به گزارش ایکنا، نشست تخصصی «واکاوی عملکرد دانشکدههای الهیات و معارف اسلامی؛ دانشکدههای الهیات و چالشهای پیشرو»، امروز 22 آذرماه با سخنرانی قاسم درزی، اسدالله آژیر، زهره اخوانمقدم، علی شریفی، رمضان مهدوی و یاسر تکفلاح به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن سخنان علی شریفی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی را میخوانید که با موضوع «آسیبشناسی ارتباط دانشکدههای الهیات با حوزههای علمیه با تأکید بر دیدگاه آیتالله مهدویکنی» ایراد شده است؛
مارکو آنتونیو رودریگز دیاز، مدیر بخش آموزش عالی یونسکو، در تعریف دانشگاه میگوید دانشگاه برای آموزش شهروندان در سطح عالی است تا بتوانند به طور موثر و مناسب در کارکردها و فعالیتهای متنوع خود عمل کنند؛ دانشگاه برای کل زندگی و آموزش وسیع همه شهروندانی است که چنین آرزویی دارند؛ دانشگاه برای به روز کردن دانش است. دانشگاه برای آموزش مربیان و اساتید است. دانشگاه برای شناخت و رویارویی با مسائل مهم ملی است. دانشگاه برای مشارکت در تجزیه و تحلیل و حل مشکلات اصلی، تأثیرگذار و مرتبط با کل کره زمین است. دانشگاه برای همکاری با صنعت و بخشهای خدمات برای پیشرفت جامعه است. دانشگاه برای ایجاد رویکردهای فهم و بردباری است. دانشگاه برای تشکیل دولتی با اطلاعات قابل اعتماد علمی مورد نیاز تصمیمگیران در موضوعات مهمی همچون محیط زیست است.
دانشگاه باید دانش را منتشر کرده و همگانی کند. قبل از همه اینها، دانشگاه باید تحقیق علمی، اختراعات و ابتکارات را ارتقا دهد. در مورد دانشگاه، کیفیت حائز اهمیت است، نه اینکه صرفاً به ارائه مدرک بپردازد. دانشگاهی که بر تمام امور ناظر است، میتواند حوادث را پیشبینی کند. دانشگاه مکانی برای انتقاد بیطرفانه علمی و جستوجو برای راههای جدید برای آینده درخشانتر است. یک دانشگاه با برنامه تحصیلات جدید برای واقعیت، مشارکت شهروندان و پرورش صلح است. دانشگاه جایی برای تعدیل تندرویها است. به طور خلاصه دانشگاه برای تقویت آزادی، شخصیت و دموکراسی است.
اما باید به تعریف حوزههای علمیه برسیم. برخی معتقدند پیش از آمدن شیخ طوسی، در نجف حلقههای بحث و درس در جوار مرقد امام علی(ع) برقرار و حوزه علمیه شکل گرفته بوده است. اما اندکی پس از ورود طغرل سلجوقی به بغداد، در میانههای قرن پنجم، شیخ به نجف هجرت کرد و با فعالیت علمی او حوزه نجف پا گرفت و مرکزیت علمی و فکری تشیع پیدا کرد. دو کتاب التهذیب و الاستبصار از آثار این دوره است. شیخ طوسی شاگردان را به فقه استدلالی و اجتهادی تشویق کرد و با درگذشت شیخ، حوزه نجف رو به افول رفت.
حوزه علمیه حله اینطور بود که این حوزه از قرن ششم بنا نهاده شد و از اواسط قرن ششم تا قرن هشتم از حوزههای علمیه معتبر شیعه بود. در باب حوزه علمیه اصفهان باید گفت در قرن نهم و دوره صفویه به جهت فشارهایی که بر شیعیان در قلمرو عثمانی وارد شده بود، برخی از عالمان شیعی جبل عامل به ایران مهاجرت کردند و حوزه اصفهان در این دوره تأسیس شد. محمدتقی مجلسی، شیخ بهایی، میرداماد، میرفندرسکی، ملاصدرا و محقق کرکی از علمای این دوره هستند. دو گرایش فلسفی و حدیثی در این حوزه قوت بیشتری داشتند. این حوزه از همان زمان تاکنون حیات خود را ادامه داده است، اگرچه از قوت آن کاسته شد.
اکنون به دانشکده الهیات و تأسیس آن میرسیم که در ایران معاصر قانون تأسیس دانشگاه در سال 1313 به تصویب رسید و 27 خرداد سال 1313 دانشکده علوم معقول و منقول(الهیات و معارف اسلامی) افتتاح شد. همچنین باید به این نکته نیز توجه داشت که رابطه دانشکدههای الهیات با حوزههای علمیه تابعی از رابطه حوزه و دانشگاه باید باشد.
در اینجا لازم است به برخی از نظرات امام راحل در باب بایستههای تعامل حوزه و دانشگاه توجه شود. امام خمینی بلافاصله پس از شهادت فرزند برومندش مصطفی خمینی، سخنرانی ایراد و بر نزدیکی حوزه و دانشگاه تأکید کردند. همان سخنان موجب نزدیکی طلبه و دانشجو و آماده شدن بستر این انقلاب شد و باز هم بعد از انقلاب اسلامی، همین وحدت موجب برکات بسیاری شد. از جمله مواردی که امام روی آنها تأکید داشت، عبارت از احترام متقابل، بیدارسازی دانشگاهیان، ایجاد ارتباط دوستانه، نزدیک شدن قشرها و پیامد آن، حذف فاصلهها، نیاز متقابل و رابطه برادرگونه بود.
امام خمینی در یک سخنرانی فرمودند «هان ای حوزههای علمیه و دانشگاههای اهل تحقیق، بپا خیزید و قرآن کریم را از شر جاهلان متنسک و عالمان متهتک که از روی علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته و میتازند، نجات دهید و اینجانب از روی جد، نه تعارف معمولی میگویم از عمر به باد رفته خود در راه اشتباه و جهالت تأسف دارم و شما ای فرزندان برومند اسلام، حوزهها و دانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن بیدار کنید. تدریس قرآن در هر رشتهای از آن را مقصد اعلای خود قرار دهید. مبادا خدای ناخواسته در آخر عمر که شعف پیری بر شما هجوم کرد، از کردهها پیشمان و تأسف بر ایام جوانی بخورید، همچون نویسنده».
در این بخش باید به نظر آیتالله مهدویکنی به مقوله حوزه و دانشگاه بپردازم. ایشان میگویند «ابتدا رشتههای علوم انسانی را فقط مورد توجه قرار دادیم. چون بیشتر با کار ما مرتبط است و هم مباحث مکتبی در این رشتهها بیشتر وجود دارد. الهیات و معارف اسلامی، فقه و اصول، علوم سیاسی، اقتصاد و ... مسئولیت اجرایی هم، از سوی موسسان، به عهده من گذاشته شد. از ایدههای ما این بود که بتوانیم جمع بین حوزه و دانشگاه کنیم. طلبهای تربیت کنیم که هم از مسائل حوزوی آگاه باشد و هم از مسائل دانشگاهی تا اینکه بتوانیم آنچه مدعی هستیم اسلام دارد، به گونه صحیح و کاربردی ارائه دهیم. همچنین آنکه در حوزه تعطیل کرده، فرهنگ مخصوص به خود را دارد. اگر بخواهد تبادل فرهنگی انجام بپذیرد، باید ابتدا تبادل آموزشی باشد».
در جمعبندی باید بگویم بنده معتقد هستم که وحدت بین حوزه و دانشگاه مقدور نیست، اما طبق فرمایش علما، وحدت اگر مقدور نباشد، نزدیک شدن مقدور است و باید این دو نهاد نزیک شوند. مشکلات و آسیبهای حوزه باید لحاظ شود و باید آنها را حذف کند. در دانشگاه نیز باید مشکلات را شناسایی کرد و همچنین حضور اساتید در حوزه و دانشگاه باید به صورت متعادل باشد، نه اینکه اساتید حوزوی در دانشگاه بیشتر باشند.
انتهای پیام