به گزارش ایکنا، متن یادداشت حجتالاسلام والمسلمین محمد عابدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، با موضوع «دوستی پشت پرده با دشمنان امنیت نمیآورد» به شرح زیر است:
1. پیمانها، قراردادهای مهم در عالم سیاست پیش از آنکه در سطح عموم رخ نمایند، در فضاهای مخفی و پنهانی شکل میگیرند، و رسانهای شدن اخبار عقد پیمانها، بدان معناست که از مدتها قبل کانالهای ارتباطی نامحسوسی شکل گرفته و برونداد آن خود را در قالب پیمان و قرارداد علنی کرده است.
این علایق کشورها و گروههاست که در قالب دو مؤلفه (سود یا هزینه) آنها را به سوی ارتباطات پنهانی سوق میدهد تا فارغ از تهدیدات داخلی و خارجی، منافع خود را از طریق ارتباط پنهانی با طرف مقابل تامین کنند. چنین ارتباطاتی در عصر حکومت رسول الله(ص) شکل میگرفت که قرآن کریم نیز مواضع مهمی نسبت به آنها اتخاذ میکرد. از جمله تعدادی از مسلمانان مدینه با مشرکان مکه ارتباط پنهانی داشتند تا از منافعشان در مکه محافظت کنند؛ مکهای که منطقه متخاصم در مقابل حکومت مدینه النبی به شمار میرفت. آیات اول تا سوم سوره ممتحنه ناظر به یکی از این ارتباطات است: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبّت میکنید، در حالی که آنها به آنچه از حقّ برای شما آمده کافر شدهاند و رسول اللّه و شما را به خاطر ایمان به خداوندی که پروردگار همه شماست از شهر و دیارتان بیرون میرانند...»(ممتحنه،1تا3).
2. گفته شده برخی مؤمنان مهاجر در خفا با مشركين مكه رابطه دوستانه داشتهاند، و انگيزه آنان هم جلب حمايت از «خانواده و فرزندانشان» بود كه همچنان در مكه مانده بودند؛ مکهای که آن ایام با حکومت پیامبر در مدینه در تخاصم بود.در چنین موقعیتی بود که اين آيه و آیات بعدی نازل شد تا آنان را از اين عمل و ارتباط پنهانی با متخاصمان با حکومت نبوی نهى كند. از لحاظ تاریخ نیز در شان نزول آيات گزارش شده است كه حاطب بن ابى بلتعه نامهاى سرى به مشركان مكه فرستاد.
3. نتیجه ارسال نامه توسط حاطب به حکومت متخاصم، این بود که از اقدام آینده رسول خدا(ص) در مقابل مکیان پرده برمیداشت و یک اقدام خائنانه و افشاگری عیله اقدامات حکومت مدینه به شمار میرفت که امروزه جز مصادیق بارز جاسوسی به شمار میرود؛ امری که در همه زمانها در همه حکومتها نمونههایی از آن را شاهد بوده و هستیم؛ اینکه گروهی به جهت تامین نیازهای امنیتی و حتی اقتصادی خویشانُ خانواده و فرزندان خود عموماً در کشورهای غربی چنین خیانتهایی را در کارنامه خود دارند؛ با این هدف که این خدمات در نحوه تعامل نظامهای حاکمیتی غربی با منافع آنان موثر افتد.
4. محتوای نامه این بود که «محمد(ص) تصميم دارد مكه را فتح كند» و پیامد چنین خبر مهمی میتوانست به شدت به ضرر منافع ملی مسلمانان مدینه و به نفع جبهه دشمن باشد. زیرا آنان را از بی خبری و مورد هجوم ناگهانی قرار گرفتن نجات میداد و با آمادگی در مقابل اقدام رسول خدا(ص) قرار میگرفتند که هزینههای اقدام پیامبر را بسیار زیاد میکرد.
تطبیق برخی حوادث تاریخی امروز با صدر اسلام
5. انگیزه این خیانت ناشیِ از دوستی پنهان و نامهنگاری و ارسال اخبار مهم مدینه اين بود كه «منتى» بر آنان بگذارد؛ همانگونه که امروزه سفارتخانههای برخی کشورهای غربی و حتی منطقهای شرایطی را برای دادن اقامت و....در نظر میگیرند که از جمله آنها خیانت به کشور در قالب ارسال اخبار محرمانه کشور و اعلام وفاداری و نشان دادن عملی دوستی با کشور مورد نظر است. حاطب نیز بدين وسيله میخواست دوستی خود با کشور متخاصم را ثابت کند تا خویشان و اولادش كه در مكه مانده بودند، از خطر مشركان در امان بمانند.
6. فرقی که حکومت پیامبر(ص) با دیگر حکومتها داشت این بود که از امکانات جاسوسی و ضدجاسوسی به صورت ساختارمند برخوردار نبود زیرا حکومتی در آغازین روزهای شکلگیری بود، از این روی میتوان انتظار داشت که خداى تعالى اجازه ندهد این حکومت در مقابل دشمنان تنها بماند از این رو بارها در حکومت نبوی شاهد حضور پررنگ و محسوس خداوند در این وقایع هستیم. لذا جريان این خیانت را نیز به پيامبر گرامىاش خبر داد، و اين آيات را فرستاد.
7. اولین عبارت آیه چنین است: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید». چهار عنوان1. مومنان؛ 2. دشمنان؛ 3. دشمنان خدا؛ 4. دشمنان مومنان، را میتوان در این آیه استفاده کرد. منظور از «دشمن»، مشرکان مكه هستند. علامه طباطبایی توضیح میدهد که دشمن بودن مشرکان براى خدا، به خاطر مشرك بودنشان است، چون براى خدا شركایى قایل بودند، و خدا را نمىپرستيدند، و دعوتش را نمىپذيرفتند، و رسولش را تكذيب مىكردند؛ اما «دشمن بودنشان براى مؤمنان» بدین جهت بود كه مؤمنان به خدا ايمان آورده بودند، و مال و جان خود را در راه خدا فدا مىكردند، در نتیجه كسانى كه با خدا دشمنى دارند، با مؤمنان هم دشمن هستند. در نتیجه آیه بین دشمنان خدا و مومنان ارتباط قویمی ایجاد میکند.
دشمنی با مؤمنان دشمنی با خداست
8. نکته موجود در مطلب قبل(دشمن خدا دشمن مومنان است) این پرسش را پدید میآورد که در آيه ذكر دشمنى مشركان با خدا كافى بود و نیازی نبود که مسئله دشمنى با مؤمنين هم ذكر شود! علامه چنین پاسخ میدهد که چون «زمينه آيه نهى مؤمنان از دوستى با مشركان» بود، يادآورى دشمنى آنان با ايشان، نهى و تحذير را تاكيد مىكند؛ به گونهای که گويا خدا فرموده: «كسى كه با خدا دشمنى كند، با خود شما هم دشمن است، ديگر چه جا دارد كه با آنان دوستى كنيد؟»
بنابر دوگانه منافع و مصالح خدا و منافع و مصالح مومنان را نباید باور کرد؛ نوعی پیوند بین خدا و مومنان به او وجود دارد که در نظر گرفتن مصالح دین خدا و حکومت رسول خدا را برای مومنان ناموجه میسازد و به دیگر بیان در حقیقت ماهیت ایمانی و اعتقادی حکومت اسلامی و افراد تحت حاکمیتش( مومنان) اقتضا میکند که دشمن خدا، دشمن مومنان نیز به شمار بیاید. اعتقاد به این حقیقت میتواند موجب بازدارندگی از خیانت و جاسوسی توسط مومنان باشد و مبانی اعتقادی و انگیزه اعتقادی آنان برای خیانت را از بین ببرد. به همین نسبت نیز تضعیف اعتقاد به«این همانی دشمنان خدا و دشمنان مومنان»، بر میزان احتمال خیانت و جاسوسی خواهد افزود.
9. برای بازگرداندن مومنان از این مسیر برای تامین منافعی از مومنان که در گرو حکومتهای متخاصم است، باید راههایی طراحی شود که گاهی اعتقادی هستند مثل نکته قبل که بر این همانی منافع خدا و مومنان توجه داد. گروه دیگر راههای تاریخی و گزارش واقعیات مسائل سیاسی است. در عبارت «يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ» این اتفاق افتاده است. منظور از اخراج رسول و اخراج مؤمنان اين است كه مشرکان با بدرفتارىِ خودشان، رسول و مؤمنين را ناچار كردند از مكه خارج شوند، و به مدينه مهاجرت كنند. آنها بودند که رسول و شما را مجبور به مهاجرت از مكه مىكنند، به خاطر اينكه به پروردگارتان ايمان آوردهايد. بنابر این این آگاه به مومنان داده میشود که هزینه تحمیل شده به شما برخاسته از خباثت و عداوت مشرکان است. در ادامه میفرماید «إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِي سَبِيلِي وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِي...» معناى عبارت اين است كه اگر در راه رضاى من و جهاد در راه من اخراج شديد، ديگر دشمن مرا و دشمن خودتان را دوست مگيريد.
نصرت الهی به مؤمنان
10. نکته دیگر ایجاد ناامنی برای چنین مومنانی است که برای تامین منافع، خیانت و جاسوسی میکنند. در مجموع سه راهکار در آیه مطرح شده است.1. از طریق مبانی اعتقادی 2. واقعیات تاریخی وآگاهی از سرچشمههای دشمنی و هزینهتراشی 3. و در این جمله «تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَيْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ» به رخ کشیدن اشراف اطلاعاتی حکومت اسلامی(در اینجا از طریق یاری و نصرت اطلاعاتی خداوند) خدا تصریح میکند که من از هر كسى بهتر مىدانم، و بهتر خبر دارم آنچه را كه پنهانى و يا آشكارا انجام مىدهيد، يعنى من گفتار و كردار شما را به علمى مىدانم كه اخفا و اظهار شما نسبت به آن يكسان است.
11. در مرحله بعد، مرزبندی با این گروه قرار دارد و اینکه بین مسیر آنان و مسیری که جامعه مومنان طی میکند، خطوط قرمز نشان داده میشود و میفرماید: «وَ مَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ» یعنی پنهان ساختن مودت با كفار، و به تعبير ديگر به دوستى با آنان اشاره دارد. «و هر کس از شما چنین کاری کند، از راه راست گمراه شده است». در این عبارت دوگانه خودی و غیرخودی بین جامعه مومنان و این گروه از مومنان خیانتکار ایجاد میشود.
12. دفاع انگیزشی در برابر انگیزه خیانت، راهکاری است که خداوند در آیه دوم مطرح میکند.با این توضیح که «پنهان كردن دوستى با كفار به منظور جلب محبت آنان، و رفع عداوتشان» بود؛ خداوند تصریح میند که این اقدام شما هيچ سودى به حالتان ندارد و خائن و جاسوس در رسیدن به هدف تامین امینت و خانواده و منافع مورد نظر ناکام خواهد ماند لذا توضیح می دهد دوستى كردن با كفار از بغض و عداوت آنها نسبت به شما نمىكاهد:« إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً». مشركين به رغم اين مودتها كه بعضى مؤمنان اعمال مىدارند، اگر به ايشان دست يابند دشمنى خود را اعمال مىكنند، بدون اينكه دوستىهاى مؤمنين تغييرى در دشمنى آنها داده باشد. این نیز واقعیتی است که مومنان در جوامع اسلامی همواره با چشم خو دیدهاند که جوامع متخاصم کفر هر گاه توانستهاند دشمنی خود را اعمال کردهاند.
13. خدا برای دفع خیانت و جاسوسی باز سراغ سازوکار ترکیبی(از مبنای اعتقادی آخرت باوری؛ در کنار مبانی انسانشناسی و رفتارشناسی و انگیزهشناسی یعنی سودمحوری) میرود. با این توضیح که 1. این افراد منفعتمحورانه عمل کردند و مصالح خانواده و خویشان را بر منافع و مصالح جامعه ایمانی ترجیح دادند. 2. در سرای آخرت( که میزان، اعمال ایمانی بشر است)، خویشان و اولادتان(که به خاطر آنان به جای رفتار ایمانی و عمل صالح، به خیانت و جاسوسی روی آوردند) سودی برایشان نخواهند رساند.
یعنی اگر شما سودمحورانه هم عمل میکنید، بدانید در نهایت عمل خیانت و جاسوسی شما صرفاً هزینه برای شما خواهد داشت و آوردهای در آخرت نخواهید داشت «لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ...» به دیگر بیان اگر کسی خيال كند دوستى با مشركان مكه به خاطر حفظ ارحام و اولاد اشكالى ندارد، آيه پاسخ مىدهد: اگر حفظ ارحام به قيمت عذاب دوزخ برايتان تمام شود، نبايد درپی حفظ آنان برآييد، چون ارحام و اولاد كه به خاطر حفظ آنان با دشمنان خدا دوستى كرديد، در روزى كه كيفر معصيت خود را (كه يكى همين دوستى با كفار است) مىبينيد، به درد شما نمىخورند، و دردى از شما دوا نمىكنند و خدا میان شما و آنان جدایی میاندازد. پس سزاوار انسان عاقل نيست به خاطر خويشاوندان و فرزندان، به خدا و رسول خيانت كند، چون آنها در قيامت به نفع او کاری نخواهند توانست انجام بدهند.
انتهای پیام