کد خبر: 3920627
تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۷:۴۹

ابوریحان بیرونی چهره برجسته گفت‌وگوی میان تمدن‌ها است

ابوریحان با مطالعات تطبیقی خود نشان می‌دهد در چه مواردی، نسبتی جدی میان اندیشه‌های باتانجلی یا یوگاسوترا یا بهگود گیتا با اهل تصوف ما وجود دارد؛ بنابراین او یکی از چهره‌های برجسته گفت‌وگوی میان تمدن‌ها است.

به گزارش ایکنا؛ نشست بزرگداشت ابوریحان بیرونی، امروز دوازدهم شهریورماه به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و به صورت مجازی برگزار شد.

در ادامه صحبت‌های حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی را می‌خوانید که در باب برخی از رساله‌های مهم ابوریحانی بیرونی است؛

بحث بنده در باب یکی از رساله‌های ترجمه شده ابوریحان است که در محور کلی هندشناسی وی قرار دارد؛ یعنی علاوه بر تخصص‌های بسیار زیادی که ابوریحان دارد، مانند نجوم، هندسه و فلسفه، یکی از مباحث مهم در حیطه ابوریحان‌شناسی، بحث در باب آثاری است که در باب هند نگاشته و به عبارتی دروازه هندشناسی را ایشان به روی تمدن ما باز کرده و موسس هندشناسی به معنای دقیق و علمی کلمه هستند.

ابوریحان در یکی از کتاب‌های خود آثار مختلف رازی را عنوان کرده است و در پایان رساله می‌گوید که کلام خود را با آثار رازی آغاز کردیم و با عناوین کتبی که خود من تا امروز که 65 سالم تمام می‌شود و الآن هم سال 427 هجری قمری است، پایان می‌دهم. سپس حدود 113 اثر را نام می‌برد. وقتی این آثار را به بیان خودشان می‌بینید، مشخص می‌شود چند اثر مهم در مورد هند وجود دارد. بعد کتاب فوق‌العاده مهم او «تحقیق ماللهند» است و بعد دو کتاب را نام می‌برد؛ یکی کتابی که به «سانک» معروف است و یکی هم «باتانجل فی الخلاص من الارتباک» است. بحث نیز روی این دو ترجمه است که کتاب اول مفقود شده است و این دو قبل از نگارش تحقیق ماللهند بوده‌اند.

«سانک» و «باتانجل» بیان دو مکتب فلسفی از شش «دارشانا»ی استیک هندی

کتاب «سانک» و «باتانجل» بیان دو مکتب فلسفی از شش دارشانای استیک هندی است. دارشانا در زبان سانسکریت به رویکرد نظری به واقعیت می‌گویند و ما دو نوع دارشانا در هند داریم؛ یکی دارشانای استیک است و یکی هم دارشانای ناستیک. دارشاناهای استیک، شش مورد هستند و یکی از آنها رساله باتانجل است. به آن استیک می‌گویند چون وداهای چهارگانه را قبول دارند و وداباور هستند. سه مورد هم وداها را قبول ندارند. این شش تا، دو به دو باهم مرتبط هستند. دو مکتب نظری نیز در حوزه عبادت و عمل و اندیشه نظری فلسفی داریم.

ترجمه باتانجل مربوط به تعالیم مکتب یوگا است

ترجمه کتاب باتانجل مربوط به تعالیم مکتب یوگا است. پس یوگا یکی از دارشاناها یا مکاتب نظری هندی است. مکتب سانکهیا مکتب نظری و مکتب یوگا مکتب عملی است. یوگا یک تلخندی نسبت به سانکهیا دارد و می‌گوید فلسفه یا نظر یا ایده، راه را به شما نشان می‌دهد، اما شما را به مقصد نمی‌رساند. از آزادی سخن می‌گوید، اما شما را آزاد نمی‌کند. این یکی از دقیق‌ترین تفسیرها مابین نظر و عمل است که فلسفه به انسان آزادی را می‌نمایاند، اما انسان را آزاد نمی‌کند و راه را نشان می‌دهد، اما انسان را به مقصد نمی‌رساند.

یوگا معتقد است که فقط با عمل می‌توانید این کار را بکنید. ابوریحان آمده و این رساله مربوط به یوگا را که برای پاتانجلی بوده، ترجمه کرده است و این را به عنوان یکی از آثار مهمش قلمداد می‌کنیم. یوگا به عنوان یک مکتب نظری مهم در اندیشه هندیان که یک دارشانا است؛ دو منبع بسیار مهم دارد؛ یکی «بهَگَوَد گیتا» و یکی هم رساله پاتانجل. بهَگَوَد گیتا بخشی از ماهابهاراتا است و ماهابهاراتا کتاب حماسی منظوم شصت و شش هزار لوکایی هندی است، یعنی شاهنامه هندی‌ها است و این بازتاب اوپانیشادها است. یعنی اوپانیشادها بیان حکمت هندی به زبان فلسفه است، ماهابهاراتا بیان حکمت هندی به زبان حماسه است. یعنی تبدیل حکمت به حماسه.

یک فصل بسیار مهم کتاب ماهابهاراتا، شده «بهَگَوَد گیتا» که به معنای سرود آن فرهمند است. این کتاب از نظر بیان مسائل مختلف ریاضت نفس، فوق‌العاده است و منبع اصلی مکتب یوگا این کتاب است. ابوریحان این کتاب را دیده و خوانده است، چون در تحقیق ماللهند به این کتاب ارجاع می‌دهد. جالب است در خود رساله باتانجل که ترجمه کرده، بحثی از گیتا نیست، اما در تحقیق ماللهند که بخشی از رساله باتانجل را آنجا شرح داده، ارجاع به گیتا دارد و این یعنی کتاب را خوانده است.

بعد از گیتا رساله باتانجل است. در زبان هندی البته پاتانجلی می‌گویند. این اسم یک شخص است و این شخص کتابی به اسم یوگاسوترا است که به معنای کلمات حکمی و آیینی کوتاه شده آهنگین است که این را سوترا می‌گویند. یوگاسوترا نوشته پاتانجلی است که در قرن دوم یا چهارم قبل از میلاد زندگی می‌کرده و از روحانیون بلندمرتبه هندی است و به نظر می‌رسد در قرن پنجم هجری که ابوریحان این کتاب را به عربی ترجمه می‌کند، در میان هندی‌ها به باتانجل مشهور بوده و علت این بوده که در دوره‌ای از فرهنگ هندی، اسامی مولفین کتاب مقدم بر اسامی اصلی بوده است. چون مولف، بالاصاله این اثر را تألیف کرده است و اصالت اثر به صاحب اثر برمی‌گردد. اما در زمان ابوریحان در هند، به رساله باتانجل مشهور می‌شود. این رساله تصحیح و چاپ شده است و بعد استاد صدوقی‌سها نیز تصحیح مجددی می‌کند که تحت عنوان پاتانجلی منتشر می‌شود. بر خلاف کتاب سانک، این کتاب به صورت کامل وجود دارد و حتی یک شرح کامل فارسی هم از سوی آقای قادری بر آن نوشته شده است.

اما در این رساله چهار قطعه داریم. خود کتاب یوگاسوترا چهار بخش بوده است. در ترجمه ابوریحان که دارای چند مقدمه خوب است، خیلی عالی آمده و نوع نگاه خودش به هند را شرح داده و در عین حال، توضیح داده که چرا وارد ترجمه این کتاب شده است. از دیدگاه ابوریحان در یک بررسی نقادانه نسبتی میان این آثار با رویکرد اهل تصوف وجود دارد. لذا نه در ترجمه باتانجل، بلکه در تحقیق ماللهند، این اشارات را دارد که مثلاً کجا نسبتی جدی میان اندیشه‌های باتانجلی یا یوگاسوترا یا بهگود گیتا با اهل تصوف ما وجود دارد. یعنی هدف از این بررسی تطبیقی آثار این است که از تأثیر و تأثر رویکردهای عرفانی و حکمی دو تمدن هم صحبت کند.

ابوریحان بیرونی چهره برجسته گفت‌وگوی میان تمدن‌ها

بنابراین یکی از چهره‌های برجسته گفت‌وگوی میان تمدن‌ها است. کسی که در این حوزه هندشناسی دقت کند، به برجسته‌ترین نکته‌ای که می‌رسد، این است. گرچه به عنوان یک محقق بررسی دارد و می‌گوید اینطور نیست که همه این آثار تنقیح شده باشند و در مواردی اینها مسائلی دارند که خرافی هستند و می‌گوید در فضایی هستیم که هم مروارید داریم و هم سرگین.

اما در خود این ترجمه سعی کرده به متن وفادار باشد و جز در موارد اندکی، وارد متن نشده است، گرچه مشخص است یک مترجم مسلمان دارد متن را ترجمه می‌کند، اما سعی کرده به متن وفادار باشد. وی در خاتمه رساله باتانجل می‌گوید هزار و صد شعر را در این رساله دیده‌ام و نیز پرسش و پاسخ‌هایی که وجود دارد، 87 سوال است.

در رساله پاتانجل، چیزی که داریم این است که در پرسش و پاسخ، زیباترین مطالب در باب تزکیه نفس مطرح می‌شود. ابتدای داستان هم اینطور است که یک سالک دوره‌گرد زاهدی را داریم که ظاهراً به باتانجلی می‌رسد که یکی از قطب‌های عرفانی بوده و سوالات خود را در باب استخلاص و رهایی نفس از ایشان می‌پرسد که پاسخ‌ها هم فوق‌العاده دقیق است.

ابوریحان چشمان ما را به جهانی از رمز و راز گشود. تا در متن یک معنا قرار نگیرید، نمی‌توانید مترجم آن باشید و باید با آن انس داشته باشید. همچنین این نگاه دقیق به تمدن‌ها چیزی است که در این آثار هندشناسانه ابوریحان می‌بینیم.

گزارش از مرتضی اوحدی

انتهای پیام
captcha