کد خبر: 3921923
تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۸
در گفت‌وگو با ایکنا مطرح شد؛

نقد استبداد از نائینی تا طالقانی

محسن هجری، پژوهشگر و نویسنده «درآمدی بر بیداری مردم» است که در آن متن کتاب «تنبیه‌الامة و تنزیه‌الملة» علامه نائینی را ساده‌نویسی کرده و به نقد استبداد از نائینی تا طالقانی ‌پرداخته است.

به مناسبت سالگرد درگذشت زنده‌یاد آیت‌الله طالقانی، به سراغ محسن هجری، نویسنده و پژوهشگر رفتیم. در کارنامه ادبی و فرهنگی هجری، کتاب‌ها و مقاله‌هایی دیده می‌شود که به مضامین تاریخی پرداخته شده است. از جمله این آثار، کتاب «درآمدی بر بیداری مردم» است که در آن، متن کتاب «تنبیه الامة و تنزیه الملة» تألیف علامه نائینی ساده‌نویسی شده و در کنار متن اصلی کتاب آمده است. در این کتاب که چاپ نخست آن به سال 1385 باز می‌گردد، پانوشت‌های مرحوم طالقانی نیز آمده  که در آن به توضیح و تفسیر دیدگاه‌های نائینی پرداخته است. در ادامه این گفت‌وگو را بخوانید.

ایکنا ـ آقای هجری با توجه به این‌که جنابعالی بر روی متن «تنبیه الامة» کار کرده‌اید، این کتاب چه جایگاهی در نظریه‌های دوران مشروطه‌خواهی دارد؟

این کتاب در سال 1287 (ه ش) یعنی دو سال بعد از صدور فرمان مشروطه نوشته شد. علامه نائینی که از پیروان آخوند خراسانی بود، در این کتاب تلاش می‌کند مبانی نظری مشروطه‌خواهی را برای مخاطب شرح و بسط دهد. او با ابتکاری کم‌سابقه از الهیات به نقد استبداد پل می‌زند و به شیوه متکلمین تلاش می‌کند نشان دهد که به چه دلایلی استبداد با توحید و یگانه‌پرستی منافات دارد. نائینی چنین استدلال می‌کند که برخی از صفات الهی مختص به خداوند است و انسان نمی‌تواند در این صفات شریک پروردگار باشد.

از جمله اینکه خداوند فعال ما یشاء و فعال ما یرید است؛ یعنی آن چه را می‌خواهد و اراده می‌کند، انجام می‌دهد. نائینی بر این باور است که اگر انسان هم بخواهد مانند خداوند هرآن چه را می‌خواهد، انجام دهد، به واقع خود را شریک خداوند قرار داده است. به همین دلیل است که او به این نتیجه می‌رسد که استبداد شرک‌ورزی است. چرا که فرد مستبد تلاش می‌کند مانند خداوند خود را صاحب اختیار نشان دهد.

به همین جهت نائینی استقرار نظام مشروطه را در امتداد توحید و یگانه‌پرستی می‌بیند؛ زیرا از حاکمیت کسانی که خود را شریک خداوند جلوه می‌دهند، جلوگیری می‌کند. البته ناگفته نماند که ساختار سیاسی مطلوب نائینی حاکمیت معصوم است. ولی در دورانی که این امکان وجود ندارد، او حاکمیت جمعی مردم را بر حاکمیت فردی سلطان ترجیح می‌دهد و آن را به جهان‌بینی توحیدی نزدیک‌تر می‌بیند.

ایکنا ـ همان‌طور که گفتید این متن متعلق به دوران مشروطه است. چگونه است که مورد توجه مرحوم طالقانی قرار می‌گیرد و تا چه اندازه بر آراء و افکار او تأثیر داشته است؟

کتاب «تنبیه الامة» بعد از انتشار تا حدود پنجاه سال در پرده ماند، تا اینکه آقای طالقانی در سال 1334 آن را با نوشتن پاورقی دوباره منتشر کرد. اگر بخواهیم زمینه‌های سیاسی و تاریخی این توجه را پیدا کنیم، شاید انتشار در آن سال بی‌ربط با فضای سیاسی دهه سی نباشد. چون زمانی که طالقانی به سراغ بازخوانی کتاب «تنبیه الامة» می‌رود، دو سال از کودتای 28 مرداد 32 گذشته و نظام استبدادی جایگزین دولت ملی شده بود. با توجه به اینکه طالقانی از فعالان نهضت ملی شدن نفت بود، بازخوانی کتاب «تنبیه الامة» می‌تواند حاکی از تلاش او برای مقابله نظری با حاکمیتی باشد که با توسل به کودتا بر سریر قدرت نشسته بود.

ولی یک ویژگی دیگر نیز در کتاب «تنبیه الامة» وجود دارد که می‌تواند دلیل توجه طالقانی به این اثر باشد. همان طور که گفته شد، روش نائینی در نقد استبداد، برگرفته از شیوه متکلمین است که با مبنا قراردادن صفات الهی استدلال می‌کنند. از آن جا که طالقانی خود اهل واکاوی قرآن بود که بعدها در تفسیر پرتوی از قرآن به بار نشست، به نظر می‌رسد که روش استدلال نائینی در نقد استبداد مطلوب طالقانی بوده که در مقدمه کتاب هم دیده می‌شود. چنان که ایشان همانند نائینی بر این معنا تصریح می‌کند که بیچارگی بشر از آن جایی شروع شده که صفات الهی را به زورمندان چسبانده‌اند. طالقانی بر این باور است که درگیری با طاغوت و مستبد برخاسته از توحید عملی است. یعنی همان طور که در نظر می‌گوییم به غیر از خدای واحد به خدایان دیگری باور نداریم. در عرصه عمل نیز باید حاکمیت هرکسی که خود را شبیه به خداوند مطلق العنان جلوه می‌دهد، نفی کنیم.

گفتنی است نخستین کسی که عبارت استبداد دینی را به کار برد، علامه نائینی بود. خطاب او جریانی بود که حکومت فردی سلطان را رنگ و بوی دینی می‌بخشیدند. طالقانی نیز در مقدمه این کتاب همانند نائینی به این موضوع اشاره می‌کند که برخی تلاش می‌کنند که به استبداد مشروعیت دینی ببخشند.

مجموع این ویژگی‌ها می‌توانند دلیل بازنشر کتاب «تنبیه الامة» به وسیله طالقانی باشد. البته چنان که خود ایشان می‌گوید، دیدگاه‌های نائینی در میان روحانیون هواخواهانی داشته که در گرایش طالقانی به بازنشر این اثر موثر بوده‌اند. هم چنان که از قول آیت‌الله علامه امام  جمعه زنجان نقل می‌کند که کتاب «تنبیه الامة» از کرامات مکتب ائمه است.

ایکنا ـ محققان دیگری روی کتاب «تنبیه الامة» کار کرده‌اند. کار طالقانی با این پژوهش‌ها چه تفاوتی دارد؟

ارزش کار طالقانی در احیا و زنده کردن این کتاب در سطح جامعه است. طالقانی می‌گوید مخالفین این کتاب تا توانستند این کتاب را جمع‌آوری کردند. یک خبر مشهور را هم این می‌داند که خود علامه نائینی در برچیدن این کتاب کمک کرده؛ که البته طالقانی این احتمال را رد می‌کند. ولی در عین حال از قول دیگران نقل می‌کند علامه نائینی بعد از شکست انقلاب مشروطه، دلسرد شده بود.

نقد استبداد از نائینی تا طالقانی

به نظر می‌رسد توجه مرحوم طالقانی به این کتاب، انگیزه پژوهشی نیست. یعنی همان چیزی که در حال حاضر ما در نظام آکادمیک سراغ داریم. بلکه مطرح کردن مانیفستی است که مبارزات سیاسی بعد از کودتای 28 مرداد را غنای تئوریک ببخشد. با این حال طالقانی در همان دوره نیز به این مشکل توجه داشت که فهم کتاب برای مخاطب عام دشوار است. چنان که در مقدمه این کتاب می‌گوید با آن که این کتاب از جهت نگارش و جمله‌بندی محکم است، ولی باید توجه داشت که به قلم یک مرجع روحانی و نزدیک به نیم قرن پیش نوشته شده، به این جهت برای عموم ساده و روان نیست.

به خصوص قسمت‌هایی که مطالب و اصطلاحات علمی به میان آمده است. به این دلیل طالقانی با به کاربردن نشانه‌های سجاوندی یا نقطه‌گذاری متن را ویرایش می‌کند؛ و در پایان هر مبحث خلاصه‌ای از آن را می‌آورد. در عین حال با پانوشت‌های خود، تلاش می‌کند که فهم متن را برای مخاطب آسان‌تر کند. که البته به باور من این پانوشت‌ها به واقع یک کتاب محسوب می‌شوند که در دل کتاب «تنبیه الامة» شکل گرفته است.

ایکنا ـ جنابعالی چرا به ساده‌نویسی کتاب «تنبیه الامة» پرداختید؟ با توجه به اینکه کتاب و پانوشت‌های آن مشمول مرور زمان شده، آیا در زمان حاضر می‌تواند با مخاطب کنونی به گفت‌وگو بنشیند؟

سال‌ها پیش که کتاب زوال اندیشه سیاسی در ایران را مطالعه می‌کردم، سیدجواد طباطبایی بر این نکته تصریح کرده بود که اندیشه سیاسی یا به عبارتی دیگر فلسفه سیاسی پس از ورود مغول به ایران به محاق رفت و نظریه‌پردازی‌های سیاسی متوقف شد. از نگاه ایشان، اندیشه سیاسی که با فارابی مطرح می‌شود و با کسانی چون مسکویه رازی،  ابوالحسن عامری، ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی و قطب‌الدین شیرازی تداوم پیدا می‌کند. ولی از قرن هشتم هجری به بعد دیگر شاهد مقوله‌ای به نام اندیشه سیاسی نیستیم. یعنی ساختاری که بتواند تعریفی فلسفی از حاکمیت سیاسی ارائه دهد و نسبت میان مردم و حاکمان را مشخص کند.

زمانی که کتاب «تنبیه الامة» را مطالعه کردم، به این نتیجه رسیدم اندیشه سیاسی در دوران مشروطه به یک نقطه عطف می‌رسد که قابل چشم‌پوشی نیست. چرا که نائینی تلاش می‌کند نظام مشروطه و تمایز آن با نظام استبدادی را تبیین کند. و علیرغم این که مانند متکلمین شریعت‌مدار برای اثبات نظریه خود از متون دینی بهره می‌گیرد، ولی جان کلام او ساختاری عقلانی دارد. به عبارت دیگر اثر نایینی را بیش از آن که اثری از جنس مباحثات کلامی درون دینی باشد، جان مایه فلسفی دارد که آن را از اعتقاد و باورهای خاص یک مذهب فراتر می‌برد. چرا که نائینی بر این معنا تصریح می‌کند انسان به واسطه ماهیت انسانی‌اش نباید خدایی کند. و اگر انسان را محدود و مشروط فرض کنیم، نباید در عرصه سیاسی به صورت خودکامه و مطلق‌العنان عمل کند.

همچنان که دیگر اندیشمند انقلاب مشروطه یعنی شیخ اسماعیل محلاتی نیز چنین است که حتی بیش از نائینی به مفهوم نظریه‌پردازی فلسفی در مقوله سیاست نزدیک می‌شود. تا جایی که نمی‌توان کتاب «لئالی المربوطه فی وجوب المشروطه» را خواند و نسبت به نوآوری‌های درخشان محلاتی در فلسفه سیاسی بی‌اعتنا بود؛ به ویژه آن جا که با تکیه به اصل منافع عمومی ضرورت حکومت مشروطه را اثبات می‌کند. متاسفانه محلاتی نیز مانند نائینی در پرده غفلت و فراموشی قرار گرفته و دیدگاه‌های آن‌ها  بحث و گفت‌وگویی دامنه‌دار را میان دانشجویان و دانش‌پژوهان فلسفه سیاسی شکل نداده است.

جلب توجه به این میراث مرا بر آن داشت که کتاب «تنبیه الامة» را برای مخاطبان امروز ساده‌نویسی کنم، چرا که مسائل مطرح شده در این کتاب همچنان ارزش بازخوانی دارد. البته نه به این معنا که در دیدگاه‌های نائینی متوقف بمانیم، بلکه تلاشی است برای بازخوانی دستاوردهایی که با تاریخ ما گره خورده و بخشی از جامعه را تحت تاثیر خود قرار داده است.

ایکنا ـ رویکرد طالقانی در ارزیابی کتاب «تنبیه الامة» و در مجموع رویکرد تفسیری‌شان چه نقشی در توجه شما به بازخوانی این اثر داشت؟

زمانی که برآن شدم تا «تنبیه الامة» را ساده‌نویسی کنم، چیزی نزدیک به نیم قرن از بازنشر این اثر به دست مرحوم طالقانی گذشته بود. واقعیت این بود که پانوشت‌های ایشان بر متن کتاب «تنبیه الامة» تأثیرش بر من مخاطب کمتر از خود متن نبود و حتی در فرازهایی به دلیل ساختار زبانی‌اش، برانگیزاننده‌تر بود. با این حال تصورم بر این بود که اگر خود متن «تنبیه الامة» برای مخاطب امروز ساده‌نویسی شود، به گونه‌ای که اساس متن لطمه نخورد، کارآیی بیشتری دارد. چرا که این امکان را برای مخاطب امروزی فراهم می‌آورد که بدون واسطه به این متن دشوارفهم ورود پیدا کند.

به ویژه آنکه با ارجاع متن ساده‌نویسی شده به اصل متن امکان مقایسه برای مخاطب به وجود می‌آید. بازخوردی که در طول این سال‌ها دیده‌ام، مؤید این نظر است و کم نشنیده‌ام از کسانی که از طریق متن ساده‌نویسی شده، با اندیشه‌های نائینی ارتباط ژرف‌تری برقرار کرده‌اند. با این حال، همچنان تصور می‌کنم این تلاش و تلاش‌های دیگر مرهون کاری است که مرحوم طالقانی در دهه سی انجام داد. اگر این تلاش نبود، شاید «تنبیه الامة» نیز مانند بسیاری از متن‌های ارزشمند تاریخی از نظر پنهان می‌ماند.

انتهای پیام
captcha