به گزارش ایکنا، مراسم بزرگداشت روز جهانی فلسفه، امروز، 10 آذرماه، به همت مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و به صورت مجازی با سخنرانی غلامرضا زکیانی، شهرام پازوکی، سیدمحمود یوسفثانی، آذرخش مکری، حسین شیخرضایی، مهدی معینزاده، اسماعیل علیخانی، علیرضا منجمی، سیداحمد غفاری قرهباغ، محمدجواد اسماعیلی، مسعود زنجانی و امیرحسین خداپرست برگزار شد. در ادامه صحبتهای حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد غفاری قرهباغ، عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، را میخوانید؛
موضوع بحث تبیین تأثیرات معنویت دینی در سلامت با تأکید بر حکمت متعالیه است. میخواهم از زاویه حکمت متعالیه این پرسش را بررسی کنم که معنویت و به صورت خاص معنویت برخاسته از توصیههای دینی آیا تأثیری در سلامت جسمی و روانی و اجتماعی انسانها میتواند داشته باشد و درصد این تأثیرگذاری به چه اندازه است. در ابتدا باید مقصود خودم از معنویت دینی را تبیین کنم؛ معنویت و به تبع آن معنویت دینی را در معنای برخورداری سطوح مختلف دانش، گرایش و تصمیم از ارزشهای اخلاقی میدانم. معتقدم که شخص معنوی کسی است که التفات مبتهجانهای به یکی از ارزشهای اخلاقی دارد که مختص مرحله اقدام نیست و در مرحله دانش، گرایش و تصمیم منجر به اقدام میشود و این التفات در انسان معنوی وجود دارد.
دینی بودن معنویت منوط به این است که سمتوسو و رویکرد این تصمیم و این ابتهاج یک مقصود الهی و اخلاقی باشد. همین طور شخصی که در این لایههای چندگانه از این التفات برخوردار است، به قصد ارتباط و وصول به مقام حضرت حق این لایهها را از ارزشهای اخلاقی برخوردار کند. در این تعریف معتقدم که معنویت منحصر به مرحله رفتار نیست و در لایههای پیش از رفتار نمود روشنتری دارد. انسان معنوی در ساحت رفتار کسی است که پیش از ساحت رفتار در ساحتهای تصمیم، گرایش و دانش معنوی است و معنوی شدن این لایهها سبب شده که رفتارش معنوی باشد. منشأ این نقطهنظر تأثیر علّی و معلولی در رفتار است. رفتار اگر رنگ معنوی دارد، آن را در سایهسار علل خود دارد و طبق حکمت متعالیه علل رفتار خارجی عبارت از تصمیم، گرایش و دانش است.
نکته دیگر تأکید بر جایگاه ارزش اخلاقی است و تفکیک ارزشهای اخلاقی از ارزشهای وجودی است. نکته دیگر مربوط به مبانی صدرایی مؤثر در مبحث پیشروست. میخواهم این مسئله را بررسی کنم که معنویت دینی تأثیری در سلامت بدنی و جسمی ما انسانها دارد یا ندارد، لذا از حکمت متعالیه به عنوان حکمت پیشرو استفاده کرده و مبانی بحث را تبیین میکنم؛ اولین مبنای فلسفی در حکمت متعالیه برای اثبات سخنم رویکرد ویژه حکمت متعالیه به تجرد برزخی نفس است. به نظر صدرا و برخلاف دیدگاه فلاسفه پیش از او، نفس انسان هویت برزخی دارد و انسان نه به طور تام مجرد است و نه به طور تام مادی است، بلکه هویتی برزخی در میان تجرد و مادیت دارد. به عبارتی انسان یک هویت مجرد ـ مادی دارد و وجود واحد میتواند محل تحقق واقعیتهای متعدد باشد. انسان محل تحقق تجرد و مادیت است.
نکته دوم در مبانی حکمت متعالیه که از آن استفاده میکنم جایگاه مشرف نفس نسبت به بدن است. در نگرش صدرایی بدن وجودی خارج از نفس ندارد، برخلاف دیدگاه سینوی که نفس و بدن را دارای دو وجود متفاوت میداند، ملاصدرا نفس و بدن را دارای یک وجود میداند و بدن را شأن نفس و مرتبطه نازله نفس تلقی میکند. فهم این سخن در نظام حکمت صدرایی نیازمند تضلع و حضور مستمر در جلسات تحصیل فلسفه صدرایی است و از ظریفترین بخشهای مباحث حکمت صدرایی همین بخش است.
ملاصدرا نفس را محصول حرکت جوهری جسم میداند و چون در حرکت جوهری وجود واحد سیلان پیدا میکند و فعلیتهای ملحق، وجودات جداگانهای پیدا نمیکنند، دقیقاً به همین دلیل نفسی که محصول حرکت جوهری جسم است، به جسم ملحق میشود، البته نه به عنوان وجودی خارج از آن جسم، بلکه به عنوان فعلیت ملحق؛ بدین ترتیب در نگرش صدرایی نفس موجود میشود ولی به معنای وجودی بیرون از جسمی که تحول یافت و نفس را پدید آورد، نیست؛ لذا نفس و بدن یک وجود دارند، اما با اینکه یک وجود دارند، دو واقعیت متفاوت هستند که نفس به عنوان موجود برتر در این وجود حضور دارد. یکی از مهمترین مبانی صدرایی پذیرش این نکته این است که واقعیتهای متعدد میتوانند در وجود واحد حضور پیدا کنند.
اگر قبول کنیم که نفس هویتی متافیزیکی و تجردی-مادی و برزخی دارد و اگر قبول کنیم که نفس نهتنها ارتباط تنگاتنگ با بدن دارد، بلکه نفس وجودی غیر از بدن ندارد و موجودی است که در همان وجودی حضور دارد که بدن نیز در همان وجود حضور دارد و اگر این مبنا را نیز قبول کنیم که نفس در جایگاه مشرف بر بدن است و در این جایگاه هر ویژگی که پیدا میکند بر بدن اثر میگذارد در نتیجه احوالات نفس به عنوان یک موجود برزخی به طور روشن در بدن نیز نمود پیدا میکند. پس اگر میخواهیم سلامت جسمی را در بدن خود فراهم کنیم باید به سمت سلامت نفسانی پیش برویم.
معنویت دینی دقیقاً در این مرحله خودش را به سلامت نفسانی ملحق میکند، یکی از مهمترین ویژگیهای معنویت دینی رساندن انسان به ساحل امنیت نفسانی است. نفس وقتی فهمید تمام عالم نهتنها وابسته به خدا هستند، بلکه عین وابستگی به خداوند هستند و نهتنها مرتبط با حق هستند بلکه عین ارتباط به حق هستند، در این صورت نفس در یک آرامش نهادینهشده و بنیادین قرار میگیرد. تکتک انسانها در زندگی شخصی خود تجربه کردهاند که مفاهیم معنوی چقدر دشوار هستند و انسان وقتی در چالههای سخت زندگی قرار میگیرد تجربه میکند که صبر بسیار دشوار است.
برای تحکیم نتیجه در ارزیابیهای میدانی نیز نقطهنظر خود را مورد تأیید قرار میدهم. یکی از تحقیقات جالب مربوط به تحقیقی است که در سال 1972 در این زمینه انجام شده است. در این تحقیق که یک پژوهش میدانی است، پژوهشگران به میان مردمی رفتهاند که مستمراً با کلیسا در ارتباط هستند و مستمراً به کلیسا رفتوآمد میکنند. در این پژوهش نکات جالبی پیدا میکنیم. در این پژوهش نتیجهای که شخص از بررسی میدانی خود کسب کرده این طور است که میان سلامت جسمی و رفتن به کلیسا رابطه روشنی وجود دارد. این پژوهش میزان مرگومیر را معیار خود قرار داده است.
افرادی که به طور منظم به کلیسا میروند با افرادی مقایسه شدهاند که گاهی به کلیسا رفتوآمد میکنند. در بیماری قلبی، کسانی که کمتر از یکبار در هفته به کلیسا رفتهاند، 89 نفر از هزار نفر بودهاند که مبتلا به بیماری قلبی شدهاند، اما از بین کسانی که حداقل یکبار در هفته را در کلیسا هستند، تعداد مبتلایان به بیماری قلبی 38 نفر است. در پژوهش دیگر مشخص شده که رفتن به کلیسا با کاهش ابتلا به انواع سرطان ارتباط مستقیم دارد.
حضرت امیر(ع) فرمود که پرهیزکاری شفای بیماری جسم شماست و بسیاری از شارحان این کتاب شریف در ذیل این خطبه به ارتباط تقوا با سلامت وارد شدهاند و متأسفانه به سمت گزینههایی رفتهاند که مربوط به امور بدنی میشود و میگویند که انسانهای باتقوا کمخوراک هستند و قناعت به حلال میکنند. درست است، اما اینکه حضرت(ع) فرمودند پرهیزکاری شفای جسم است، به این معنایی که شارحان گفتهاند نیست. بیان حضرت(ع) به دلیل ارتباط ویژه معنویت و سلامت است، انسان معنوی آرام است و آرامش نفسانی در آرامش سلولهای بدن ما مؤثر است.
گزارش از مرتضی اوحدی
انتهای پیام