به گزارش ایکنا، در چکیده این گزارش آمده است: در نظریه مالی سنتی احساسات معاملهگران هیچ نقشی در قیمت سهام، بازده تحققیافته و بازده موردانتظار ندارد، اما دیدگاه مالی رفتاری نشان میدهد برخی تغییرات قیمت اوراق بهادار، هیچ دلیل بنیادی ندارد و گرایش احساسی سرمایهگذار، نقش مهمی در تعیین قیمتها بازی میکند و آربیتراژگران منطقی، بهدلیل ریسک بالا در برگرداندن قیمتها به سطح بنیادی پرتکاپو نیستند و قیمتگذاری نادرست اصلاح نخواهد شد. از این جهت گرایش احساسی، نقش مهمی در تعیین قیمتها و تبیین بازده ایفا میکند.
گرایش احساسی ممکن است به وضعیت روانشناختی ذهن سرمایهگذاران مرتبط باشد و با توجه به اینکه معاملهگران اختلالزا با تأثیرگرفتن از احساسات و هیجانات بازار تصمیمگیری میکنند، برای تبیین رفتار این نوع معاملهگران، از شاخص گرایش احساسی استفاده میشود. این پژوهش ضمن معرفی شاخصگرایش احساسی، سعی در تببین دیدگاههای گوناگون به شاخص مذکور و روشهای مورد استفاده آنها دارد.
در بخش دیگری میخوانیم: جذب سرمایهگذاران در بازارهای مالی جهت كنترل نقدینگی و هدایت آن به سمت سرمایهگذاری، یكی از موضوعات كلان اقتصادی كشورها میباشد. اهمیت این موضوع در اقتصاد ایران كه حجم قابل توجهی از پول سرگردان به صورت دورهای به یكی از بازارهای فیزیكی از جمله طلا و ارز، مسكن ، خودرو و... حملهور شده و اثرات تورمی نامطلوبی در اقتصاد به همراه دارد دو چندان خواهد بود. به اعتقاد بسیاری از كارشناسان و سیاستگذاران اقتصادی كشور، بازار سرمایه یكی از مطلوبترین بازارهای هدف جهت جذب پول سرگردان جامعه خواهد بود.
نكته قابل تأمل اینجاست كه ثبات در بازار سرمایه است كه میتواند از خروج این پول سرگردان جلوگیری كرده و شركتها را در تأمین سرمایه و تأمین نقدینگی مورد نیاز یاری بخشد. بیثباتی در بازارهای مالی عمدتاً ناشی از كامل نبودن اطلاعات فعالان بازار است كه منشأ این اطلاعات نیز عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواهد بود. از آنجا كه بخشی از اطلاعات افراد از طریق روابط با دیگران و به ویژه شبكههای اجتماعی حاصل میشود، یكی از عوامل اصلی دخیل در میزان اطلاعات در بین افراد، روابط اجتماعی آنهاست. بدون شك افراد فعال در بازار سهام نیز بخشی از اطلاعات خود را از روابط اجتماعی به دست میآورند كه یكی از جنبههای مهم روابط اجتماعی این روزها مربوط به عضو بودن در شبكههای اجتماعی است.
در بخش نتیجهگیری آمده است: شاخصها و نماگرهای احساسی به معاملهگران كمك میكنند تا میزان خوشبینی یا بدبینی عموم سرمایهگذاران و معاملهگران را نسبت به شرایط اقتصاد و بازار بدانند. این نماگرهاو شاخصها روندها، داراییها و كل اقتصاد را از منظر فعالان و معاملهگران بازار تحلیل نموده و زمانی كه این شاخصها و نماگرها همجهت با تحلیل روندها حركت كنند، به تأیید و تقویت روند ایجاد شده كمك میكنند. از سوی دیگر سیاستگذاران و نهادهای نظارتی نیز میتوانند از شاخصهای گرایش احساسی در كنار دادههای دیگر برای تعیین جهت و سمت و سوی آینده بازار استفاده كرده تا بتوانند سیاستهای خود را به موقع ومتناسب با روند بازار اعمال نمایند.
برای مشاهده متن کامل این گزارش اینجا کلیک کنید.