به گزارش ایکنا؛ سیداحسان خاندوزی، عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، شب گذشته در برنامه تلویزیونی «مصیر» به ارائه توضیحات در زمینه اندیشههای شهید سیدمحمدباقر صدر پرداخت که در ادامه میخوانید؛
بعد از پایان جنگ جهانی دوم که مناسبات نظم منطقهای ما در خاورمیانه تغییر کرد و نظام استعماری جای خودش را به دوره استقلال بسیاری از کشورها داد، جریانهای اسلامی در کشورهای مختلف، به انرژی متراکمی که بعد از دوره استعماری به صورت یکپارچهای امکان بروز و ظهورش نیافته بود، بروز جدی داد و این جریان استقلالطلبانه و مسلط شدن کشورهای منطقه بر سرنوشت خودشان، همزمان با حمله فکری و تمدنی وسیعی بود که از سمت غرب به کشورهای مسلمان وجود داشت. این دوره، زمانه نبردی بود که اردوگاه فکری و سیاسی و اقتصادی سرمایهداری در مقابل اردوگاه فکری و سیاسی کمونیسم، این تقابل را ایجاد کرده بود که اگر کشورهای مسلمان میخواهند روی پای خودشان بایستند، چارهای غیر از این وابستگی به یکی از دو اردوگاه فکری ندارند.
البته مسلمانان مستقلی که به دنبال یافتن هویت متمایزی برای خودشان در میان این دو اردوگاه بودند، تشنه و طالب این بودند که ببینند نسبت اسلام به مثابه مدیر و ادارهکننده یک حیات جمعی با این دو اردوگاه چه خواهد بود و ما اگر مسلمان هستیم، آیا هویت اعتقادی متمایز ما منجر به یک دستور کار و برنامه متفاوت نسبت به اردوگاه شرق و غرب خواهد شد یا خیر.
در این میانه بود که متفکران مسلمان که مسئولیت اجتماعی بیشتری احساس میکردند، تلاش و تقلاهایی را آغاز کردند تا جوامع اسلامی استقلالیافته به دنبال هویت در مناقشه لیبرالیسم از یکسو و جهان مارکسیسم و سوسالیسم از سوی دیگر به دنبال راه میانهای بگردند. تلاشی که مرحوم شهید صدر انجام داد، به واقع میشود گفت که در دل چنین بستر اجتماعی و تمدنی قابل فهم است و ایشان با نگارش کتاب «اقتصادنا»، در حالی که خودش هنوز به 30 سالگی نرسیده بود و درسناخوانده علوم جدید محسوب میشد، به ناگاه موجی از حرکتهای فکری و اندیشهای را در حوزه اقتصاد اسلامی دامن زد. او به عنوان کسی که مبدع و موسس جریان فکری اقتصاد اسلامی محسوب میشد، توانست با نگارش این کتاب، سایر اندیشمندان حوزه اسلامی را نسبت به ورود در این حوزه تشویق کند و کتاب بر اساس اینکه مکتب اقتصادی اسلام چه نسبتی با مکتب اقتصادی سوسیالیسم و مارکسیسم از یکسو و بعد اقتصاد سرمایهداری از سوی دیگر دارد، نگارش یافت.
بعد از آن، جوامع اسلامی تشنه چنین پاسخی بودند که ببینند هویت اسلامی آنها چه رنگ و بویی در اقتصاد خواهد داشت و به نظر میرسد که در بستر این تحولات، میشود نقش بیبدیل، موثر و جریانساز شهید صدر را در حوزه اقتصاد اسلامی تبیین کرد و البته ادامه آن نیز با توسعه بیشتری انجام شد.
در حوزه اقتصاد اسلامی نیازمند دو دسته دستاوردها بودیم تا بتوانیم بگوییم اقتصاد اسلامی برای خودش هویتی دارد. دستاوردهای سلبی و نقدی و دستاوردهای ایجابی و تولیدی که به تفکر اقتصاد اسلامی اختصاص پیدا کند و شهید صدر به دلیل موهبتی که خداوند به ایشان داده بود، صاحب یک ذهن نقاد و جوالی بود و این نقادی در همه حوزهها وجود داشت و در همه نیز چیرهدست بود و بزرگان آن علم به راحتی نمیتوانستند به نقادیهای ایشان ایراد بگیرند و به این معنا میشود گفت که وحید عصر خودش بود.
جنبه دوم شخصیتی ایشان عبارت از یک ذهن خلاق و مولد است که مبدع حرفهای نو و تلفیقهای سازنده و کنار هم نشاندن همان عناصر سنتی، اما تولید کردن یک عسل جدید از گلهایی بود که در بیرون باغ و بوستان آموزههای اسلامی وجود داشته است. ثمره تلفیق این دو خودش را در اقتصادنا اینطور نشان داد که ایشان توانست هم یک نقد جدی و اساسی و در عین حال کاملاً عالمانه نسبت به اقتصاد مارکسیستی داشته باشد که اول از مبانی آن شروع کرد و بعد همین قاعده را در مورد اقتصاد سرمایهداری پیاده کرد.
در آن زمان یعنی دهه 1950 تا 60، کشورهای خاورمیانه متأثر از جریانهای چپ بودند و میبینیم که تا دهههای بعد نیز احزاب چپ مانند حزب بعث در شامات و عراق و مصر حضور داشتند. این جریانات فکری پررنگ بودند و داشتند پرچم تحول را از جریانهای اسلامی میربودند و در این زمانه، شهید صدر آمد و نقدهایش را بیان کرد و بعد حرفهای ایجابی در مورد مذهب اقتصادی اسلام را تولید کرد که بین مذهب و علم تمایز گذاشت و حساب علم اقتصاد را از نظام اقتصاد سرمایهداری جدا کرد. بنابراین، هم به لحاظ نوع نگاه و هم به جهت روش و متد و دستاوردهایی که به ارمغان آورد، کار ایشان حقاً و انصافاً یک تأسیس و بنیانگذاری و پدری برای اقتصاد اسلامی بود.
انتهای پیام