به گزارش ایکنا، مراسم بزرگداشت روز جهانی فلسفه، امروز، ۱۰ آذرماه، به همت مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و به صورت مجازی با سخنرانی غلامرضا زکیانی، شهرام پازوکی، سیدمحمود یوسفثانی، آذرخش مکری، حسین شیخرضایی، مهدی معینزاده، اسماعیل علیخانی، علیرضا منجمی، سیداحمد غفاری قرهباغ، محمدجواد اسماعیلی، مسعود زنجانی و امیرحسین خداپرست برگزار شد. در ادامه صحبتهای حجتالاسلام والمسلمین اسماعیل علیخانی، عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران را میخوانید؛
گونههای مختلفی از سلامت وجود دارد و نکته مهم اینکه ادیان توحیدی و به صورت خاص دین اسلام به همه گونههای سلامت انسانها توجه دارند و توجه ویژهای هم به سلامت روح و جان انسانها دارند که سعادت و شقاوت آنها مربوط به سلامت نفس و جانشان میشود. یکی از نکات مهم بحث انسانشناسی است و اینکه نگاه ما به انسان چیست، در تعریف ما از سلامت نقش دارد. در ادیان توحیدی انسان دارای دو بعد مادی و معنوی است، اما از منظر مکاتب ماتریالیستی انسان تکبعدی است و همه حقیقت انسان جسم او است.
مکاتب توحیدی و فلاسفه الهی معتقدند انسان دوبعدی است و به همین دلیل سلامت جسم تنها معیار سلامت بشر نیست و سلامتهای دیگری هم برای انسان مطرح است. برای نمونه ملاصدرا میگوید انسان معجونی از صفات و قوا است که از جمله ابعاد حیوانی، شیطانی و ملکی است. نکته دیگر در مورد تعریف سلامت است. در قرن نوزدهم بر بعد فیزیکی تأکید میشد و بعدها از این تعریف عدول کرده و فقدان بیماری را به سلامت تعبیر کردند و بعد گفتند انسان سالم کسی است که بتواند وارد جامعه شود و دارای ادراک و اندیشه سالمی هم باشد. تعریف برگزیده ما از سلامت، انجام درست و کارآمد اموری است که از یک شخص انتظار میرود. تعادل و هماهنگی و کارایی مفید و مطلوب نیز عبارت از سلامتی است.
اصل این تقسیم سلامت به جسمانی و روانی ریشه در یونان باستان دارد که دانشهای طب نفس و طب جسم را داشتهاند. بنابراین در یک تقسیم کلی، باید گفت انسانها دارای دوگونه سلامت و بیماری هستند؛ فیزیکی و متافیزکی. فیزیکی مانند مسائل پوستی و عضلانی و ... است و بُعد متافیزیکی نیز شامل روح و روان و قلب و نفس است. در یونان باستان، علم اخلاق را به طب نفس و رذائل اخلاقی را به بیماریهای نفس تشبیه کردهاند.
اولیای الهی نیز به موضوع سلامت پرداختهاند، همچنانکه در یونان باستان به این موضوع پرداخته شده است. برای نمونه در روایتی از امام علی(ع) وارد شده است که فرمود جسم همانطور که حالاتی دارد، روح و نفس نیز اینطور است. زندگی روح دانش و مرگش نادانی است یا خواب روح، غفلت و بیداری روح، مراقبه است. قرآن، شفای دلها نامیده شده است و همچنین پیامبر اسلام(ص) طبیب دانسته شده که آمده است انسانها را شفا بدهد. اندیشمندان اسلامی نیز به تبع اولیای دین تقسیم سلامتی و بیماری را به جسمی و روحی مطرح کردهاند. برای نمونه یعقوب ابن اسحاق کندی در مواجههای با این موضوع به تحلیل مسائل اخلاقی پرداخته است. فارابی نیز میگوید همانطور که بدن سلامتی و بیماری دارد، نفس نیز همینگونه است. ملاصدرا نیز بدن و روح را دارای حالت ترکیبی میداند و میگوید اگر اعتدال نباشد تندرستی وجود ندارد.
بنابراین انواع سلامتی را داریم و از مسلمات است و از عصر یونان باستان بوده و ادیان نیز بر آن تأکید داشتهاند. سلامت فیزیکی کماهمیتترین نوع سلامت است و نقطه مقابل آن نیز بیماری جسمی است که نیازمند اثبات هم نیست و چون ملموس است، بیشتر برای مردم مطرح است و ادیان نیز به آن توجه کردهاند. اما نسبت به گونههای دیگر سلامت از اهمیت کمتری برخوردار است. اما آنچه برای ادیان اهمیت دارد، سلامت متافیزیکی است. سلامت عقلی و فکری گونهای از سلامتی متافیزیکی است و مقصود این است که یا شخص از این قوه شگفتانگیز برخوردار نیست که او دیوانه است، یعنی قوه تجزیه و تحلیل و غربالگری ندارد یا اینکه از حد ضعیف آن برخوردار است.
بخشی نیز سلامت و بیماری عقلی است که با سلامت روحی و نفسی عجین است، چون این بیماریها مرز مشترکی هم دارند. سلامت عقل دارای ابعادی است؛ یکی اینکه شخص به لحاظ عملی دچار جنون نشود یا اینکه به لحاظ نظری دچار مشکلات عقلی نشود و اندیشهاش آسیب نبیند. چیزی که خطرناکتر است، جنون فکری است که به مراتب زیانش بیش از جنون عملی است و باعث آسیب جامعه میشود. دغدغه اسلام برای سلامت عقل نیز بسیار زیاد است و خداوند در قرآن به انسانها میگوید، چرا به تعقل نمیپردازید. دغدغه ادیان توحیدی نسبت به اندیشهورزی فراوان است و به همین دلیل توصیههایی کردهاند و گفتهاند به سمت چیزهایی که عقل را از بین میبرد نزدیک نشوید.
سلامت روحی یا سلامت نفس نیز گونه دیگری از سلامت است که برای ادیان توحیدی اهمیت دارد و مهمترین سلامت انسان، سلامت نفس و روح است و مقصود این است که انسان به معنای واقعی کلمه انسان باشد و کارهایی که میکند، کارهایی باشد که از انسان انتظار میرود، مثلاً اینکه اهل طغیان و ... نباشد. مشکل دنیای امروز این است که دوگونه از سلامتی یعنی جسم و روان را تعریف کردهاند که سلامت روان نیز به بخشهایی از مغز مربوط میشود و چیزی به نام سلامت نفس و روح را باور ندارند. در تعریف سازمان بهداشت جهانی سلامت نیز، سخن از سلامت روح و نفس نیست. مثلاً یک انسان شهوتران است، اما این مسئله بیماری تلقی نمیشود، در حالی که قرآن به صراحت بیماریهای قلبی را مطرح میکند.
بنابراین ادیان توحیدی و دین اسلام به سلامتی انسانها اهتمام دارند و دغدغه همه گونههای سلامت را دارند که دیگران این دغدغه همهجانبه را ندارند و در همه زمینههای جسمی و روحی و عقلی نیز به انسانها توصیههایی میکنند. به بیان دیگر، تنها دین است که به همه گونههای سلامت پرداخته است و نسبت به هیچکدام بیتفاوت نبوده است. نکته دیگر اینکه مهمترین چیزی که برای دین مطرح است، سلامت روح و نفس است و بعد به سلامت عقل میرسیم و بعد سلامت روان قرار دارد و بعد سلامت جسم است. دین هیچوقت گونههای مختلف سلامت را همردیف روح و نفس نمیداند.
گزارش از مرتضی اوحدی
انتهای پیام