کد خبر: 3933462
تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۳۹۹ - ۲۱:۳۷
حجت‌الاسلام افضلی:

اشاعه عقلانیت و فضیلت‌گرایی موجب اکمال عقل می‌شود

حجت‌الاسلام سیدمحمد مهدی افضلی بیان کرد: عقلانیت و فضیلت‌ دو روی یک سکه‌اند. اگر عقلانیت اشاعه یافت، به فضیلت‌گرایی منتهی می‌شود و به میزانی که فضیلت‌گرایی اشاعه یافت، به رشد عقل منتهی می‌شود و این رابطه ادامه دارد تا انسان به هدف اصلی از خلقت خویش دسترسی پیدا کند.

به گزارش ایکنا؛ اولین نشست بین‌المللی «منجی‌گرایی و آینده‌پژوهی جهان از منظر ادیان»، پنج‌شنبه، ۱۵ آبان‌ماه با سخنرانی جمعی از صاحب‌نظران به صورت وبیناری برگزار شد. حجت‌الاسلام سیدمحمد مهدی افضلی، استاد دانشگاه اشراق هرات در این نشست با موضوع «منجی‌گرایی، عقلانیت و فضیلت‌محوری در آینده جهان» به ایراد سخن پرداخت که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

ممیزه اصلی جامعه آینده در اندیشه اسلامی، حیات معنوی بشر است که بر اساس آموزه‌های مرتبط از منجی به دست می‌آید که احیای نفوس مطمح‌ نظر است و در روایات آمده که در ایام دولت منجی این چنین خواهد شد. همچنین در برخی روایات آمده که با قیام حضرت مهدی(عج) خدای سبحان دستش را بر سر بندگان می‌کشد و عقل انسان‌ها کامل خواهد شد و در برخی روایات نیز کمال حلم و کمال اخلاق مورد توجه است. لذا فضیلت‌گرایی و عقل‌گرایی در اندیشه اسلامی درهم تنیده هستند.

جامعه آرمانی حیات معنوی را دنبال می‌کند

جامعه آرمانی و موعود اسلامی، حیات معنوی را دنبال می‌کند و دو عنوان را باید مورد توجه قرار داد؛ یکی عقلانیت و دیگری بحث فضلیت‌محوری که این مورد دوم، مجرایی برای رشد عقلانیت است. اینکه مراد از عقلانیت در اسلام چیست را باید تبیین کرد. هرچند آنچه در علوم عقلی اسلامی مانند فلسفه و ... مورد توجه قرار گرفته عبارت از این است که عقل به عنوان قوه استدلالگر شناخته شده است و این تعریف بی‌ارتباط با معنای مدنظر ما نیست، اما با توجه به مفاهیم متعدد عقل در قرآن و همینطور تضاد عقل با جهل باید بگوییم که مراد از عقل، حفظ اندیشه از خطا و حفظ انسان از این است که بخواهد به سمت بیراهه برود است. عقل به عنوان عقال مطرح می‌شود و در مقابل آن جهل است و اگر بخواهیم از باب «تعرف الاشیاء باضدادها» عقل را تعریف کنیم باید بگوییم عمل جاهلانه، عمل نسنجیده است و منظور از عقل به کارگیری یافته‌هایی است که بشر از هر طریقی کسب کرده است.

بنابراین منظور از عقلانیت در اندیشه اسلامی، عقلانیتی همراه با فضیلت و عمل و ورود در عرصه زندگی است و عقلی که صرفاً در حوزه نظر کاربرد داشته باشد، جایگاهی ندارد و عقلانیت معطوف به عمل است.

تقریری بر فضیلت‌محوری که عقل را کامل می‌کند

اما فضلیت‌محوری که موجب کمال عقل می‌شود را در شش نکته می‌توان بررسی کرد؛ یکی رشد علم در جامعه موعود و آرمانی است که نصوص حاوی ظهور بیست‌وپنج حرف از علوم در آینده و در زمان ظهور، حکایت دارد که به معنای دقیق عقل الهی در بستر تاریخ، ظهور پیدا می‌کند. دو حرف از حروف و علومی که خداوند قرار بود در اختیار بشر قرار دهد، تاکنون در اختیار او قرار گرفته و بیست‌وپنج حرف نیز در زمان ظهور تحقق می‌یابد. لذا افزایش علم نیز موجب افزایش عقل خواهد شد و در قرآن نیز تعقل به عالمان نسبت داده شده است. بنابراین با افزایش علم که یکی از فضیلت‌هاست، به سمت بالا رفتن قدرت تفکر سوق پیدا می‌کنیم.

محور دوم بحث، اشاعه تفکر وحیانی و تعالیم قدسی است. وقتی جامعه آرمانی تحقق پیدا می‌کند، خداوند وعده‌اش این است که دین اشاعه پیدا خواهد کرد و در اینصورت اگر این را با فرمایش امام علی(ع) ضمیمه کنیم که فرمود: «وَ يُثيرُوا لَهُمْ دَفائِنَ الْعُقُولِ»، در حقیقت با آمدن وحی و اشاعه تفکر وحیانی، گنجینه عقول آشکار می‌شود و با این برانگیخته شدن عقل و ظرفیت‌های عقل، باز هم به رشد عقل می‌رسیم. یعنی از مجرای اشاعه دین و تعالیم قدسی و وحیانی، عقل افزایش پیدا می‌کند.

فضیلت‌محوری و نقش آن در رهایی انسان از هوس

نکته سوم، فراگیر شدن عبودیت الهی است که این نیز در قرآن تأکید شده است. ذکر خدا در نصوص مختلف که از ناحیه اولیای دین صادر شده، هریک حکایت از این دارد که با یاد خدا بودن، کمال عقل انسان به منصه ظهور می‌رسد. نکته چهارم که فضیلت‌محوری مورد توجه قرار می‌دهد، رهایی انسان از بردگی هوس و آزادی معنوی در آخرالزمان است. انسان از بردگی هوس آزاد می‌شود و آزادی انسان موجب این می‌شود که در نهایت باز هم به تفکر و تعقل برسد که آیات قرآن نیز همین مسئله را تصریح کرده‌اند.

نکته دیگر، تأمین عدالت است که هرگاه در ابعاد مختلفش به وجود آمد، در نهایت فقر از بین می‌رود که یکی از موانع رشد عقل، فقر است و با محو فقر، چیزی که رخ می‌دهد شکوفایی عقل است و با فقر، مرگ فکر رخ می‌دهد و نکته دیگری که در این زمینه مورد توجه است عبارت از بحث رفع موانعی است که رشد عقل را به تعویق می‌اندازد. موارد ابتدایی، عوامل رشد عقل بودند که در جامعه مهدوی تحقق می‌یابد و البته مورد آخر نیز عبارت از موانع است که گناهانی مانند زنا و ... عقل را شکوفا نمی‌کنند و اگر اینها رفع شود، از این مجرا نیز عقل به کمال می‌رسد.

در نتیجه، عقلانیت و فضیلت‌ دو روی یک سکه‌اند. اگر عقلانیت اشاعه یافت، به فضیلت‌گرایی منتهی می‌شود و به میزانی که فضیلت‌گرایی اشاعه یافت، به رشد عقل منتهی می‌شود و این رابطه ادامه دارد تا انسان به هدف اصلی از خلقت خویش دسترسی پیدا کند.

 

انتهای پیام
captcha