۸ کارکرد مطالعات قرآن و علم / مطالعات میان‌رشته‌ای جزء ضرورت‌های عصر کنونی است
کد خبر: 3938010
تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۴
حجت‌الاسلام رضایی‌اصفهانی بیان کرد:

۸ کارکرد مطالعات قرآن و علم / مطالعات میان‌رشته‌ای جزء ضرورت‌های عصر کنونی است

حجت‌الاسلام رضایی‌اصفهانی با بیان کارکردهای مطالعات قرآن و علم به گونه‌های معتبر تفسیر میان‌رشته‌ای پرداخت و گفت: یکی از مشکلات عصر ما تولید علوم براساس اهداف و مبانی اومانیستی و سکولاریستی است. باید مباحث میان‌رشته‌ای قرآن و علوم توسعه یابد و متخصصانی تربیت شوند که بتوانند پاسخ‌های قرآن را به نیازهای انسان در عرصه‌های مختلفی چون سیاست، اقتصاد و علوم تربیتی استنباط و بیان کنند.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی رضایی‌اصفهانی، مفسر و مترجم قرآن و مسئول مجتمع آموزش عالی قرآن و حدیث جامعةالمصطفی(ص) العالمیه است. او مؤلف 110 جلد کتاب از جمله تفسیر قرآن مهر، منطق تفسیر قرآن، ترجمه قرآن و منطق ترجمه قرآن است و در مجلات علمی نیز یکصد مقاله علمی را به چاپ رسانده است. از جمله اقدامات مهم وی می‌توان به طراحی 22 رشته قرآنی و حدیثی در سطح كارشناسی، ارشد و دكتری اشاره کرد که به تصویب وزارت علوم نیز رسیده است. همچنین انجمن قرآن‌پژوهی حوزه علمیه قم و مؤسسه پژوهش‌های قرآنی المهدی(عج) و مركز تحقیقات قرآن كریم المهدی(عج) و دو مجله تخصصی به همت این پژوهشگر قرآنی تأسیس شده است. به منظور آشنایی بیشتر با مطالعات میان‌رشته‌ای قرآن و علوم به گفت‌وگو با وی پرداختیم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید؛

ایکنا ـ‌ در ابتدا به ضرورت‌ها و فواید مطالعات قرآن و علوم اشاره کنید.

بررسی مباحث قرآن و علوم ضرورت‌های متنوعی دارد و می‌تواند با انگیزه‌ها و اهداف مختلفی را دنبال شود، همان‌طور که نتایج و پیامدهای ارزشمندی دارد که در اینجا به مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌کنیم؛ یکی از این پیامدها اینکه یافته‌های اطمینان‌آور علوم،‌ منبع و قرینه تفسیر آیات است. یافته‌های اطمینان‌آور علوم به عنوان قرائن علمی در فهم و تفسیر آیات به کار می‌رود و یکی از منابع تفسیر به شمار می‌آید که روش تفسیر علمی قرآن را شکل می‌دهد. پس عدم توجه به این قرینه در تفسیر رهزن خواهد بود و موجب عدم فهم بخشی از مطالب قرآن یا سوء فهم در آن‌ها می‌شود. که در ادامه مصاحبه مثال‌ها و دلایل این مطلب مورد اشاره قرار می‌گیرد.

دومین نکته، فهم و تفسیر آیات علمی قرآن است. در قرآن کریم بیش از دو هزار آیه علمی وجود دارد که حوزه‌های علوم طبیعی مثل پزشکی، زمین‌شناسی، زیست‌شناسی و کیهان‌شناسی و علوم انسانی مثل علوم تربیتی، اقتصاد، سیاست، مدیریت و ... را شامل می‌شود. فهم و تفسیر بسیاری از این آیات نیازمند تخصص علمی مربوط یا بهره‌گیری از یافته‌های اطمینان‌آور علوم است. یعنی یافته‌های اطمینان‌آور علوم می‌تواند قرینه فهم آیات قرار گیرد و مجملات آیات را با علم روز توضیح دهد. برای مثال مراحل خلقت انسان در آیات متعدد مثل آیه  پنج سوره حج و آیه دوازده سوره مؤمنون بیان شده است که فهم صحیح و دقیق آن‌ها مثل مضغه، علقه، مخلّقه و غیرمخلقه و ... نیازمند آشنایی مفسّر با دانش پزشکی در شاخه رویان‌شناسی است که بدون توجه به مباحث تخصصی علوم پزشکی، مطالب آیات مجمل می‌نماید. همین‌طور در مباحث زیست‌شناسی مثل آیه لانه عنکبوت: «مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللهِ أَوْلِیاءَ کمَثَلِ الْعَنکبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیتاً وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیوتِ لَبَیتُ الْعَنکبُوتِ لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ»؛ مثال کسانى که غیر از خدا سرپرستانى گزیده‏اند، هم‏چون مثال عنکبوت است که (خانواده و) خانه‏اى برگزیده، در حالى که قطعاً، سست‌‏ترین خانه‌‏ها خانه‏ عنکبوت است، اگر (برفرض) مى‏‌دانستند»، که با توجه به مطالب علمی در مورد زندگی عنکبوت‌ها چهره و تفسیر آیه تغییر می‌کند و سستی خانه عنکبوت تغییر می‌کند. در مباحث کیهان‌شناسی نیز توجه به حرکت‌های خورشید، تفسیری صحیح و نوآمد از آیه «وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا»؛ و خورشید که تا قرارگاهش روان است»(یس/ 38)، ارائه می‌دهد. تفسیر حرکت کاذب خورشید به تفسیر حرکت واقعی بلکه حرکت‌های خورشید تغییر می‌یابد.

دفع توهم تعارض قرآن و علم با طرح مباحث میان‌رشته‌ای

سومین پیامد، دفع توهم تعارض قرآن و علم است. بخشی از آیات علمی قرآن به ظاهر با یافته‌های علوم ناسازگار می‌نماید و یکی از راهکارهای جلوگیری از این تعارض‌نماها آن است که مفسر هنگام تفسیر به یافته‌های اطمینان‌آور علوم توجه کند تا گرفتار لغزش در ترجمه و تفسیر نگردد و مخاطب او گرفتار توهم تعارض قرآن و علم نشود. برای مثال در مورد آیه «یخْرُجُ مِن  بَینِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ»؛ آبى که از میان پشت و (دو استخوان) پیش (مرد) بیرون می‌آید»، (طارق/ 7)، «فَکسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً»؛ بر استخوان‏ها گوشتى پوشاندیم»، (مؤمنون/ 14) و مانند آن ادعای تعارض شده است، که با دقت در تفسیر و یافته‌های علمی برطرف می‌شود و روشن می‌شود که مطلب قرآن با یافته‌های علمی منطبق است.

چهارمین پیامد، اثبات اعجاز علمی قرآن است. قرآن معجزه پیامبر اسلام(ص) است که از جهات متعدد معجزه است. اعجاز در فصاحت و بلاغت، اعجاز تشریعی، اعجاز در عدم اختلاف مطالب آن، اعجاز در محتوای عالی و اعجاز علمی و ... است. مباحث قرآن و علم گاهی اعجاز علمی قرآن را اثبات می‌کند. یعنی مطالبی علمی در قرآن آمده است که قرن‌ها بعد توسط دانشمندان علوم تجربی کشف می‌شود و این مطالب علمی قرآن نوعی اخبار غیبی است که اعجاز قرآن را اثبات می‌کند.

البته ادعاهای زیادی در مورد مصادیق اعجاز علمی قرآن مطرح شده که قابل بررسی است،‌ ولی برخی موارد آن مثل: زوجیت عام موجودات «وَمِن کلِّ شَی‏ءٍ خَلَقْنَا زَوْجَینِ»؛ و از هر چیز جفتى آفریدیم»، (ذاریات/ 49) و لقاح ابرها و گیاهان «وَأَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً»؛ و باد [ها] را بارور کننده(ى ابرها و گیاهان) فرستادیم؛ و از آسمان آبى فرو فرستادیم»، (حجر/ 22) و نیروی جاذبه «اللهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماوَاتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا»؛ خدا کسى است که آسمان‏ها را، بدون ستون‏هایى که آنها را ببینید، برافراشت»، (رعد/ 2) و ... به اثبات رسیده است. اعجاز علمی قرآن حقانیت قرآن را اثبات می‌کند و بر ایمان مردم به ویژه جوانان می‌افزاید. اعجاز علمی در دهه‌های قبل در حوزه علوم طبیعی مورد توجه بود ولی در دهه اخیر در حوزه علوم انسانی مثل اعجاز تربیتی، اعجاز اقتصادی و ... نیز مورد توجه واقع شده است و یکی از ثمرات مهم مباحث قرآن و علوم به شمار می‌آید.

جهت‌دهی به اهداف و مبانی علوم انسانی

پنجمین نکته‌، جهت‌دهی به اهداف و مبانی علوم انسانی بر اساس آموزه‌های قرآنی است. یکی از مشکلات عصر ما آن است که علوم براساس اهداف و مبانی اومانیستی و سکولاریستی در غرب شکل گرفته و به همان صورت ترجمه و به کشورهای دیگر صادر شده است. حال اگر مباحث علوم با اهداف قرآنی مثل این‌که طبیعت‌شناسی را مقدمه خداشناسی و خدمت به مردم قرار دهیم و نیز علوم انسانی را با مبانی قرآنی همچون خدامحوری در تربیت، عدالت‌محوری در اقتصاد و ... شکل دهیم کم‌کم علوم جدیدی تولید می‌شود که می‌تواند سعادت بشر را بهتر تأمین کند و این یکی از نتایج مباحث میان‌رشته‌ای قرآن و علوم است که پرداختن به آن از ضرورت‌های عصر ماست.

ششمین نکته، نظریه‌پردازی در علوم انسانی بر اساس آموزه‌های قرآنی (تولید علم) است. قرآن کریم برخی مطالب را در حوزه علوم انسانی مطرح می‌کند که سابقه‌ای در این دانش‌ها ندارد که می‌تواند به عنوان نظریه‌های رقیب در علوم انسانی مطرح شود و موضوع پژوهش و عمل قرار گیرد تا نتایج درخشان آنها روشن شود و زندگی انسان را به سوی سعادت رهنمون گردد و چهره علوم انسانی را دگرگون سازد. برای مثال می‌توان به نظریه مشروعیت در نظام‌ سیاسی اشاره کرد. قرآن کریم نظام‌ سیاسی خاصی را ارائه می‌کند و مشروعیت را از بالا به پایین می‌داند و می‌فرماید: «أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ؛ خدا را اطاعت کنید و فرستاده خدا و صاحبان امر (خود)تان را اطاعت نمایید».(نساء/59)

این مطلب برخلاف نظام‌های سیاسی معاصر در جهان است که معمولاً مشروعیت حکومت را از پایین به بالا یعنی براساس رأی مردم می‌دانند. به عبارت دیگر در نظام‌ سیاسی قرآن، رأی مردم جایگاه بلندی دارد و معیار مقبولیت حکومت است. ولی منشأ مشروعیت فرمان خداست که از طریق پیامبر(ص) و جانشینان خاص و عام ایشان جریان می‌یابد و اینها در طول یکدیگر است. اگر همین نظریه قرآنی در دانش سیاست جریان یابد کافی است که چهره نظام سیاسی قرآنی از نظام‌های سیاسی دیگر متفاوت شود و نظام سیاسی جدید متولد شود. اجرای این نظریه قرآنی موجب سعادت بشر می‌شود چراکه فرمان خدای حکیم که دانای به همه اسرار هستی است در زندگی سیاسی و اجتماعی بشر جاری می‌شود، فرمانی که خطا در آن راه ندارد و مصلحت‌های انسان‌ها در آن لحاظ شده است. در حالی که اجرای نظام‌های سیاسی رقیب از نوع سوسیالیستی یا دموکراسی، همیشه در معرض آزمایش و خطاست چون فرمان‌های برخاسته از این نظام‌های سیاسی بر اساس اراده انسان‌هاست که بدون احاطه علمی و عصمت است و در نتیجه خطاپذیر خواهد بود. همان‌طور که هر روز آثار منفی حکومت‌های بشری را در سراسر جهان مشاهده می‌کنیم و حتی برخی از آنها مثل نظام کمونیستی بن‌بست خود را اعلام کردند.

نکته هفتم، پاسخ‌گویی به نیازهای انسان معاصر است. قرآن کتاب همه اعصار و نسل‌ها و مکان‌هاست؛ یعنی جهانی و جاودانی است و لازمه این امر پاسخ‌گویی به نیازهای انسان در هر عصر و هر منطقه از جهان است. پس باید پرسش‌های جدید انسان را به محضر قرآن عرضه کنیم و پاسخ‌های مناسب دریافت کنیم و هرچه علوم پیشرفت بیشتری کند، پرسش‌های جدیدی فراروی انسان و قرآن قرار می‌دهد که لازم است پاسخ روزآمد داده شود.

پاسخ‌ قرآن به نیازهای انسان معاصر

پس ضروری است که مباحث میان‌رشته‌ای قرآن و علوم مختلف گسترش یابد و پژوهشگران و متخصصانی در این مورد پرورش یابند تا بتوانند پاسخ‌های قرآن را به نیازهای انسان در عرصه سیاست، اقتصاد، علوم تربیتی و ... استنباط و بیان کنند. برای مثال هر روز اقسام جدیدی از معاملات در بازار بین‌الملل پیدا می‌شود و نیز روش‌های جدید تربیتی و ... پیدا می‌شود که احکام این مسائل را باید از قرآن و سنت اهل بیت(ع) که شرح قرآن است به دست آورد.

هشتمین نکته کارآمد شدن دین در عصر حاضر است. دین اسلام برنامه الهی زندگی بشر تا قیامت است. دین اسلام در همه عرصه‌های زندگی بشر مثل اجتماع، ‌اقتصاد، تربیت، مدیریت، سیاست و ... حضور فعال دارد و آن‌ها را جهت‌دهی و هدف‌گذاری می‌کند. رکن اساسی و منبع نخست دین اسلام، قرآن کریم است. اگر بخواهیم دین در عرصه‌های زندگی بشر کارآمد شود، لازم است قرآن را با عرصه‌های زندگی بشر پیوند زنیم و این مهم وقتی تحقق می‌یابد که مباحث قرآن و علوم جدّی گرفته شود و قرآن از گوشه‌های مساجد و خانه‌ها خارج شود و آموزه‌های قرآنی در مبانی و اهداف علوم مختلف اشراب شود و از آن طریق وارد عرصه‌های زندگی بشر شود و در نهایت دین منزوی نگردد و کارآمدتر شود.

ایکنا ـ‌ شیوه‌های تفسیر علمی قرآن در مطالعات میان‌رشته‌ای چیست؟

تفسیر علمی چند گونه اساسی دارد که برخی صحیح و برخی غیرصحیح است. استفاده از شیوه‌ها و گونه‌های معتبر و صحیح موجب اعتبار تفسیر میان‌رشته‌ای می‌شود و استفاده از گونه‌های غیرمعتبر، تفسیر علمی را بی‌اعتبار می‌سازد. یکی از این شیوه‌ها و گونه‌ها عبارت از استخراج همه علوم از قرآن کریم است. علمای قدیمی مانند ابن ابی‌الفضل المرسی، غزالی و ... کوشیده‌اند تا همه علوم را از قرآن استخراج کنند، زیرا عقیده داشتند که همه چیز در قرآن وجود دارد و در این راستا، آیاتی که ظاهر آنها با یک قانون علمی سازگار بود، بیان می‌کردند و هرگاه ظواهر قرآن کفایت نمی‌کرد، دست به تأویل می‌زدند و ظواهر آیات را به نظریات و علومی که در نظر داشتند برمی‌گرداندند و از اینجا بود که علم هندسه، حساب، پزشکی، هیئت، جبر، مقابله و جدل را از قرآن استخراج می‌نمودند. برای مثال از آیه شریفه «إِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یشْفِینِ» آنجاکه خداوند از قول حضرت ابراهیم(ع) نقل می‌کند که «وقتی من بیمار شدم اوست که شفا می‌دهد» علم پزشکی را استخراج کردند و علم جبر را از حرف مقطعه اوائل سوره‌ها استفاده کردند و از آیه شریفه «إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا» زمین لرزه سال 702 هجری قمری را پیش‌بینی کردند. روشن است که این نوع تفسیر علمی، منجر به تأویلات زیاد‌ در آیات قرآن، بدون رعایت قواعد ادبی، ظواهر الفاظ و معنای لغوی آنها می‌شود. از همین رو بسیاری از مخالفان، ‌تفسیر علمی را نوعی تأویل و مجازگویی دانسته‌اند. البته در این قسم از تفسیر علمی، حق با آنان است و ما قبلاً، اقوال و دلایل مختلف این مسئله یعنی وجود همه علوم در ظواهر قرآن را بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که این کلام، مبنای صحیحی ندارد.

دومین شیوه، تحمیل نظریات علمی بر قرآن کریم است. این شیوه از تفسیر علمی، در یک قرن اخیر رواج یافت و بسیاری از افراد با مسلم پنداشتن قوانین و نظریات علوم تجربی سعی کردند تا آیاتی موافق آنها در قرآن بیابند و هرگاه آیه‌ای موافق با آن نمی‌یافتند، دست به تأویل یا تفسیر به رأی زده و آیات را بر خلاف معنای ظاهری، حمل می‌کردند. برای مثال، در آیه شریفه «هُوَ الَّذِی خَلَقَکم مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا»؛ اوست خدایی که همه شما را از یک تن آفرید و از او نیز جفتش را مقرر داشت». کلمه نفس را، به معنای پروتون و زوج را الکترون معنا کردند و گفتند منظور قرآن، این است که همه شما را از پروتون و الکترون که اجزای مثبت و منفی اتم است آفریدیم.

در این تفسیر حتی رعایت معنای لغوی و اصطلاحی نفس را نکردند. اینگونه تفسیر علمی، در یک قرن اخیر، در مصر و ایران رایج شده و موجب بدبینی بعضی دانشمندان مسلمان، نسبت به مطلق تفسیر علمی گردید و یکسره تفسیر علمی را به عنوان تفسیر به رأی و تحمیل نظریات و عقاید بر قرآن طرد کردند، چنانکه علامه طباطبایی، تفسیر علمی را نوعی تطبیق اعلام کرد. البته در مورد این نوع تفسیر علمی، حق با مخالفان آن است؛ چراکه مفسر در هنگام تفسیر باید از هرگونه پیش‌داوری خالی باشد، تا بتواند تفسیر صحیح انجام دهد و اگر یک نظریه علمی را انتخاب کند و بر قرآن تحمیل نماید، پا را در طریق تفسیر به رأی، گذاشته که در روایات وعده عذاب به آن داده شده است.

سومین گونه، استخدام علوم برای فهم بهتر قرآن است. در این شیوه از تفسیر علمی، مفسر با دارا بودن شرایط لازم و با رعایت ضوابط تفسیر معتبر، اقدام به تفسیر علمی قرآن می‌کند. او سعی دارد با استفاده از مطالب اطمینان‌آور علوم که از طریق دلیل عقلی یا بداهت حسی پشتیبانی می‌شود و با ظاهر آیات قرآن طبق معنای لغوی و اصطلاحی موافق است به تفسیر علمی بپردازد و معانی مجمل قرآن را کشف و در اختیار انسان‌های تشنه حقیقت قرار دهد. این شیوه تفسیر علمی، نوع صحیح تفسیر علمی است.

در ادامه معیار این گونه تفسیر را، به طور کامل بیان خواهم کرد، اما در اینجا تأکید می‌کنم که در این شیوه تفسیری، باید از هرگونه تأویل و تفسیر به رأی، پرهیز کرد و تنها به طور احتمالی از مقصود قرآن سخن گفت، زیرا علوم تجربی به خاطر حسی بودن و استقرای ناقص، در روش آنها غالباً نمی‌توانند نظریات قطعی بدهند. برای مثال، آیه شریفه «وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا؛ خورشید در جریان است تا در محل خود استقرار یابد» در زمان صدر اسلام که نازل شد، مردم همین حرکت حسی و روزمره خورشید را می‌دانستند، به این ترتیب از این آیه، همین حرکت را می‌فهمیدند، در حالی که حرکت خورشید، از مشرق به مغرب کاذب است، زیرا خطای بینایی ماست و در حقیقت، زمین در حرکت است.

از این‌رو ما خورشید را متحرک می‌بینیم، همان‌طور که شخص سوار بر قطار، خانه‌های کنار جاده را در حرکت می‌بیند و با پیشرفت علوم بشری و کشف حرکت زمین و خورشید، روشن شد که خورشید هم، خود دارای حرکت انتقالی است نه حرکت کاذب، بلکه واقعی و خورشید بلکه تمام منظومه شمسی و حتی کهکشان راه شیری، در حرکت است و کهکشان‌ها و ستارگان با سرعت سرسام‌آوری از همدیگر، دور می‌شوند و عالم انبساط پیدا می‌کند. پس می‌گوییم اگر به طور قطعی اثبات شده که خورشید در حرکت است و ظاهر آیه قرآن هم می‌گوید که خورشید در جریان است، پس منظور قرآن حرکت واقعی، حرکت انتقالی و ... خورشید است.

همچنین علوم پزشکی می‌تواند حکمت‌ها و ضررهای بهداشتی تحریم شراب و گوشت خوک و مردار (مائده/ 3 و 90) را برای ما بیان کند و نیز علوم انسانی مثل اقتصاد می‌تواند حکمت‌ها و فواید اقتصاد بدون ربا را توضیح دهد. گاهی از این نوع تفسیر علمی، اعجاز علمی قرآن نیز اثبات می‌شود؛ چرا که برای مثال، قانون زوجیت گیاهان، در قرن هفدهم میلادی کشف شد، اما قرآن حدود 10 قرن قبل از آن، از زوج بودن گیاهان سخن گفته است. جهت‌دهی اهداف و مبانی علوم انسانی و نظریه‌پردازی علمی بر اساس آیات قرآن نیز از جمله مواردی است که توضیح آن در خلال مباحث پیش‌گفته گذشت.

ششمین گونه نیز تولید علوم انسانی جدید براساس روش تفسیر موضوعی میان‌رشته‌ای قرآن و علوم است که این مطلب تحت عنوان کرسی نظریه‌پردازی تفسیر موضوعی میان‌رشته‌ای قرآن و علوم در سال 1387 با موفقیت در کرسی‌های نظریه‌پردازی کشور به تصویب رسید و توسط بنده برگزار شد و در کتابی با همین عنوان توسط انتشارات بین‌المللی المصطفی منتشر شد و بحث در این مورد نیاز به مصاحبه‌ای مستقل دارد.

ایکنا ـ‌ قدری در مورد معیارهای تفسیر علمی قرآن توضیح دهید.

در مورد ضوابط و قواعد تفسیر علمی مطالب مفصلی وجود دارد که در جلد دوم کتاب روش‌شناسی تفسیر علمی بیان خواهد شد و در اینجا به صورت مختصر به آن اشاره می‌کنم. نکته اول این است که تفسیر علمی توسط مفسری صورت پذیرد که دارای شرایط عام مفسر و شرایط خاص مفسّر علمی باشد. یعنی آشنایی با ادبیات عرب، آگاهی به شأن نزول آیه، آشنایی با تاریخ پیامبر(ص) و صدر اسلام، اطلاع از علوم قرآن، مانند ناسخ و منسوخ، مراجعه به احکام و اصول فقه، آگاهی از بینش‌های فلسفی، علمی، اجتماعی، پرهیز از هرگونه پیش‌داوری و تحمیل و عدم تقلید از مفسران.

دومین مورد اینکه باید معیارهای تفسیر معتبر، در آن رعایت شده باشد. مانند پیروی از روش صحیح تفسیر، عدم منافات تفسیر با سنت قطعی، تفسیر بدون پیش‌داوری غیر ضروری، عدم منافات تفسیر با آیات دیگر و حکم قطعی عقل و استفاده از منابع صحیح در تفسیر که لازم است این معیارها، در تفسیر علمی نیز رعایت شود.

نکته سوم اینکه تفسیر علمی باید به وسیله علوم اطمینان‌آور یا قطعی صورت گیرد، علومی که علاوه بر تجربه، به وسیله دلیل عقلی و ... تأیید شود یا به حد بداهت حسی برسد که علوم تجربی، به تنهایی نمی‌تواند یقین به معنای اخص بیاورد؛ چراکه قوانین علوم تجربی، از طریق استقراء ناقص تعمیم می‌یابد و با اینکه اطمینان می‌آورد، اما احتمال طرف مقابل را به صفر نمی‌رساند، بنابراین یقین به معنای اخص، اطمینان به یک طرف و عدم احتمال طرف مقابل، یعنی یقین مطابق واقع نمی‌آورد و حتی طبق آخرین نظریات دانشمندان، قوانین علمی نداریم، بلکه نظریه‌های ابطال‌پذیر هستند.

از این جهت در قضایای علمی چند احتمال وجود دارد؛ اول اینکه قضیه علمی که یقین به معنای اخص آورده قطع مطابق واقع می‌آورد؛ چراکه تجربه علمی همراه با دلیل عقلی است و یا به مرحله بداهت حسی رسیده باشد. دوم اینکه قضیه علمی یقین به معنای اعم می‌آورد، یعنی اطمینان حاصل می‌شود، ولی احتمال طرف مقابل به صفر نمی‌رسد، چنانکه بیشتر قضایای اثبات شده علوم تجربی، این‌گونه است و سوم اینکه قضیه علمی، به صورت تئوری ظنی باشد که هنوز به مرحله اثبات نرسیده است. بنابراین در صورت دوم، تفسیر علمی، اگر به صورت احتمال ذکر شود، صحیح به نظر می‌رسد. برای مثال، گفته شود چون ظاهر قرآن، با حرکت انتقالی خورشید، مطابق است به احتمال قوی منظور قرآن، همین حرکت است و در صورت نخست الف، تفسیر علمی جایز است، زیرا قرآن و علم قطعی که به قطع عقلی برمی‌گردد معارضت ندارد، بلکه قراین قطعی «نقلی، عقلی و علمی» برای تفسیر قرآن لازم است و در صورت سوم ج هم تفسیر علمی صحیح نیست، زیرا همان اشکالاتی را پدید می‌آورد که مخالفان تفسیر علمی می‌گفتند، مانند انطباق قرآن با علوم متغیر، شک کردن مردم در صحت قرآن و ... .

لزوم شناخت مصادیق تفسیر علمی غیرمعتبر

نکته چهارم، معیار شناخت مصادیق تفسیر علمی غیرمعتبر است. با توجه به معیارهای تفسیر علمی معتبر فوق‌الذکر، هر تفسیر علمی که از این دایره خارج باشد و دارای ویژگی‌هایی که به آنها اشاره می‌کنم باشد، معتبر و صحیح نیست؛ اولین مورد تفسیر به رأی است. هرگاه مفسر سعی کند آیات علمی قرآن را، طبق نظر خود تفسیر کند و به اصطلاح، استقلال در تفسیر داشته و بدون مراجعه به قراین عقلی و نقلی به تفسیر علمی، بپردازد، موجب تفسیر به رأی می‌شود که وعده عذاب بر آن داده شده است. دومین مورد، تحمیل نظریه علمی یا نظر مفسر بر قرآن است. اگر تفسیر علمی، بدون هماهنگی و توافق با ظواهر الفاظ و معانی لغوی و اصطلاحی آنها صورت گیرد، در نهایت منجر به تفسیر به رأی، یا تأویل‌های غیر معتبر در قرآن می‌شود. نکته سوم استخراج علوم، با تمسک به تأویل غیرصحیح آیات قرآن است. هرچند نظریه ‌وجود داشتن تمام علوم در قرآن مردود است، اما این عقیده پایه‌ای بر تأویل‌های غیرصحیح می‌شود.

نکته چهارم تفسیر علمی افراد غیرمتخصص است. در علم تفسیر، اگرچه در رشته‌ای از علوم تجربی متخصص باشند، ارزشی در تفسیر ندارد، بلکه گاهی منجر به تفسیر به رأی نیز می‌شود، همان‌طور که اظهار نظر یک نفر مفسر در علوم پزشکی بدون تخصص در آنها ارزشی ندارد. نکته پنجم اینکه اگر قرآن به وسیله علوم ظنی، نظریه‌ها و تئوری‌ها، تفسیر گردد، تفسیر علمی معتبری نیست، زیرا وحی قطعی مطابق واقع را با علوم ظنی متغیر، انطباق دادن، پیامدی غیر از در معرض تغییر قرار دادن قرآن ندارد که آن هم بعد از تغییر علوم، موجب شک مردم در آیات و اخبار قرآنی می‌شود.

نکته ششم، تفسیر قرآن به وسیله قضایای یقینی، یقین به معنای اعم مساوی با اطمینان با احتمال ضعیف طرف مقابل، جایز نیست، مگر به صورت احتمالی. یعنی بگوید به احتمال قوی مقصود قرآن این است، زیرا احتمال خطا در قضایای علوم تجربی که با عقل تأیید نشده وجود دارد. پس اسناد قطعی این علوم به قرآن، همانا تحمیل یک نظریه علمی بر قرآن است.

ایکنا ـ‌ ضرورت تحول در تفسیر و علوم قرآن و تأسیس مراکز تخصصی تفسیر با توجه به نیازها و مقتضیات زمان چیست؟

پاسخ این مطلب در ضمن مباحث قبل اشاره شد که در دهه‌های قبل فقط یک رشته تفسیر و علوم قرآن در ایران (حوزه و دانشگاه) وجود داشت، ولیکن به برکت انقلاب اسلامی اکنون حدود 50 رشته و گرایش وجود دارد که بسیاری از آنها مثل رشته‌های قرآن و علوم (با گرایش‌های تربیت، سیاست، اقتصاد، مدیریت، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، حقوق، تاریخ، نجوم، بهداشت و سلامت، هنر) و نیز قرآن و مستشرقان (با گرایش‌های معارف، علوم قرآن، اصول و مبانی شیعه) و نیز تفسیر تطبیقی (مقارن) تفسیرهای موضوعی (اخلاقی، اعتقادی و ...) در جامعه المصطفی العالمیه و مراکز تخصصی قرآنی حوزه در حال اجراست و حتی در مورد علوم قرآن نیز عرصه‌های جدید مثل فلسفه تفسیر و فلسفه علوم قرآن، زبان قرآن، هرمنوتیک و ... پیدا شده که در حال رشد است. بنابراین طلاب عزیز می‌توانند با توجه به علاقه خود یکی از رشته‌ها یا گرایش‌ها را انتخاب کنند و به سوی تولید نسل جدید تفسیرهای تخصصی قرآن حرکت کنند.

پاسخ پرسش دوم از مباحث قبل روشن شد، در حقیقت همان ضرورت‌هایی که برای تفسیر قرآن وجود دارد موجب تأسیس مراکز تخصصی تفسیر و علوم قرآن می‌شود. علاوه بر آنکه در جهان حاضر، که عصر تخصصی شدن علوم است نمی‌توان انتظار داشت بدون ایجاد حوزه‌های دانشی و برپایی مجتمع‌ها و مراکز تخصصی قرآنی، دانش تفسیر و علوم قرآن راه کمال را طی کند. اگر روزی تک‌ستاره‌هایی در آسمان حوزه‌های علمیه مثل شیخ طوسی، شیخ طبرسی، علامه طباطبایی، علامه معرفت و ... در دانش تفسیر و علوم قرآن رخ نمودند امروز ما نیازمند صدها نفر از این نمونه‌ها هستیم و این کار با تلاش‌های شخصی پراکنده و سازماندهی نشده، عملی نیست.

هرکس بخواهد دانش تفسیر و علوم قرآن را تخصصی بداند، نمی‌تواند با مطالعه شخصی (هر روز چند صفحه از یک کتاب) به این هدف برسد چرا که باید شخصیت‌ها و منابع معتبر و غیر معتبر، روش‌شناسی بحث و ... را بشناسد تا بتواند مفسر خوبی شود و این با مطالعه روشمند در رشته‌ها و مراکز تخصصی قرآن ممکن است.

از طرف دیگر امروزه رشته‌ها و دانش‌های قرآنی متنوع و متکثر شده است. مثلاً هم‌اکنون حدود 20 رشته قرآنی و گرایش در جامعةالمصطفی(ص) العالمیة (مجتمع آموزش عالی قرآن و حدیث) در حال اجراست و در طرح تحول آنجا به پنجاه رشته می‌رسد. در درختواره حوزه علمیه این رشته‌ها و گرایش‌ها 35 مورد تصویب شده که البته هرکس براساس علاقه خود یکی از رشته‌ها و گرایش‌ها را انتخاب می‌کند و این مطلب در قالب رشته‌ها و مراکز تخصصی قرآنی میسور است.

گفت‌وگو از مرتضی اوحدی

انتهای پیام
captcha