به گزارش ایکنا؛ محمدجواد توکلی، استاد اقتصاد موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، شب گذشته در برنامه تلویزیونی «مصیر» به ارائه توضیحاتی در زمینه اندیشههای شهید سیدمحمدباقر صدر پرداخت که در ادامه میخوانید؛
اگر بخواهیم نگاه تاریخچهای به اقتصاد اسلامی داشته باشیم، قاعدتاً میشود گفت که ظهور اسلام منشأ تولد اندیشه اقتصاد اسلامی است. اگر از این منظر به موضوع نگاه کنیم، یک سابقه 1400 ساله موجود است، اما برای اینکه نقش شهید صدر که اسم ایشان را پدر اقتصاد اسلامی میگذاریم، مشخص شود، باید نگاه تاریخچهای به اقتصاد اسلامی داشته باشیم. اسلام اوایل قرن هفتم میلادی ظهور کرد و از بعد از 500 میلادی برههای داریم که رهبری اسمش را انسان 250 ساله گذاشته است که دوره ظهور پیامبر و ائمه(ع) است.
«شومپیتر» از این دوره اینگونه یاد میکند که یک شکاف اندیشهای به وجود آمد. میگوید در این دوره اندیشهای وجود نداشته است و خیلی از متفکران مسلمان میگویند این دوره، دوره افول اندیشه غربیان بوده است. اندیشههای یونان باستان افول کرده بود و اینجا بحث اندیشه اقتصاد اسلامی متولد شد.
اما یک کتابی ابن خلدون نوشته است به نام «العبر» که مقدمه معروفی دارد. وی در قرن 14 میلادی زیست میکرده است و آنجا در مورد تمدن اسلامی بحث میکند که چرا این تمدن افول کرد و بحث سقوط آندلس را مطرح میکند و یک نظریهای دارد که یکی از محققان اقتصاد اسلامی از آن به عنوان مکانیسم ماشه یاد کرده است. وقتی این سیر تحول را میبینیم، معلوم میشود که تا حدود 1500 میلادی یک نوع افولی در این ارائه اندیشه اسلامی با توجه به اقتضائات روز اتفاق میافتد و از 1500 به بعد، رنسانس اتفاق میافتد و ما حدود 1776 به بعد مکتب کلاسیک را داریم و بعد تقابلهای فکری به وجود میآید که مکاتب سرمایهداری با مارکسیسم با هم تقابل میکنند.
انقلاب صنعتی اتفاق میافتد، مشکلات عدالت رخ میدهد، از این طرف سوسیالیستهای تخیلی در مقابل سرمایهداری بحث میکنند که تا اواسط قرن بیستم به طول میانجامد. شهید صدر کتاب اقتصادنا را حدود سال 1961 نوشته است. یک زمانی است که به ویژه در عراق تمایلاتی به سوسیالیسم وجود داشته است و شهید صدر اندیشه اقتصاد اسلامی را به صورت سیستمی عرضه میکند. شاید قبل از شهید صدر رگههایی از عرضه اقتصاد اسلامی را داریم، مثلاً شاید تا حدود 1900 جریان علمای عصر قاجار را داریم که در مقابل استعمار انگلیس بلند میشوند، مانند آقانجفی و مانند آن داستان معروف بیانیه علمای اصفهان که میآیند و مصرف کالای خارجی را تحریم میکنند.
اما از 1900 تا 1960 افولی رخ میدهد که دلایل سیاسی متعدد دارد، اما بعد از اینکه انگلیس کل مناطق ایران را گرفت، این نهضت علما که یک نوع نهضت اقتصاد مقاومتی یا نوعی ملیگرایی اقتصادی بود، از بین رفت. شهید صدر با یک فاصله 50 ساله ظهور میکند و نگاه سیستمی دارد. چیزی که ایشان را از اندیشمندان قبلی متمایز میکند، نگاه مکتبی است که او به اقتصاد اسلامی دارد و این اقتصاد را به عنوان یک مکتب بدیل برای اقتصاد سرمایهداری و سوسیالیسم مطرح میکند.
یک اقتصاددان ترکیهای به نام تیمور کوران در مقالهای پیشنهاد کرده بود که باید سیدابوالاعلی مودودی را به عنوان پدر اقتصاد اسلامی بشناسیم؛ چون میگوید ایشان افکاری در مورد اقتصاد اسلامی دارد و پیش از شهید صدر نیز فوت کرده است، اما ایشان بحثش اهمیت برادری در تمدن اسلامی است و اصلاً نمیشود گفت که او در حد شهید صدر بوده است. حتی خود متفکرین اهل سنت نیز میگویند که شهید صدر اولین کسی است که تلاش جدی برای نظریهپردازی در اقتصاد داشته است و شاید این نکته بسیار برجسته است که اقتصادیها مارک بلاگ را در ایران خوب میشناسند که مورخ اقتصاد است. یک کتاب جالبی به نام اقتصاددانان بزرگ جهان دارد که شرح حال 220 اقتصاددان بزرگ جهان در آن آمده است و شهید صدر تنها مسلمانی است که بلاگ به عنوان یک متفکر اقتصادی آورده است و این نکته بسیار مغفول مانده است.
ما شهید صدر را نتوانستیم به خوبی معرفی کنیم. وی یک چهره مظلوم در سطح داخلی و بینالمللی است. وقتی آثار ایشان را میبینیم و قبل و بعد از ایشان را هم مقایسه میکنیم، میبینیم که گویی که شهید صدر و ظهورش یک نقطه عطف در تاریخ اندیشه اقتصاد اسلامی است. این دوران با انقلاب اسلامی هم هماهنگ شده است و پس از انقلاب نیز آثار و برکات وجودی شهید صدر در آثار محققین اقتصاد اسلامی سرریز شد.
یکی از بحثهای چالشی در مورد شهید صدر، تفکیکی است که بین مذهب اقتصادی و علم اقتصادی مطرح میکند و میگوید اقتصاد اسلامی اولا یک نوع مکتب اقتصادی است. ایشان در تعریف مکتب میگوید مکتب اقتصادی اسلام آن راه و روشی است که اسلام میخواهد زندگی را بر اساس اقتضائات عدالت سامان دهد و این یکی از نکات محوری است که شهید صدر در دهه 1950 دارد و از عدالت اقتصادی بحث میکند و میگوید محور مدیریت اقتصادی جامعه باید عدالت باشد.
وی میگوید اگر میخواهید در آیات و روایات به دنبال قانون عرضه و تقاضا بگردید، این رسالت قرآن و روایات نیست، بلکه ایشان میگوید مکتب اقتصادی وقتی در جامعه اجرا شد یا حداقل فرض کردیم که پیاده شود، میتواند فضا را برای تولید علم اقتصاد اسلامی فراهم کند که یکی از تفاسیری که میشود از ایده شهید صدر مطرح کرد، این است که وقتی ایشان اصول اقتصاد اسلامی را در سه بخش مالکیت مزدوج و آزادی در کادر محدود و عدالت اجتماعی مطرح میکند، منظور این است که باید ابتدا براساس اندیشههای اقتصاد اسلامی، ساختار نهادی را ایجاد کنیم و بعد بر این اساس شهید صدر میگوید میتوانیم یک دانش اقتصاد اسلامی داشته باشیم.
یکی از نوآوریهای شهید صدر این است که میگوید قانون عرضه و تقاضا یک قانون مطلق نیست، بلکه وابسته به ساختارهای نهادی است. چون وقتی میگویید قانون تقاضا، یعنی اگر قیمت یک کالایی بالا برود، تقاضای شما از آن کالا کم میشود و این مشروط بر این است که یک نظام بازاری را قبول کردهاید. اگر یک نظام کمونیستی داشتید که قیمتها از سوی دولت دیکته شود، معنایی برای نظریه عرضه و تقاضا مطرح نمیشود. لذا ایده او این است که اقتصاد اسلامی دو بخش دارد؛ یکی چارچوبهای نهادیِ آن است و اینها که پیاده شد، میتوانیم تحلیل رفتاری داشته باشیم و لذا میشود نظریه رفتار مصرفکننده یا تولیدکننده مسلمان داشت و این تحلیل فضا را برای تولید دانش اقتصاد اسلامی فراهم میکند.
انتهای پیام