جوانمردی در فعالیت‌های اقتصادی
کد خبر: 3896600
تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۹:۰۶
درس‌هایی از قرآن در رمضان ۱۳۹۹ / 10

جوانمردی در فعالیت‌های اقتصادی

در برنامه درس‌هایی از قرآن یازدهم رمضان ۹۹، موضوعاتی مانند کیفر سخت برای مسئولان متخلف، کیفر سخت خائنان به مردم، رعایت اخلاق در امور اقتصادی، ایجاد رقابت در مسائل اقتصادی، جوانمردی و مردانگی در فعالیت‌های اقتصادی و مهلت دادن به بدهکار طرح شد.

به گزارش ایکنا؛ برنامه درس‌هایی از قرآن با سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی طی ماه رمضان، هر شب به غیر از جمعه‌ها ساعت ۱۸:۱۵ از شبکه اول سیما پخش می‌شود.

سه‌شنبه، شانزدهم اردیبهشت‌ماه ۹۹، شاهد پخش قسمت دیگری از این برنامه بودیم که سال گذشته در جوار حرم امام رضا(ع) ضبط شده است. در ادامه مشروح دهمین برنامه درس‌هایی از قرآن ماه رمضان المبارک ۱۴۴۱ هجری قمری را می‌خوانید؛

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

چند جلسه‌ای است در مورد اخلاق اقتصادی، خرید، فروش، برخورد با مشتری و مردم، مسائلی که مربوط به زندگی روزمره است چند جلسه صحبت کردیم. بحث امشب این است که 1- با متخلفینی که مسئول هستند قرآن می‌گوید: سفت برخورد کن. قرآن چنین می‌گوید. زن پیغمبر با باقی زن‌ها فرق می‌کند. خدا در قرآن می‌گوید: شما زنان پیغمبر خلاف کنید دو برابر دیگران توقیف می‌شوید. آیه‌اش این است «يا نِساءَ النَّبِيِ‏ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ» قاری: «يا نِساءَ النَّبِيِ‏ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْنِ» (احزاب/30) زن پیغمبر حسابش با باقی‌ها فرق می‌کند. زن پیغمبر خلاف کند عذابش دو برابر است.


بیشتر بخوانید:


کیفر سخت برای مسئولان متخلف

داریم «یغفر للجاهل سبعین مرة قبل ان یغفر للعالم ذنبٌ واحد» یعنی اگر عالم گناه کند توبیخش چند برابر است. خدا به پیغمبر می‌گوید: نزدیک بود، «تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا» (اسراء/74) نزدیک بود کمی به آنها منحرف شوی، اگر این کار را می‌کردی عذاب تو پیغمبر هم دو برابر بود. «إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ‏ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ» قاری: «إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ‏ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصِيراً» (اسراء/75) پیغمبر، تو پیغمبر هستی، اگر کمی به منحرفین گرایش پیدا می‌کردی، دو برابر باقی‌ها در دنیا و دو برابر باقی‌ها در آخرت با تو برخورد می‌کردم.

در چند جا خدا به پیغمبر می‌گوید: رودربایسی نداریم، اولتیماتوم می‌دهد. یکجا درباره توحید و شرک می‌گوید: ای پیغمبر اگر از خط توحید عبور کنی و رد شوی، تمام اعمالت نابود می‌شود. «لَئِنْ أَشْرَكْتَ‏ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ» قاری: «لَئِنْ أَشْرَكْتَ‏ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ» (زمر/65) اگر کج بروی، نابود هستی. 2- اگر یک کلمه به قرآن اضافه کنی رگ گردنت را می‌زنم. «وَ لَوْ تَقَوَّلَ‏ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ» قاری: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ‏ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ، لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِينِ، ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ» (حاقه/44-46) قطعنا یعنی قطع می‌کنیم، وتین یعنی رگ گردن، با تو شوخی نداریم. پیغمبر هستی روی چشم اما خواسته باشی از توحید کج شوی، نابود. به قرآن اضافه کنی، نابود. خواسته باشی امیرالمؤمنین را در غدیر خم معرفی نکنی باز هم نابود. «وَ إِنْ لَمْ‏ تَفْعَلْ‏ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» قاری: «وَ إِنْ لَمْ‏ تَفْعَلْ‏ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» (مائده/67) یا امیرالمؤمنین را در غدیر خم معرفی کن، یا تمام زحمات بیست ساله پوچ! از این آیه‌ها چه می‌فهمیم؟ از این آیه‌ها می‌فهمیم که جمهوری اسلامی درست است. جمهوری رودربایسی اسلامی درست نیست. الآن خیلی جاها جمهوری اسلامی کج می‌شود به سمت جمهوری رودربایسی اسلامی.

کیفر سخت خائنان به مردم

مسأله دیگر در بحث داد و ستد این مسأله‌ای که می‌گوید: کم‌فروشان. ایمان به معاد در اقتصاد اثر دارد. کسی اگر مبدأ و معاد، خدا و قیامت را قبول داشته باشد کم فروشی نمی‌کند. خدا به کم فروشان، «ویلٌ للمطففین» اینطور می‌گوید، می‌گوید: «أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ» قاری: «أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ» (مطففین/4) تو فکر نمی‌کنی قیامت هست؟ مال چه کسی را خوردی؟ کم فروشی کردی؟ فکر نمی‌کنی قیامت هست؟ یک آیه داریم می‌گوید: هرکس خیانت کند آنچه را خیانت نموده روز قیامت همراهش می‌آورد، مثلاً خیانت کند به بچه‌ای، به زنی، به مالی، همان جنس و کسی که به او خیانت شده روز قیامت می‌آورند و می‌گویند: این شاهد است. آیه‌اش این است، پناه بر خدا! «أَنْ يَغُلَّ وَ مَنْ يَغْلُلْ‏ يَأْتِ بِما غَلَّ» قاری: «أَنْ يَغُلَّ وَ مَنْ يَغْلُلْ‏ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ» (آل‌عمران/161) هرکس خیانت کند آن کس و آن چیزی که به آن خیانت کرده روز قیامت با خودش می‌آورد. امام صادق فرمود: غش، تقلب، سرقت و خیانت، اینها از موارد غل است.

یک قصه بگویم، یک کسی مسافرت رفت، زکات جمع کرد و آورد. به پیغمبر داد و گفت: اینها زکات است برای شما، ضمناً یک چیزهایی هم صاحب گند‌م‌ها به من دادند. حضرت گفت: به خودت دادند یعنی چه؟ تو اگر در خانه می‌نشستی و نماینده من نبودی به تو می‌دادند؟ بله گاهی وقت‌ها یک ماشینی می‌رود هندوانه بار می‌کند، صاحب مزرعه دو تا هندوانه به شوفر می‌دهد، تو به عنوان مأمور زکات رفتی، زکات دادند، حالا می‌گویی: این برای خودم، این برای.. چیزهایی هست الآن پورسانت می‌گویند. مثلاً می‌رود قراردادی را امضاء کند با یک شرکتی داخل یا خارج، صاحب شرکت می‌بیند دویست ماشین خرید، می‌گوید: خوب این ماشین‌ هم برای خودت! اینکه می‌گوید: برای خودت، اگر در خانه‌اش می‌نشست، نماینده شرکت در داد و ستد نبود، یک ماشین به خودش می‌دادند؟ این مهم است که گاهی وقت‌ها فکر می‌کنیم این حق خودمان است.

رعایت اخلاق در امور اقتصادی

در اخلاق اقتصاد می‌گوید: همه مردم را برادر ببین. فکر نکن این دشمنت است می‌خواهی جیبش را خالی کنی، یک طوری به او کلک بزنی، با نگاه برادری داد و ستد کن، «بَعْضُكُمْ‏ مِنْ‏ بَعْض‏» قاری: «بَعْضُكُمْ‏ مِنْ‏ بَعْض‏» (آل عمران/195) آیه قرآن است. من از تو هستم و تو از من هستی. همان که شاعر می‌گوید، شاعر هم از این آیه گرفته است. بنی آدم اعضای یکدیگرند، چرا من مشتری که می‌بینم فکر می‌کنم این را باید بقاپم و ببلعم؟ «بَعْضُكُمْ‏ مِنْ‏ بَعْض‏» آیه دیگر دارد «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ‏ إِخْوَةٌ» قاری: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ‏ إِخْوَةٌ» (حجرات/10) اگر نگاه برادری بود کسی نباید برنامه‌هایش ضرر رسان باشد، قرآن می‌گوید: آقا و خانمی که داری می‌میری، تو حق نداری به وارث ضرر بزنی از کینه‌ای که داری، آیه‌اش این است، «مِنْ‏ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها أَوْ دَيْنٍ» قاری: «مِنْ‏ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ» (نساء/12) یعنی حق نداری ضرر بزنی. دین را باید داد و وصیت را باید عمل کرد به شرط اینکه این دین و وصیت سوء قصد نباشد.

من دیدم افرادی که نزد من آمدند و گفتند: آقای قرائتی می‌خواهم همه اموالم را وقف کنم. چون ریش هایم سفید شده و مرگم نزدیک شده، می‌خواهم همه اموالم را وقف کنم. گفتم: با خانمت دعوا داری؟ گفت: بله، گفتم: این وقف درست نیست. باید برای خدا وقف کنی. دیشب دعوایتان شده و صبح نزد من آمدی می‌گویی: همه اموالم را وقف می‌کنم که یک ریال به تو نرسد. این وقف‌ها وقف‌های کینه‌ای است. «مِنْ‏ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ» وارث باید ارث را تقسیم کند، بعد از وصیت آن مرحوم و بعد از پرداخت بدهی آن مرحوم، به شرط اینکه این وصیت و بدهی، کینه‌ای و برای ضربه زدن نباشد.

ایجاد رقابت در مسائل اقتصادی

در داد و ستد رقابت چطور است؟ گاهی انسان یک کارخانه‌دار می‌خواهد تولید را بالا ببرد، می‌گوید: هرکس بیشتر کار کرد این مقدار مسئولیت به او می‌دهیم یا درآمد می‌دهیم. اینها اشکال ندارد. حضرت سلیمان پیغمبر بود. پادشاه هم بود. می‌خواست یک چیزی را جا به جا کند، گفت: «أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِها» قاری: «أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ» (نمل/38) چه کسی می‌تواند کاخ بالقیس را از فلان منطقه بیاورد اینجا؟ رقایت، یکی گفت: «قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ» قاری: «قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ» (نمل/39) تا نشسته‌ای می‌آورم. یکی گفت: تا چشمت را بر هم بزنی می‌آورم. «قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ» قاری: «قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ» (نمل/40) تا چشمت را بر هم بزنی می‌آورم. اینجا حضرت سلیمان برای سرعت در کار ایجاد رقابت کرد. ما در کارهای خیر مسابقه داریم، در قرآن داریم «سارعوا، سابقوا، فاستبقوا» سبقت گرفتن یک ارزش است.

یکی از مسائلی که در اقتصاد مهم است این است که آدم باید جوانمرد باشد. قرآن می‌گوید: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ‏ وَ الْإِحْسانِ‏» قاری: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ‏ وَ الْإِحْسانِ‏» (نحل/90) خداوند هم دستور به عدالت داده، «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ‏» یعنی عدالت، هم احسان، یعنی جوانمردی. وَ الْإِحْسانِ‏» بعضی‌ها آدم خوبی هستند جوانمرد نیستند. یک قصه بگویم. طلبکار منزل امام صادق آمد و از بدهکار شکایت کرد. همینطور که طلبکار شکایت می‌کرد، بدهکار وارد شد. گفت: سلام علیکم! امام فرمود: به ایشان چه کردی؟ گفت: هیچی طلب دارم، می‌خواهم تا قران آخرش را بگیرم. فرمود: طلب داری درست، حقت را هم بگیر، اما سخت‌گیری نکن. گفت: طلبم است، حقم است، گفت: حقت هست اما مردانگی هم یک چیزی است. دید خیلی طرف باد دارد، گفت: قرآن خواندی؟ گفت: بله، گفت: این آیه یعنی چه؟ْ «وَ يَخافُونَ‏ سُوءَ الْحِساب‏» قاری: «وَ يَخافُونَ‏ سُوءَ الْحِساب‏» (رعد/21) یعنی مؤمنین از بدحسابی قیامت می‌ترسند. مگر خدا بدحساب است؟ گفت: نمی‌دانم. گفت: بله کسانی که در دنیا سخت بگیرند، خدا هم در قیامت بر اینها سخت می‌گیرد. کسانی که در دنیا جوانمرد باشند، خدا هم با اینها جوانمردانه عمل می‌کند. سخت بگیری، سخت می‌گیرند، شل بگیری، شل می‌گیرند. جوانمردی، قرآن می‌گوید: اگر یتیمی مرد اموالش دست شماست، شما داری با اموال یتیم کار می‌کنی، وضعت خوب است یا بد است، اگر وضعت خوب است از یتیم دیگر چیزی کش نرو. عه، من پول یتیم را در جریان انداختم و با آن کار کردم، صد میلیونش دویست میلیون شده است. تو وضعت خوب است یا نه؟ قرآن می‌گوید: اگر وضعت خوب است ناخنک به این درآمد بچه یتیم‌ها نزن. ناخنک نزن!

جوانمردی و مردانگی در فعالیت‌های اقتصادی

«مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ» قاری: «مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ» (نساء/6) یعنی کسی که غنی است و وضعش خوب است، عفت نشان بدهد. این را نگیر. مردانگی هم یک چیزی است. بعضی جاها باید انسان حساب کند که سود را کنار بگذارد. مردانگی، قرآن یک آیه دارد می‌گوید: «وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ‏» قاری: «وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ‏» (بقره/237) یعنی فضیلت، برتری و مردانگی را بین خودتان فراموش نکنید.

زن را نتوانستید با هم زندگی کنید، مجبور به طلاق شدید. اما وقتی خانم می‌خواهد خانه پدرش برود، مرد باشید. یک چیزی به او هدیه کنید. غیر از مهرش، بگو: مهرت این است ولی حالا که می‌خواهیم از هم جدا شویم به خیر و خوبی، قاری: «أَوْ سَرِّحُوهُنَ‏ بِمَعْرُوف‏» (بقره/231) یعنی وقت طلاق است، هیچ راهی برای زندگی با هم ندارند. خیلی خوب، وقتی زندگی، گاهی مجبور به طلاق هستید، اما مرد باش. این خانم، خانم تو بود حالا می‌خواهد جدا شود. مهرش را دادی یک چیزی هم اضافه بده.

اگر به کسی کمک می‌کنی فکر نکن شما آقا هستی و او نوکر است. این پولی که می‌دهی حقش است، «وَ فِي‏ أَمْوالِهِمْ‏ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» قاری: «وَ فِي‏ أَمْوالِهِمْ‏ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» (ذاریات/19) اگر به فقیر چیزی می‌دهی بگو این حق خودت است و منتی بر من نیست. حتی به اولادت خرجی می‌دهی نگو: من خرجی تو را دادم، شاید اگر بچه نداشتی خدا به خودت هم اینقدر نمی‌داد. خدا نشان می‌دهد. مادر تا بچه ندارد، سینه‌اش شیر ندارد. همین که حامله شد دارد بچه متولد می‌شود همراه با حاملگی، شیر در سینه می‌آید. یعنی این شیر برای بچه است. برای تو نیست.

خدا اموات را رحمت کند. پدر من می‌گفت: یک سال مادرم را کربلا بردم. حالا قصه برای خیلی سال پیش است ده‌ها سال پیش، می‌گفت: در همه اداره‌ها و گذرنامه‌ها و گمرک‌ها اول گذرنامه مادرم را صدا می‌زدند، بعد گذرنامه مرا، من گفتم: خدا می‌خواهد پیام بدهد که نگویی من مادرم را کربلا آوردم. ما مادرت را دعوت کردیم و تو را به عنوان نوکری عقبش فرستادیم. اینها را آدم باید بفهمد.

مهلت دادن به بدهکار، نه کلاهبردار

نعمت را از خودتان ندانید. چند تا از جوانمردی‌ها بگویم. به بدهکار فرصت بدهید. «وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى‏ مَيْسَرَةٍ» قاری: «وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى‏ مَيْسَرَةٍ» (بقره/280) اگر طرف ندارد بدهد، حق ندارید زندانش کنید. شوهر پول ندارد بدهد، زن می‌رود شوهرش را زندان می‌کند. برای مهریه، نه شوهر، هرکس بدهکار اگر ندارد بدهد شما حق نداری زندانیش کنی. «وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى‏ مَيْسَرَةٍ» صبر کن تا پولدار شود.

آقا خانه‌اش را بفروشد به ما بدهد، می‌گوید: کسی حق ندارد. سه چیز را حق ندارید بفروشید. این را بفروش پول مرا بده. یکی مرکب است، ماشین، یک کسی ماشین دارد، شما نمی‌توانی بگویی ماشینش را بفروشد، طلب مرا بدهد. خانه‌اش را بفروشد. خادم است، بعضی آدم‌ها به سنی که می‌رسند نمی‌توانند تنهایی زندگی کنند، چشمش ضعیف می‌شود، از پله می‌افتد، پایش درد می‌کند، ویلچری شده، مریض شده، سنگین است و نمی‌تواند تحرک داشته باشد، نوکر می‌خواهد و کلفت می‌خواهد، چه کسی گفته این نوکر و کلفت داشته باشد و پول مرا ندهد. بابا می‌تواند بی نوکر زندگی کند؟ اگر نوکر و کلفت پز است و تشریفات است حق با شماست. به هر حال خادم، خانه، مرکب، بله اگر کسی یک مرکب سلطنتی دارد او حسابش جداست.

مسأله دیگر اینکه کسی مرده ارثش را تقسیم می‌کنند. یک نفر هم وارث نیست ولی نگاهش به ارث خورد، یک چیزی بده و «وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى‏» قاری: «وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينُ» (نساء/8) حضر القسمه یعنی سر قسمت حاضر شد. آقا یک گوسفندی کشتند دارند گوشتش را تقسیم می‌کنند. یک کسی در را باز کرد و گفت: سلام علیکم، یک تکه گوشت هم به این بده، نگاهش به آن خرده است. میوه‌ها را داریم انبار می‌کنیم، توت می‌تکانید، وقت توت است. همین که دیدید کسی نگاه می‌کند، نگاه کسی به او خورد، همین نگاه یک شبیه حقی پیدا می‌کند.

بزرگواری حضرت یوسف و حضرت موسی

حضرت یوسف گفت: پولهایی که برادرم برای خرید گندم داده بگذارید در ظرف گندم برگردانید. اینها رفتند گندم را خالی کنند، دیدند پولها هم هست. گاهی یک کسی باید پول در جیب او گذاشت و نگذاشت بگوید بده! پدر پیر و مادر پیر رویش نمی‌شود به بچه‌اش بگوید: پول بده. پسرها باید یک خرده پول در کیف مادر و یک خرده پول در جیب پدر بگذارند. پدر ریش سفید خجالت می‌کشد به بچه‌اش بگوید: پول بده. تو باید مرد باشی. این مسأله مهمی است. یوسف پول را برگرداند، گاهی هم نباید پول را گرفت.

حضرت موسی جوانمرد بود. تحت تعقیب بود از منطقه فرعون بنا بود بگیرند و بکشند. یک مردی باز باید بگویم: جوانمردی، یک جوانمردی با دو آمد و گفت: آقا بناست تو را بگیرند، فرار کن. در رفت و یک منطقه دیگر رفت و آنجا دید چشمه آبی است، جوب آبی است، چوپان‌ها دارند حیوان‌هایشان را آب می‌دهند، دو تا دختر کنار بودند، پیش دخترها رفت، گفت: چرا شما کنار هستید؟ گفتند: پدر ما پیر است و نمیتواند چوپانی کند، ما چوپانی می‌کنیم آمدیم بزغاله‌ها را آب بدهیم، چشمه و جوی شلوغ است، ایستادیم اینها بروند و بعد ما آب بدهیم. «لا نَسْقِي‏ حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ» قاری: «لا نَسْقِي‏ حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعاءُ» (قصص/23) ما حیوان‌ها را آب نمی‌دهیم تا رعیت‌ها بروند. «وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ» قاری: «وَ أَبُونا شَيْخٌ كَبِيرٌ» مگر دختر هم چوپانی می‌کند؟ بله، وقتی پیرمرد خانه نمی‌تواند چوپانی کند زن و مرد باید در اقتصاد کمک کنند.

جوانمردی موسی، 1- موسی خودش فراری است. 2- تنهاست. 3- هوا داغ است. چون «الی ظل» رفت سایه، یعنی هوا داغ بود. غریب هم بود در منطقه، تنها، غریب، در هوای داغ، تحت تعقیب و فرار، تازه جوانمرد بود. گفت: خانم‌ها چرا کنار ایستادید، گفتند: ایستادیم رعیت‌ها بروند و ما بیاییم. گفت: بزغاله‌هایتان را به من بدهید آب بدهم. این را جوانمرد می‌گویند.

مسأله دیگر اینکه در همه کار به خصوص کارهای اقتصادی، داد و ستدها انسان باید آرامش داشته باشد. آرامش این است که «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ» قاری: «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ ما أصابکم... [لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ»] قاری: «وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ» (حدید/23) یک مشتری می‌آید و بعد جای دیگر می‌رود. غصه نخور، رزقت باشد جای دیگر می‌رسد. یک مشتری می‌آید، اگر مشتری از دستت رفت، غصه نخور. اگر مشتری با تو معامله کرد، زرنگی و شانس خودت ندان.

یکی از مسائل دیگر این است که در اقتصاد اسلامی مسأله نیت خیلی مهم است. با چه نیتی، یعنی نیت و باطن افراد در ارزش اعمال مهم است. قرآن در این آیه می‌فرماید: پول‌هایی که خرج می‌کنی، چون شما فاسق هستید از شما قبول نمی‌شود. چون ظاهرش پول می‌دهید اما باطنت نق می‌زنی. «قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً» قاری: «قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْماً فاسِقِينَ» (توبه/53) پول‌هایی که خرج می‌کنید چون با رضایت کامل نیست قبول نمی‌شود. یکی چیزی که خرج می‌کنی باید در رودربایسی نباشد، با رضایت کامل باشد.

خدایا همه لغزش‌های گذشته ما را ببخش و بیامرز. ایمان و تقوایی که وقت گناه بتواند ما را نگه دارد به ما مرحمت بفرما. اموات را بیامرز و مریض‌ها شفا بده. نسل ما را نسل مؤمنین و مؤمنات قرار بده. مشکلات امت و ملت و دولت و کشور و فرد و جامعه را حل بفرما. شر آمریکا و اسرائیل و هر صاحب شری را به خودشان برگردان. ما را دشمن شاد نکن. بدخواهان ما را اگر قابل هستند هدایت و اگر قابل نیستند طرح و طراحشان را نابود بفرما. خدایا هرچه شب قدر برای خوبان مقدر می‌کنی به آبروی آن خوب‌ها همه را برای همه ما مقدر بفرما.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

انتهای پیام
captcha