آزمایش الهی موجب آگاهی و رشد انسان در جهت استعدادها می‌شود
کد خبر: 3899242
تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۳:۵۹
شریف لک‌زایی بیان کرد:

آزمایش الهی موجب آگاهی و رشد انسان در جهت استعدادها می‌شود

شریف لک‌زایی با بیان اینکه امام موسی صدر معتقد است که وقتی انسان آزمایش می‌شود، استعدادهایش شکوفا می‌شود، اظهار کرد: انسان در آزمون‌های الهی به نوعی استعداد خود را درک می‌کند و می‌تواند این استعداد را شکوفا کند. در حقیقت این امتحان و آزمون مسیری را فراهم می‌کند که انسان خیلی دقیق‌تر به سمت آنچه که به نظر می‌رسد درست است، حرکت کند.

به گزارش ایکنا، بیست‌ویکمین جلسه تفسیر قرآن امام موسی صدر با ارائه شریف لک‌زایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، شب ‌گذشته، 26 اردیبهشت‌ماه، به صورت مجازی برگزار شد و یکی از موضوعات مطرح شده در این جلسه بررسی نگاه تفسیری امام موسی صدر درباره مسئله آزمایش الهی بود که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

امام موسی صدر در مورد این بحث به آیات اول تا ششم سوره عنکبوت اشاره می‌کند. پرسش این است که معنای آزمون الهی چیست و خدا چرا می‌خواهد انسان را آزمایش کند و تفسیری که مفسران از این آیات دارند چیست. تفسیری که رایج است اینکه خداوند با امتحان در پی آن است که حقیقت را برای انسان و دیگران کشف کند. اینکه انسان چقدر در واقعیت و چقدر در ادعاهایش صادق است. این تعبیری است که در محافل مفسران معمول است. این نوع نگاه می‌گوید که خدا می‌خواهد حقیقت انسان برای او آشکار شود تا حکم او عادلانه و مقبول تلقی شود که انسان بداند خودش چطور است و آن موقع حکم خدا پذیرفتنی باشد.

آزمایش الهی و رشد استعدادهای انسان

امام می‌گویند که این تفسیر خوب است و نکته قابل توجهی است، اما در عین حال معنای دقیق‌تری را هم می‌شود از این آزمایش الهی مطرح کرد که درست است با آزمایش و آزمون باید کشف حقیقت صورت گیرد، اما ممکن است که آزمایش برای رشد عناصر نهفته در وجود آدمی باشد. انسان وقتی آزمایش می‌شود، استعدادهایش شکوفا می‌شود و به نوعی در کاری که استعداد دارد، این را درک می‌کند و می‌تواند این استعداد را شکوفا کند. در حقیقت این امتحان و آزمون مسیری را فراهم می‌کند که انسان خیلی دقیق‌تر به سمت آنچه که به نظر می‌رسد درست است حرکت کند.

بنابراین، ممکن است این گونه برخی از مفسران تلقی کنند، اما این نگاه را هم می‌شود به این آیه مطرح کنیم. از این رو انسانی که به سمت گمراهی می‌رود، در آن مسیر رشد می‌کند و انسانی که به سمت صلاح می‌رود نیز رشدش به همان سمت است. وقتی انسان توانایی خود را کشف می‌کند، ممکن است راه گمراهی یا راه صلاح را به کار گیرد. بنابراین انسان گمراه اگر فرصت پیدا کند، انحرافش رشد می‌کند و در مسیر انحراف حرکت می‌کند و انسان صالح نیز اگر فرصت یابد از آن برای ابراز توانایی‌های مثبت خود بهره می‌برد.

لذا ایجاد فضا و اعطای فرصت و مهلت به انسان، می‌تواند به معنای رشد توانایی‌های انسان تلقی شود. از همین منظر می‌گویند که اصلاً این جهان مزرعه‌ای برای انسان است که بتواند در این مزرعه توانایی‌های خودش را با اختیار خود به بذر خار یا گل تبدیل کند. ایشان می‌گویند که آن گمراهی و صالح بودن، بذر خار و گل است و انسان از این فرصت می‌تواند به گونه خیر یا شر بهره‌مند شود؛ بنابراین جهان مزرعه‌ای برای کشف حقیقت آدمی است و یا به تعبیر ایشان این آزمایش فرصتی الهی برای هر موجودی است تا توانمندی‌های خودش را شکوفا کند.

بنابراین در این تفسیر و در این آیاتی که امام در مورد آنها سخن می‌گوید یک دیدگاه رایج مطرح و به رغم پذیرش آن، که آشکار شدن حقیقت انسان در برابر خود و دیگران است، اما به تکمیل این نگاه رایج می‌پردازد و یک تفسیر دقیق‌تری را مطرح می‌کند. آنچه در این تفسیر جدید مطرح می‌شود این است که آزمایش الهی برای این است که انسان بتواند از اراده خودش به نحوی برای مسیر زندگی و حرکت خودش در زندگی استفاده کند و توانایی‌های وجودی خودش را با اراده آزاد و انتخاب خودش بروز و ظهور دهد.

چرا کسی که در دام گناه بیفتد محکوم به شکست است؟

نکته دیگر اینکه اگر کسانی گمان کنند که اعمال آنها ذره‌ای به نفع خداست، اینها در اشتباه هستند. چون خدا بی‌نیاز از ماست و عبادات و اعمال ما برای خدا سودی ندارد/ اما اوامر و نواهی که از طرف خدا آمده است، متوجه خود ما و انسان است و به تعبیر ایشان به مصلحت خود انسان و مردم است که اگر مراعات کنند، زندگی مطلوبی دارند و اگر مراعات نکنند زندگی آن‌ها در راستای تقرب الی‌الله نخواهد بود؛ لذا کسی که در دام گناه و لذت‌های غیرشرعی می‌افتد، گمان می‌کند که دارد از فرصت استفاده می‌کند، در حالی‌که ایشان می‌گوید محکوم به شکست است.

نکته دوم اینکه کسانی که ظلم می‌کنند و بر ضد سلامت و امنیت انسان توطئه می‌کنند، ممکن نیست که به ظلم خودشان تداوم ببخشند و ظلم دوام ندارد. یک ضرب‌المثل مطرحی هم داریم که می‌گوید ملک ممکن است با کفر تداوم یابد، اما با ظلم تداوم نمی‌یابد و امام می‌گوید که کسانی گمان می‌کنند که ظلم آنها به دیگران باعث می‌شود که در متاع دنیوی‌شان همچنان زندگی‌شان تداوم یابد، اما ایشان می‌گویند این تصور باطلی است و ممکن نیست که ظلم تداوم یابد.

چرا ظلم تداوم بخشیده نمی‌شود؟ چون ظلم حرکت برخلاف هستی است و کسانی که برخلاف هستی حرکت می‌کنند، محکوم به شکست هستند. بنابراین انسان‌ها خودشان به نوعی باید به اوامر و نواهی عمل کنند و گناهان به مصلحت آدمی نیستند، بلکه به گمراهی شخصی یا اجتماعی می‌انجامد و ظلم هم همین طور است و چون در جامعه اختلاف ایجاد می‌کند، تداوم نمی‌یابد و محکوم به شکست است. هر دوی این فعالیت‌ها چه شخصی یا اجتماعی، محکوم به شکست هستند.

انتهای پیام
captcha