به گزارش ایکنا؛ چهاردهمین جلسه درسگفتارهای تابستانه حجتالاسلام سروش محلاتی با عنوان «نسخ در قرآن» برگزار شد.
وی در این جلسه به بررسی امکان اثبات وجوب تخییری روزه بر اساس آیه 184 سوره بقره پرداخت و اظهار کرد: بحث درباره نسخ آیات مربوط به روزه ماه رمضان بود. در جلسه قبل به نظر برخی فقها در امر روزه اشاره کردیم و اینکه احکام تدریجاً نازل شده و نسخ اتفاق افتاده است. از آن جمله گفته شده است که حکم روزه ابتدائاً به صورت وجوب تخییری و بر مسلمانان واجب بوده یا روزه بگیرند یا به جای روزه گرفتن، اطعام مسکین کنند. بعد از اینکه مدتی این حکم به اجرا درآمد و زمینه الزام به روزه گرفتن به شکل تعیینی فراهم شد، آن وقت دستور آمد همه مسلمانها باید در ماه رمضان روزه بگیرند. این نظر علاوه بر اینکه در بسیاری از مفسران عامه مطرح شده، در میان علمای ما هم قائلان و طرفداران جدی دارد. از جمله شیخ مفید چنین نظری دارد و از کلمات برخی بزرگان مثل سیدمرتضی هم این مطلب استفاده میشود. البته در قرون بعدی، توجه و قبول نظر نسخ کمتر و کمتر شده است و تقریباً این نظر به فراموشی سپرده شده است.
وی افزود: قبول مسئله نسخ در اینجا مبتنی بر یک مقدمه است و آن مقدمه این است که آیا در قرآن کریم دلیلی و شاهدی بر اینکه وجوب تخییری روزه مطرح شده باشد، وجود دارد یا نه. اینکه روزه ماه رمضان واجب است و تنها تکلیفی است که در ماه رمضان متوجه مسلمانان میشود، اثباتش از نظر قرآن کار دشواری نیست، چون خداوند در قرآن کریم فرموده است: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ کَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ؛ ماه رمضان [همان ماه] است که در آن قرآن فرو فرستاده شده است [کتابى ] که مردم را راهبر و [متضمن] دلايل آشکار هدايت و [ميزان] تشخيص حق از باطل است، پس هر کس از شما اين ماه را درک کند، بايد آن را روزه بدارد» (بقره/185). این آیه بیان میکند تکلیف در ماه رمضان، روزه گرفتن است. آیا در برابر این آیه، آیه دیگری وجود دارد که حکم روزه را به شکل تخییری مطرح کرده باشد تا بگوییم آن آیه منسوخ است و این آیه ناسخ است.
مولف کتاب «فقاهت در عاشورا» ادامه داد: اصل بحث در میان علما درباره آیه منسوخ است. نسخ متوقف بر این است که هم دلیل ناسخ و هم دلیل منسوخ داشته باشیم. دلیل منسوخ چیست؟ گفتند آیه 184 یعنی آیه «وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْکِينٍ» آیه منسوخ است. کلمه «فدیه» به معنای جایگزین و بدیل است. پس برای کسانی که میتوانند روزه بگیرند، جایگزین و بدل هم معرفی شده است؛ یعنی ابتدا تکلیف روزه بیان شده و سپس گفته شده کسانی که توانایی روزه گرفتن دارند، میتوانند به جای روزه فدیه داشته باشند. همه بحث در اینجا متمرکز بر عبارت «وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْکِينٍ» در این آیه است. درباره این قسمت دو نظر در میان مفسرین مطرح است: یک نظر، نظر کسانی است که قائل به نسخ هستند و میگویند منظور از «یطیقونه» داشتن توانایی و قدرت روزه گرفتن است. تفسیر دوم از «یطیقونه» این است که این کلمه به معنای قدرت به همراه مشقت و سختی است؛ بنابراین کسانی که توانایی روزه گرفتن ندارند، باید فدیه بدهند. بر این اساس نسخی صورت نگرفته است و آیه شریفه میفرماید کسانی که روزه گرفتن برای آنها مشقتآور است، فدیه بدهند. پس اختلاف در «یطیقونه» است که به معنای قدرت است یا به معنای قدرت خاص است.
سروش محلاتی در ادامه تصریح کرد: چگونه میتوان این اختلاف علمی را حل کرد و درباره آن اظهار نظر کرد. ما سه راه داریم. راه اول این است که معنای آیه را بر اساس لغت تشخیص بدهیم و ببینیم «اطاقه» در لغت به چه معناست. راه دوم این است که در خود آیه تأمل کنیم و ببینیم قرینهای برای فهم این مفهوم در آیه وجود دارد یا نه. راه سوم این است که به روایات مراجعه کنیم و ببینیم تفسیری از ائمه(ع) درباره این آیه شریفه برای رفع ابهام از «یطیقونه» وجود دارد یا نه. مرحوم آیتالله خویی از راه اول وارد شدند و برای اثبات اینکه این واژه به معنای قدرت توأم با مشقت و سختی است، تلاش کردند و به برخی منابع لغت مثل کتاب ابن منظور استناد کردند.
وی افزود: پاسخی که در اینجا وجود دارد، این است که مراجعه به منابع لغت نشان میدهد لغویین درباره معنای این واژه اختلاف نظر دارند و همانطور که قدرت توام با مشقت را مطرح کردند، معنای دیگر را هم اصل قدرت دانستند. در همان «لسان العرب» هم همین نکته آمده است که اطاقه به معنای وسع و قدرت است و معنای دیگر، نهایت توان است. پس مسئله از نظر لغت خیلی روشن نیست. گمان میکنم روش علامه طباطبایی در اینجا روش منصفانهای است. ایشان وقتی اطاقه را معنا میکند میگوید، برخی لغویین اینطوری معنا کردند.
وی ادامه داد: راه دوم برای فهم آیه شریفه استفاده از خود آیه است. مرحوم علامه طباطبایی از این سیاق استفاده کردند. البته سیاق را به اشکالی مختلفی میتوان تقریر کرد. یک تقریر از فرمایش علامه طباطبایی استفاده میشود، یک تقریر از فرمایش آیتالله شبیری زنجانی استفاده میشود و یک تقریر دیگری هم به ذهن میرسد که عرض خواهم کرد. هر کدام از این سه تقریر میتواند ابهام این واژه را مرتفع کند. بیانی که علامه طباطبایی در این زمینه دارند، این است که این چند آیه در سوره بقره، در ردیف هم و در کنار هم قرار گرفته است. بیان علامه این است که این سه آیه با هم نازل شده است، به هم پیوستگی دارد و از یک اجمال به تفصیل گسترش پیدا کرده است. ابتدا خداوند اصل وجوب روزه را فرموده است. سپس فرموده این روزه در یک روزهای معدود و محدودی است. سپس مشخص کرده است ظرف روزه ماه رمضان است و هر کس این ماه را درک میکند، باید روزه بگیرد. پس آیه اول و آیه دوم تمهید و مقدمهچینی برای آیه سوم است. پس بر اساس نظر علامه، تدریج وجود دارد، ولی تدریج در بیان است.
وی در ادامه گفت: فرمایش علامه فرمایشی است که فهمش برای ما دشوار است و نمیتوانیم آن را تصدیق بکنیم. جهت اینکه نمیتوانیم تصدیق بکنیم این است که اساس مطلب در استدلال علامه این است که این آیات همه با هم نازل شده است و خود این مقدمه احتیاج به اثبات دارد. ما یک قاعده کلی در قرآن نداریم. آیاتی که پشت سر هم است، با هم نازل شده است. کما اینکه قاعدهای نداریم سوری که در یک ردیف قرار گرفتند، بر اساس همین ترتیب نازل شده باشند. وقتی ما این قاعده را نداشتیم، سراغ این مورد میآییم. در این مورد که سه آیه درباره روزه است، به استناد چه دلیلی میگوییم این سه آیه با هم نازل شده است. علامه به سیاق استدلال میکند، ولی برای ما روشن نیست سیاق به چه معناست.
انتهای پیام