غلامرضا کریمی، عضو هیئت علمی گروه روابط بینالملل دانشگاه خوارزمی، در گفتوگو با ایکنا، درباره اهمیت سند همکاری 25 ساله ایران و چین گفت: مؤلفههای قدرت ملی ایران به گونهای است که بدون تعامل با محیط منطقهای و بینالمللی امکان قدرتیابی ایران وجود ندارد. به عبارت دیگر موقعیت جغرافیایی و فرهنگ سیاسی مردم ایران، که در طول سالها و قرنهای متمادی شکل گرفته، همواره ایران را در موقعیتی قرار داده که الزاماً باید تعاملات و ارتباطات بینالمللی داشته باشد.
ایران ملزم به حضور فعال در عرصه بینالمللی است
وی افزود: موقعیت ایران از کشورهای بسیاری که در یک محدوده جغرافیایی محصورند و حوزه کوچک تعاملاتی در عرصه بینالمللی دارند متفاوت است. ایران بیش از 15 همسایه مرزی دارد و بیش از 5 میلیون ایرانی در خارج از کشور زندگی میکنند. لذا هویت جمعیتی و سرزمینی ایران این الزام را ایجاد میکند که تعاملات بینالمللی و منطقهای فعالی داشته باشد.
کریمی اظهار کرد: حتی در مقاطع زمانی مختلفی که تلاش براین بوده ایران انزواگرایی را انتخاب کند، مداخلات مردم و نقش افکار عمومی باعث شده که مجدداً توجه به ارتباطات بینالمللی به منزله مهمترین راهکار حل مشکلات کشور شکل بگیرد. شاید کمتر کشوری در دنیا مانند ایران وجود دارد که بیشترین نقاط عطف سیاسی کشورش متأثر از یک عامل بینالمللی باشد. به عبارتی نقش عوامل بینالمللی در بسیاری از تحولات سیاسی ایران تعیینکننده یا زمینهساز و حمایتی بوده و شرایط ایران بسیار خاص است.
چرا رابطه طولانی با چین؟
عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی بیان کرد: پس از روی کار آمدن ترامپ نیز برجام متوقف شد و تمام تلاش هیئت حاکمه آمریکا تا به امروز وارد کردن فشار حداکثری به ایران است تا به لحاظ ارتباطات سیاسی، اقتصادی و بانکی بینالمللی در محدودیت شدیدی قرار گیرد. البته ایران ظرفیتهای بالایی برای مقاومت دارد، اگرچه بسیاری از ظرفیتهای اقتصادی رو به تحلیل رفته و ایران در این وضعیت گزینه تعامل و ارتباط راهبردی با چین را برگزیده است.
کریمی درباره حاشیهها و انتقادات زیاد در فضای افکار عمومی از این توافق گفت: دلیل اصلی آن است که به لحاظ فرهنگی و تاریخی غلظت گرایش به غرب در بین ایرانیان بسیار قوی بوده و از زمان قاجار تا پیروزی انقلاب، گرایش به غرب به منزله یک عامل هویتی و جغرافیایی در ایران خیلی برجسته بوده است. پس از انقلاب اسلامی نیز با اینکه سیاست «نه شرقی نه غربی» در تقابل با دو قطب شرق و غرب در پیش گرفته شد، اما در طول این چهل سال در برخی مقاطع زمانی تمایل به رابطه و تعامل با غرب پررنگ شده است.
وی اضافه کرد: اکنون که آمریکا به عنوان یکی از بازیگران اصلی نظام بینالملل درصدد محدود کردن ایران است و اروپا هم تعاملات خود را با ایران به حداقل رسانده، شرایط ایران ایجاب میکند که با چین به عنوان دومین قدرت اقتصادی دنیا تعاملات و ارتباطات گسترده و راهبردی برقرار کند. بنابراین قرارداد همکاری راهبردی ایران و چین در این وضعیت معنا و مفهوم پیدا میکند.
ریشه ذهنیت منفی درباره چین
این کارشناس مسائل بینالمللی یادآور شد: البته بخشی از افکار عمومی به دلیل همان سبقه تاریخی و هویتی، گرایش به تعامل با غرب دارد و چندان رابطه با شرق، از جمله چین و روسیه، را نمیپسندد. به همین دلیل به این توافق همکاری واکنش و حساسیت نشان داده است.
کریمی درباره بعضی نگرانی از طولانی بودن این قرارداد و امکان شکلگیری نوعی سلطه از سوی چینیها، گفت: قاعده «نفی سبیل» و عدم سلطه کفار بر مسلمانان از قواعد مهم دینی در حوزه روابط بین حکومت اسلامی با غیراسلامی است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم بیان شده و یکی از مصادیق پذیرش سلطه، دادن پایگاههای نظامی به طرف بیگانه است. در واقع سلطه شامل چنین مصادیقی است، اما توافق همکاری ایران و چین در عرصههای سیاسی، اقتصادی، ارتباطاتی، امنیتی، گردشگری و سرمایهگذاری خارجی است.
وی تصریح کرد: ایران در وضعیت فعلی به شدت نیازمند سرمایهگذاری خارجی است و از طرفی کمتر کشوری، با توجه به فشارهای حداکثری آمریکا بر ایران، حاضر به سرمایهگذاری مستقیم در کشورمان است. بنابراین چین به عنوان یک انتخاب راهبردی برای ایران قطعاً میتواند گشایشهای خیلی جدی در تعاملات اقتصادی، بانکی و صنعتی ایران ایجاد کند.
این استاد روابط بینالملل دانشگاه خوارزمی ابراز کرد: قطعاً دقت لازم در کشور در مورد چنین قراردادهایی وجود دارد تا منجر به سلطه طرف بیگانه نشود. شاید در طول تاریخ ایران هیچ موقع به اندازه این چند دهه پس از انقلاب، حساسیت نسبت به عوامل بیگانه در کشور وجود نداشته، به نحوی که برخی از این حساسیتها به افراط کشیده شده و چارچوبهای منافع ملی کشور را نیز زیر پا گذاشته است. بر این اساس برخی نگرانیها از عدم رعایت قاعده نفی سبیل و برقراری سلطه بیگانه بر ایران چندان بجا نیست و با شرایط امروز ایران سازگاری ندارد.
وی تأکید کرد: هر کشوری که به دنبال توسعه است میبایست با محیط بینالمللی تعامل داشته باشد و امکان توسعه همهجانبه بدون تعامل فعال و همکاری با کشورها و مجامع بینالمللی فراهم نیست و لذا ایران به عنوان یک الزام استراتژیک به همکاری با چین روی آورده است.
اقناع افکار عمومی با ارائه مباحث تخصصی
کریمی درباره ضرورت اقناع افکار عمومی در خصوص این قرارداد و همکاری با چین و مقابله با تصویرسازیهای غلط رسانههای بیگانه از این موضوع گفت: واقعیت این است که متن پیشنویس همکاری ایران و چین منتشر شده است. اما افکار عمومی چندان به دنبال مطالعه این نوع اسناد نیست و بیشتر مطالبی را که در فضای مجازی از سوی افراد غیرمتخصص از جمله سلبریتیها بیان میشود، دنبال میکند و این افراد اظهارنظرهای منفی زیادی درباره این توافق کردهاند. در حالی که یک موضوع تخصصی در حوزه روابط بینالملل، اقتصاد بینالملل و حقوق بینالملل است که باید متخصصان این حوزهها درباره آن اظهار نظر کنند.
وی ادامه داد: لذا فعلاً تحت تأثیر این فضای دو قطبی شرق ـ غرب که همواره در طول تاریخ ایران وجود داشته این فضای منفی نیز در کشور شکل گرفته است. مسئله دیگر اینکه در طول تاریخ تعامل زیادی با چین یا روسیه در مقایسه با غرب نداشتهایم. طی 5 دهه گذشته از میان دانشجویانی که به خارج رفتهاند حدود 98 درصد آنها به غرب رفتهاند و کمتر از دو درصد آنها به چین یا روسیه رفتهاند. لذا چون این تعاملات با شرق از قبل هم وجود نداشته طبیعی است که وقتی یک فضای احساسی بر موضوعات حاکم میشود این وضعیت به وجود میآید.
مقایسه غیرمنصفانه
کریمی اضافه کرد: در این میان قراردادهای چین با کشورهای آفریقایی و فقیر که نابرابر بوده در فضای مجازی منتشر میشود که باعث شده افکار عمومی به این سند همکاری نگاهی منفی پیدا کند. در حالی که انصاف نیست توان تخصصی و حرفهای مذاکرهکنندگان ایرانی و قدرت ایران برای برقراری روابط راهبردی با چین را با الگوی تعاملات چین با یک کشور آفریقایی یا آسیای جنوب شرقی ضعیف مقایسه کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در پایان بیان کرد: توان و ظرفیت داخلی در عرصه روابط و مذاکرات بینالمللی هرگز اجازه نخواهد داد که هیچ کشوری، اعم از چین یا کشورهای اروپایی، شرایط ظالمانه و نابرابری را به کشورمان تحمیل کنند. لذا اقناع افکار عمومی نیازمند بحثهای تخصصی ویژه برای تبیین این همکاری است تا مشخص شود این همکاری خطری برای کشور نیست و برعکس یک الزام راهبردی است تا در وضعیت فعلی بتواند با دومین قدرت اقتصادی دنیا تعامل فعالی داشته باشد.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام