به گزارش ایکنا، آیتالله سیدابوالحسن مهدوی، عضو مجلس خبرگان رهبری و پژوهشگر عرفان نظری و عملی، شب گذشته، 29 اردیبهشتماه، در برنامه تلویزیونی «سوره» به بحث در مورد «تدبر در قرآن» پرداخت که در ادامه میخوانید؛
تدبّر غیر از ترجمه تحتاللفظی آیات است و کسی که تدبر میکند به ماورای ظاهر الفاظ و پشت ترجمه ظاهری را هم نگاه میکند که به آن، بطون آیات میگوییم و گاهی تفسیر قرآن گفته میشود. گاهی به حقیقت قرآن از آن تعبیر میشود و روی همه اینها، اراده الهی وجود دارد. طبق آیه 59 سوره انعام همه علوم در قرآن جمع است که فرمود: «وَلَا رَطْبٍ وَ لَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ»، همان طور که تمام علوم در امام مبین جمع است که «وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ»، این کتاب مبین که جداکننده حق از باطل و بیانکننده همه علوم دنیا است، نمیتواند تفصیلاً و با ریز مطالب در آیات آمده باشد.
ناچاریم بگوییم که با یک آیه به دهها مطلب دیگر اشاره شده است. ابنعباس میگوید که یک شب حضرت علی(ع) از اول شب تا سحر تفسیر بای «بسم الله» را گفتند و میگوید تمام هم نشد و امام چون میخواستند نماز شب بخوانند جلسه ناتمام ماند. پس قرآن بطون فراوانی دارد و از طرف دیگر گفتهاند تدبر هم بکنید. اما باید اول فهم قرآن را از عالمان بفهمیم و بعد روی آن فهمی که حقیقت دارد تدبر کنیم که آن تدبر، ما را تربیت میکند.
علم پزشکی برای استفاده همه انسانهاست، اما برای فهم همه انسانها نیست. اگر میگوییم همه استفاده کنند، به این معنا نیست که همه سراغ کتب علم پزشکی بروند، بلکه پزشک متخصص است و فهمش برای یک عده خاصی است، اما پس از اینکه فهمیدند، برای دیگران منتقل میکنند و دیگران هم استفاده خواهند کرد. بنابراین، استفاده غیر از فهم است؛ لذا اول باید فهم صحیح باشد و بعد تدبّر کنیم.
قتاده یک مفسر است و وقتی خدمت امام باقر(ع) آمد، حضرت نهیبش زدند و گفتندکه تو قرآن را نمیفهمی که تفسیرش کنی. این فرد قطعاً عربزبان است و ترجمه را بهتر از ما میفهمد، اما آنچه امام(ع) مدنظر دارند، مراد از آیه قرآن است که او نمیداند. حضرت(ع) آیه 37 سوره ابراهیم را تلاوت کردند که میفرماید: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ». قتاده نمیدانست که به چه معناست و میگفت ابراهیم(ع) گفته مردم که به کعبه میآیند، دلهای مردم را عاشق زن و فرزندان من کن. اما این تفسیر که خوب نیست که بگوید مردم را متوجه زن و نسل من بکن. از طرفی عادت ما این است که برویم تا کعبه را ببینیم و حضرت ابراهیم(ع) این را هم نگفتند. «تهوی الیه»، یعنی مردم را هوایی کعبه کن، اما این را هم نگفت. قتاده ماند که آیه به چه معناست.
امام(ع) فرمود مرادِ حضرت ابراهیم(ع) ما هستیم که به مردم اعلام کن به مسجدالحرام بیایند تا امام را بشناسند؛ لذا اگر کسی بخواهد بطون آیات را بفهمد خودش نمیفهمد. حتی پیامبر(ص) فرمودند که اگر کسی با رای و نظر خودش تفسیر قرآن کند و درست هم باشد، خطا کرده است. من که پزشک نیستم، اگر جاهلانه دارویی را تجویز کردم و درست هم بود، باز هم علم روز من را خطاکار میداند و میگوید که این جایگاه، جایگاه شما نیست.
لذا برای فهم، باید اهلش جلو بروند. منحصراً قرآن را کسانی که مخاطب قرآن هستند میفهمند که مراد اهل بیت(ع) هستند. قرآن هم همین را میگوید. برای نمونه طبق آیه 7 سوره آل عمران، راسخون در علم هستند که میفهمند. پس فهم را به چهارده نفر میسپاریم و بعد که بیان کردند، فرودگاه فکر ما درست خواهد بود و روی کلام پیامبر(ص) قرار میگیرد.
معتقد هستیم که ادلهمان منحصر به روایت نیست و عقل هم یکی از ادله است، اما وقتی بحث عقل مطرح میشود، مراد از آن یک اصطلاح خاص است که مستقلات عقلیه است که آیا عقل ما بدون توجه به هیچ قانون و روایاتی میتواند تا جایی جلو برود و برخلاف نظر اهل بیت(ع) استفاده کند؟ میگوییم خیر؛ لذا بحث عقل غیر از چیزی است که ممکن است در ذهن مخاطب باشد. در حالی که عقل را حجت میدانیم، اما عقل متخصص را میگوییم که مسلط به مبانی دین است.
امام خمینی(ره) که تفسیر سوره حمد را داشت خیلی اوقات میگفت که شاید اینچنین باشد. آنها که قلهای از معارف هستند به جایی میرسند که ملاحظاتی دارند، در حالیکه به مبانی دین کاملاً تسلط دارند، اما در جاهایی میگویند احتمال دارد. لذا فهم قرآن منحصر به روایات نیست، اما عقل و روایات و اجماع هم که یکی از ادله ماست و سنت که باز هم یک دلیل دیگری است، در راستای فهم قرآن قرار میگیرد. به طوری که اگر کسی بخواهد جدای از اهل بیت(ع) باشد نمیتواند مستقل از آنها جلو برود، مگر یکسری موارد نازله.
علم پزشکی برای استفاده همه است، اما برای فهم همه نیست. باید اجازه داد متخصص استفاده کند و اگر عوام بخواهند به سراغ کتب پزشکی بروند اشتباه برداشت میکنند، لذا باید استفاده از قرآن عمومیت یابد و هم صحیح باشد؛ یعنی باید از طریق متخصص این فهم صورت گیرد. یک جا در قرآن فرمود «هدی للمتقین» یک جا هم فرمود «هدًی للناس». این دو تعبیر ظاهرا تناقض هم دارد، اما «هدًی للناس»؛ یعنی برای استفاده همه آمده است، اما چه کسانی هدایت میشوند؟ کسانی که میفهمند.
بنابراین یک عده اصلاً سراغ قرآن نمیروند، یک عده کاری با اهل بیت(ع) ندارند و یک عده «حسبنا کتابالله» میگویند و هدایت نمیشوند و میگویند قرآن برای ما کافی است. کسانی که «حسبنا کتاب الله» میگویند امروز دارند، یمنیها را نابود میکنند. اگر کتاب کافی است، چرا قرآن نتوانست آنها را هدایت کند؟ لذا در همین قرآن فرمود که شما را هدایت میکند به اهل بیت(ع) که «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرً».
انتهای پیام