به گزارش ایکنا از خوزستان، بررسی شخصیت مدیریتی امیرالمؤمنین(ع) فارغ از ویژگی ناب عصمت و اجتناب از معاصی توسط ایشان، این نکته را به ذهن متبادر میکند که میزان سلامت اداری، اجتماعی و مالی در روند اجرای احکام الهی در جامعه اسلامی آن روز بیبدیل است! آنچه که علی(ع) را بهعنوان یک کارگزار عادل و خداجو بیش از پیش مورد توجه شرقشناسان و علاقهمندان به مکتب اهل بیت(ع) قراره داده است میتواند این موضوع باشد که وی هیچگاه «ریا» نکرد.
شخصیتشناسی سیاسی و اجتماعی حضرت علی(ع) از طریق نحوه تعامل ایشان با کارگزارانش قابل بررسی است. آن حضرت با وجود اینکه سرزمینهای تحت حاکمیتش با مرزبندیهای کنونی به بیش از ۴۰ کشور و محدوده آن از هند تا بخشی از آفریقا امتداد داشت؛ بر همه کارگزارنش نظارت جدی داشت؛ چراکه عملکرد آنان را عملکرد خود میدانست و بر موضوع سلامت مالی و اداری حکومتش اصرار ویژهای داشت.
بر اساس بررسیهای انجام شده، تعداد کارگزاران حکومتی حضرت در بخش استانداران و فرمانداران شصت و چهار نفر و در بخش کارگزاران بیتالمال سه نفر و در بخش کارگزاران صدقات هفت نفر و در بخش بازرسان دو نفر و در بخش قضات سه نفر و در بخش کاتبان و دبیران هشت نفر و در بخش حاجبان و دربانان نه نفر هستند که به استناد اسامی که به تکرار آمده است، تعداد همه کارگزاران حکومتی امیرالمؤمنین به نود و یک نفر میرسد.
با وجود این گستردگی و فزونی تعداد کاردانان و کارفرمایان حکومتی، تمامی کارگزاران امام علی(ع) در اقصی نقاط جهان، همیشه در تیررس دید مولایشان قرار داشتند و همه حرکات و سکنات آنان بادقت تمام، بررسی میشد و نقاط ضعف و قوت آنان مرتباً توسط آن حضرت به آنان گوشزد میشد.
خطبهها و نامههای فراوان حضرت علی(ع) به والیان و کارگزاران خود دلیلی گویا بر این مدعا است اما نکتهای که بسیار مهم جلوه میکند این است که آن حضرت نه از روی ریا بلکه بر اساس اصول اساسی بر آنچه که به کارگزارانش تأکید میکرد، به شدت مقید بود و به آنها عمل میکرد!
او تمام فعالیتها و خدماتش را وظیفه شرعی خود میدانست و هیچگاه از خدماتش در طول دوران حکومت و خلافت بر فراز منبر چیزی نگفت، تبلیغ نکرد و بر مردم منت نگذاشت؛ البته که این را بهعنوان یک اصل به کارگزارانش در نامه ۵۳ نهجالبلاغه نیز تأکید کرده و میگوید: «مبادا هرگز با خدمتهایی که انجام دادی بر مردم منت گذاری، یا آنچه را انجام دادهای، بزرگ بشماری».
مگر ممکن است، خلیفهای که حتی نعلین پاره پارهاش را با دست خودش وصله میزند و به صراحت اعلام میکند که خلافت برای او از همین نعلین پاره پاره بیارزشتر است، اسیر القاب واهی شود!
علی(ع) بسان سایر مدیران و حاکمانی همچون معاویه اسیر چاپلوسی اطرافیان نبود و بنابر گزارش ابوالفرج اصفهانی، معاویه تنها در یک نمونه از شنیدن تملقات دستور داد تا سهم آن چاپلوس را از بیتالمال ۳ برابر کنند! اما در مقابل امیرالمؤمنین میفرمود که «آیا به این قناعت کنم که به من امیرمؤمنان گفته شود، ولى در سختىهاى روزگار با آنان شریک نباشم، یا در تلخىهاى زندگى الگویشان محسوب نشوم؟»
امیرالمؤمنین(ع) این سؤال را از همه مسئولان در طول تاریخ میپرسد که آیا «هدف از مسئولیت وسیلهای برای به آب و نان رسیدن فرد است؟ یا خدمت صادقانه!»
یادداشت از محمد سلمانی عبیات، محقق تاریخ اسلام
انتهای پیام