کد خبر: 3933781
تاریخ انتشار : ۱۷ آبان ۱۳۹۹ - ۲۱:۰۹

خلافت دیجیتال؛ راهبرد جدید سلفی‌های داعش برای ایجاد هویت‌

مختار شیخ‌حسینی با بیان اینکه مهم‌ترین بحران جهان اسلام معاصر بحران هویت است، گفت: یکی از در دسترس‌ترین الگوها، الگوی ساخت خلافت است و در دو تجربه شکست خورده، اما امروز زمین بازی را تغییر داده است و اینکه در جایی که روی زمین شکست خورد، استراتژی خلافت مجازی مطرح شد.

به گزارش ایکنا؛ نشست «امت مجازی اسلام»، از سلسله نشست‌های حکمرانی فرهنگ و فضای مجازی، امروز 17 آبان‌ماه با سخنرانی جمعی از اندیشمندان به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن صحبت‌های مختار شیخ‌حسینی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی را می‌خوانید که با موضوع «خلافت مجازی و هویت‌یابی مسلمان معاصر» ایراد شد؛

پیش‌فرض بنده این است که جهان اسلام در دوره حیرت به‌سر می‌برد و از آن به بحران هویت یاد می‌کنم که مهم‌ترین چالش جهان اسلام همین است. مهم‌ترین بحران انسان مسلمان معاصر بحران هویت است و اگر در بخش غیرشیعی جهان اسلام این بحث را دنبال کنیم، مهم‌ترین عنصری که امروز جهان اسلام از فقدان آن رنج می‌برد، عنصر خلافت است. بخش زیادی از جهان اسلام طی سیزده قرن، نظم هویتی خود را ذیل الگوی خلافت تجربه کرده است و علی‌رغم افول و صعودهایی که داشته، نماد شوکت و اقتدار در این بخش از جهان اسلام ذیل این الگو بوده است. تا اینکه در سال 1924 الغای خلافت عثمانی را داریم و صد سال قبل از این تاریخ، متفکران زیادی بودند که می‌گفتند این الگو کارآمدی خود را از دست داده است، اما به لحاظ ذهنی و هویتی، جهان اسلام نخ تسبیح هماهنگ‌کننده خود را نماد خلافت عثمانی می‌داند. سلطان سلیم سوم که خلیفه عثمانی بود، در قالب مفهوم جهاد، مسلمانان را برای مقابله با فرانسه بسیج می‌کرد و تا دوره‌های متأخر، درک مردم از رهبر عثمانی، خلیفه هویت‌بخشی بود که همه مسلمان را در بخش غیرشیعی حول یک قلمرو جمع می‌کرد.

مروری بر پروژه‌های مختلف برای احیای خلافت

اما این سال، پایانی بر این الگوی هویت‌بخش بود. پروژه‌های مختلفی برای احیای خلافت و بازگشت این نظم در جهان اسلام دنبال شد. پروژه‌ای را «حسن‌ البنا» در قالب ساخت اخوان‌المسلمین دنبال کرد که می‌گفت باید فرد آرمانی را تربیت کنیم که جامعه آرمانی شکل گیرد. تجربه این الگو نیز ناموفق بود. تجربه دیگر، در نقد پروژه اخوان بود که شاهد تأسیس حزب‌التحریر هستیم که ایده اصلی برای شیخ تقی‌الدین بود که معتقد بود پروژه اخوان کامل نیست و براساس الگوی پیامبر(ص) می‌خواهم خلافت را برگردانیم، اما پروژه شیخ تقی‌الدین نیز توفیقی نداشته است. الگوهای نظری نیز سعی کرد فقدان خلافت را تئوری‌پردازی کند؛ مانند پروژه‌ای که رشیدرضا دنبال می‌کرد که جواب نداد. تا اینکه شاهد شکل‌گیری یک خرده‌جریان هستیم که سعی دارد از این خلأ هویتی در جهان اسلام که وجود دارد، عبور کند. اسلام‌گراها موفق به سامان‌دادن آن نشدند و پروژه‌های سکولار نیز جواب نداد و الگوهای اقتدارگرایی و ... در جهان عرب موفق نشد که نظمی را سامان دهد که خلأ هویتی را برای انسان معاصر پر کند.

بحث بنده ناظر به جهان عرب است. در دهه 1960، در یک بستر جامعه‌شناختی خاصی که در دوره جمال عبدالناصر پیدا شد و اخوانی‌ها را منحل کرد، زمینه برای شکل‌گیری جریان سلفیه جهادی به وجود آمد و در ذهن سید‌قطب و ... این تفکر به وجود آمد که به این خلأ هویتی انسان معاصر ایده جدیدی بدهیم و این ایده بسیار جذاب بود. صورت‌بندی این ایده برای ساخت هویت انسان مسلمان معاصر اینها بود که باید تکلیف انسان معاصر را با وضع موجود مشخص کرد و وضع مطلوب را تبیین کرد و در نهایت راه رسیدن به وضع مطلوب را نشان داد. این تفکر وضع موجود را به رسمیت نمی‌شناخت و جهان اسلام بر جاهلیتی به‌سر می‌برد که به تعبیر آنها جاهلی‌تر از جاهلیت اولی است. یعنی جامعه موجود جاهلی است. مفهوم دوم این بود که حکام براساس شریعت اسلامی حکم نمی‌کنند، لذا وضع موجود را نمی‌توان قبول کرد.

اما در پاسخ به این پرسش که وضع مطلوب چیست، از ایده احیای خلافت، وضع مطلوب را اقامه خلافت در نظر گرفتند و این مفهوم بسیار جذاب است و در بخش‌های زیادی از جهان اسلام، اگر کسی پرچم احیای خلافت را بلند کند، چند نفر به او می‌پیوندند. اما راه‌حل نیز استفاده از دو مفهوم کلیدی در ذهنیت مسلمانان بود که جهاد و هجرت باشد. تلاش کردند به لحاظ فکری این انسان مسلمان معاصر را از بی‌هویتی نجات دهند و پروژه خود را اینطور سامان‌دهی کردند. براساس این ایده سه ضلعی در دوره معاصر، سازمان‌های مختلفی شکل گرفتند تا تحقق این ایده را دنبال کنند که مشهورترین آنها القاعده و داعش هستند.

عرصه خلافت دیجیتال و طریقه استفاده از آن

بعد از داعش، با پروژه دیگری مواجه هستیم. بحران هویت وجود دارد و جذابیت مفهوم خلافت نیز هست، اما زمین بازی متفاوت شده و داعش هم فهمیده در دوره کوتاه، دیگر توان اینکه بر روی زمین ایده را محقق کند ندارد، لذا با تغییر استراتژی مهمی روبه‌رو هستیم که عبارت از ساخت مفاهیم جدید به نام خلافت دیجیتال و مجازی است که این مفاهیم ساخت ایده‌پردازان این جریان‌ها است. این جریان، تغییرات دیگری نیز داشته است. مثلاً در دوره بن‌لادن ایده مرکزی عدوِ بعید و حمله به غرب مطرح بود، اما در دوره‌های بعد استراتژی متفاوت بود که عبارت از عدوِ قریب و حکام اسلامی بودند. لذا بعد از شکست داعش روی زمین، ساخت مفاهیمی در احیای این هویت در قابل خلافت مجازی در دستور کار آنها قرار گرفت.

مهم‌ترین مولفه‌های جریان‌های سلفی رادیکال در ساخت خلافت مجازی عبارت از این‌ها هستند؛ یکی جهاد الکترونیک است. دیگری تحول مفهومی در جهاد است که جهاد به معنای کلاسیک خود نیست. امروز هرکسی در این شبکه مجازی تلاش دارد که این شبکه هویتی را به‌هم وصل کند، در حال جهاد است و این کمک می‌کند که قدرت انسجام جریان را افزایش می‌دهد. دیگر اینکه، جهان‌مخاطب است. در دوره القاعده، مخاطب اینها افرادی در مساجد بودند، اما یکی از نشریات داعش به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، چینی و روسی منتشر می‌شد و در این دوره جهان‌مخاطبی را داریم. نکته دیگر نیز جهان‌وطنی است.

مهم‌ترین بحران جهان اسلام معاصر بحران هویت است و یکی از در دسترس‌ترین الگوها، الگوی ساخت خلافت است و در دو تجربه شکست خورده، اما امروز زمین بازی را تغییر داده است و اینکه در جایی که روی زمین شکست خورد، استراتژی خلافت مجازی مطرح شد. این تنها الگوی هویت‌بخش در جهان عرب معاصر نیست، اما در دسترس‌ترین الگو است و می‌توان از یک مفهومی به عنوان خلافت مجازی صحبت کنیم و راهکار این است که برای پر کردن خلأ هویتی انسان مسلمان معاصر، الگوهای متفاوت‌تری را دنبال کنیم.

انتهای پیام
captcha