده بستان است که تمدن و تدین ساخته می‌شود.

دین به هر کجا برود غیر از مسئله توحید، معاد و نبوت، مابقی اتفاقاتی که برای دین می‌خواهد بیفتد و اتفاقاتی که دین می‌خواهد رقم بزند، در بده بستان با تمدن موجود است که سر راهش قرار دارد و آن تمدن به هر شکلی که هست، دین هم آن شکلی می‌شود.

بحث من در احکام الهی به دو دسته تقسیم می‌شود؛ یک بخش تعبدیات دین و یک بخش نیز بخش غیرتعبدی دین است. بحث من در تعبدیات دین که نماز و روزه و این قسم از احکام هستند، نیست. اما یک بحث دیگر مانند حجاب، حیا، معماری، عزاداری و جشن و ... را هم داریم. این وحی الهی که وارد جامعه می‌شود، شکل آن جامعه را به خودش می‌گیرد. اگر در عرب است، شکل عرب را به خود می‌گیرد و یا اگر در ایران است، شکل ایران را به خود می‌گیرد و ... . از جمله آنها حقوق زن است. ما بحثی در حجاب داریم اما به نظر شما و به نظر دینداران آیا ممکن است حجاب و حیا در شکلی غیر از شکلی که در قم است تحقق یابد؟ آیا ممکن است حجاب در غرب ایران حجابی باشد که مورد قبول مردم آنجا باشد و دین، دست به تغییر شکل این حجاب نزد؟ بله ممکن است.

شما در شمال ایران ببینید که حجاب چطور است؟ یا در قم و تهران که در این دو شهر چادر زیاد است، اما آیا واقعا باید حجاب این شکل را بیابد که در غرب ایران است؟ یعنی در تهران و قم و ...   هم باید همان طور باشد؟ آیا حجاب می‌تواند شکل دیگری داشته باشد؟ معتقدم اشکال متعددی را می‌توانیم از تمدن و فرهنگ شهرهای دیگر در امر حجاب به دست آوریم و در سازگاری با دین ارائه دهیم. هر تمدنی برای خودش مناسک خاص خودش را دارد و این طور نیست که اسلام بیاید و مناسک اختصاصی برای خودش بیاورد که در تقابل با مناسک جوامعی باشد که سالیان سال پایبند به آن بودند؛ لذا نباید نسخه واحدی برای مجموعه انسان‌هایی که علاقه‌مند به دیندار شدن هستند بپیچیم، بلکه باید آنها را آزاد بگذاریم و با این اتفاق، اَشکال دینداری را ارائه دهیم.

در امر غیر تعبدی این را دقت کنید که ما در روایاتمان و در منقولات دینی‌مان داریم که زن ناقص‌العقل است و یا اینکه در منابع دینی داریم که با بانوان مشورت نکنید. اگر قبول کنیم که اتفاقاً در روایات ما موجود است که اگر با بانوان مشورت کردید عکس آن نتیجه‌ای که از مشورت به دست آوردید عمل کنید و اگر قبول کنیم اینها در جوامع روایی ما هست که وجود دارد، سؤال این است که به نظر شما این به عنوان یک قضیه کلی برای همه جوامع و همه زمان‌هاست یا خیر، اختصاصیِ یک جغرافیایی است که بانوان آن از این مختصات بهره‌مند بودند.

بسیاری از آیات و روایات تاریخ‌مندند

اگر بنا باشد که در زمان علی(ع) که حضرت زهرا(س) و یا حضرت زینب(س) بوده‌اند، ایشان بخواهد در مورد زنان حرفی بزند، دیگر نخواهد گفت که زنان ناقص‌العقل هستند. اگر علی(ع) باشد و صدها بانو مانند زینب(س) باز هم گفته می‌شود با آنها مشورت نکنید؟ به نظر من این طور نیست؛ لذا اگر فرموده باشند زنان ناقص‌العقل هستند، اختصاص به بانوان آن عصر دارد و کاری به جوامع دیگر ندارد. این روند را می‌توانید در حقوق دیگر بانوان هم توسعه بدهید. بنابراین بسیاری از آیات و روایات تاریخ‌مند هستند و در آن عصر حکم به آن صورت بوده است، اما در عصر دیگر باید به نحو دیگری باشد.

اگر بنا داریم دین‌ورزی ما توسعه یابد، باید پابه‌پای فرایند بی‌قرار جامعه انسانی در حرکت باشیم. نتیجه این می‌شود که دین ما فلسفه‌مآب می‌شود و دینی می‌شود که در آن، قالب‌ها مربوط به اعصار، ازمنه و تواریخ است و فلسفه‌ها باید بمانند.

انتهای پیام
captcha