به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «نقد و بررسی بخش سوم کتاب علوم قرآنی؛ وحی، اعجاز و تحریفناپذیری قرآن» امروز دوشنبه، 8 دیماه با حضور حجج اسلام والمسلمین فتحالله نجارزادگان، مؤلف کتاب و عضو هیئت علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران، محمدهادی مفتح، عضو هیئت علمی دانشگاه قم و رئیس مرکز اسلامی هامبورگ و محمد فاکرمیبدی، عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی العالمیه برگزار شد.
حجتالاسلام نجارزادگان درباره این کتاب اظهار کرد: در این کتاب آخرین دستاوردها در حوزه تحریفناپذیری قرآن به صورت سازماندهی شده بیان شده است. در اینجا سعی کردهایم هم در اثبات این موضوع و هم نقد مناقشهها به بحث و بررسی بپردازیم. نوآوری در این کتاب این است که سیر اندیشه تحریفناپذیری قرآن کریم بیان شده که این موضوع ابتدا در خود قرآن آمده و سپس به پیامبر و صحابه رسیده است و در نهایت به چالشهایی که در این سیر کهن در منابع شیعی و سنی وجود دارد، اشاره کردهام.
وی افزود: کتاب «کافی» کلینی به عنوان یک کتاب مستند، بیشتر مورد توجه بنده قرار گرفته و درباره این کتاب صحبت زیادی داشتهایم. کتاب «فصل الخطاب» اثر محدث نوری را نیز نقد کرده و گفتهایم ایشان دچار تناقضگویی هستند. همینطور به عصر بعد از وی رسیدهایم و بیان کردهایم که از همان عصر، بزرگان امامیه وارد نقد این کتاب شدند.
عضو هیئت علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران ادامه داد: درست است این کتاب شبهات بزرگی ایجاد کرد، اما باعث شد تحقیقات زیادی درباره تحریفناپذیری نیز قرآن انجام شود. همچنین کتابهای که دیگری در این زمینه و در مسئله تحریفناپذیری قرآن وجود دارد را گزارش کردهام. در آخرین بررسیها به این نتیجه رسدیم که مسئله تواتر قرآن، امری قطعی است و در پرتو این نظریه است که باید سایر نظریات در زمینه تحریفناپذیری قرآن را نقد و بررسی کنیم.
حجتالاسلام نجارزادگان بیان کرد: همچنین کتاب هیدجی را احیا و سپس کتابهای اهل سنت را بازخوانی کردم و گفتم انصاف پژوهش این است که چون مالک ابن انس یا بخاری، روایات را بازتاب دادهاند، متهم به تحریف کنیم. سیر کوتاهی هم درباره دیدگاههای مستشرقان داشتهایم و گفتهایم حرف جدیدی فارغ از کتب شیعی و سنی نداشتهاند، بلکه عمدتاً همانها را تکرار کردهاند. بالاخره به ادله تحریفناپذیری قرآن رسیدهایم و دلیل قرآنی و «شبهه دور» در تحریف قرآن را با چندین دلیل ابطال کردهایم.
مؤلف کتاب «علوم قرآنی» گفت: مشکل ما در زمینه تحریفناپذیری قرآن با خود قرآن حل میشود. قرآن معیار برای تشخیص روایات متعارض و بلکه همه اندیشهها است، لذا اگر تحریف شده باشد، از میزان بودن میافتد. معتقدم تمام معارف قرآن به هم پیوسته و همانند یک گنبد است و اگر یک حرف را در قرآن جا به جا کنید، معنای کلی آن را تحت تأثیر قرار داده و خلاء جدی به قرآن وارد میکند. اگر کسی این را قبول نداشته باشد، معلوم است قرآن را نشناخته است.
وی تصریح کرد: علامه طباطبایی هم در تفسیر آیه «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِی؛ خدا قرآن را فرستاد که بهترین حدیث (و نیکوترین سخن آسمانی خدا) است، کتابی که آیاتش همه (در کمال فصاحت و اعجاز) با هم مشابه است» (زمر/23) گفتهاند که مثانی به معنای انحنا است؛ یعنی آیات به هم پیوسته است. شواهد تاریخی را نیز درباره تحریفناپذیری آوردهام و کار خوبی که انجام شده، این است مصحف مسجد صنعای یمن را بررسی کردم که در تحقیقات قرآنی، به میزان زیادی به ما کمک میکند.
عضو هیئت علمی پردیس فارابی دانشگاه تهران ادامه داد: هرکس در سیر تاریخی تحریفناپذیری قرآن در مباحث کلامی، تفسیری و.. بررسی کند، خواهد دید جمع انبوهی از علمای ما بر تحریفناپذیری قرآن تأکید کردهاند. بنده مدارک شصت نفر از علما را دیدهام و در این کتاب گزارش دادهام که اعتقاد به تحریفناپذیری دارند. دیدگاه چند تن از دانشمندان نیز آمده است و به این نکته رسیدهام که همه آنهایی که میگویند قرآن تحریف شده، ادله آنها برونمتن است، اما آنها که میگویند عهدین تحریف شده، ادله درون متن دارند؛ یعنی براساس آنچه در توران و انجیل است، میگویند تحریف صورت گرفته است، اما کسی نمیتواند از درون قرآن معتقد به تحریف آن باشد.
حجتالاسلام نجارزادگان یادآور شد: بنده در علاج روایات تحریفناپذیری قرآن به جای اینکه روایات را تک تک همانند علامه عسکری بررسی کنم، راهبرد آوردهام و گفتهام کسی که میخواهد در این زمینه کار کند، ابتدا باید چند راهبرد را در نظر بگیرد که شامل منبع بودن قرآن، درک ماهیت روایات شیعی، سیره صحابه در نگارش شرح تفسیری، مصحف امیر المؤمنین(ع)، درک گونههای وحی و شناخت واژگان کلیدی در احادیث است. با این راهبردها مشکل تحریف قرآن و نیز مشکلات قرائات حل میشود، اما باید تأکید کنم که این کمال بیاخلاقی است که برای تسویه حسابهای سیاسی و مذهبی بر تحریفپذیری قرآن تأکید کنیم.
در ادامه این نشست حجتالاسلام والمسلمین محمدهادی مفتح، عضو هیئت علمی دانشگاه قم و رئیس مرکز اسلامی هامبورگ به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت: جای خالی این کتاب را در دانشگاه کاملاً احساس میکردیم. بنده در مقطع ارشد این مبحث را همواره تدریس میکردم، لذا خلایی که وجود داشت این بود که کتابی که همه مباحث علوم قرآن را در بر دارد در دسترس نبود. جناب آقای نجارزادگان هم در موضوع بحث امروز سرآمد هستند، اما نکاتی را در راستای تکمیل مطالب کتاب بیان میکنم. یکی از موارد این است که احساس کردم این بخش از کتاب که مربوط به تحریفناپذیری قرآن است، مخاطب خود را گم کرده است. در مقدمه نیز آمده که برای دانشجویان لیسانس و ارشد است، اما دانشجوی ارشد سرفصلها را در لیسانس خوانده است، لذا باید در مقطع ارشد مطالب جدیدی را به وی یاد دهیم، اما این موضوع، بخش کمی از کتاب را به خود اختصاص داده است، لذا طبیعتاً باید بخش زیادی از کتاب به مطالبی فراتر از مطالب دوره کارشناسی اختصاص داده میشد.
وی افزود: نکته دیگر اینکه کتاب «فصل الخطاب» از لحاظ علمی و استدلالی کتابی قوی نیست و بسیاری از مطالب آن قابل رد شدن است، کما اینکه بسیاری از علما، بعداً مطالب آن را رد کردند. البته حضرت آیتالله شبیریزنجانی یکبار میگفت دوران طلبگی از یکی از اساتید پرسیدم فصل الخطاب میرزای نوری را بخوانم یا نه؟ که گفت نخوان چون گمراهی در پی دارد، اما بعدا متوجه شدم خودش هم نخوانده است. لذا شایستهتر بود این کتاب یا به میزان بیشری به ادله محدثه نوری میپرداخت و آن را به صورت منطقی مورد بحث و استدلال قرار میداد یا حداقل ادله تحریفناپذیری قرآن را نقل و بحث میکرد.
استاد دانشگاه قم افزود: در ابتدای بحث که سیر اندیشه تحریف قرآن را توضیح میدهند، به برخی از مطالب همانند صحیفه سجادیه استناد میکنند که باید دانست اینها دلالت التزامی بر مباحث مطرح شده دارد، لذا وقتی روایت عرض بر قرآن از جانب پیامبر(ص) مطرح میشود، باید روشن شود منظور این است که آیا قرآن تحریف نخواهد شد یا ما چنین استدلالی داریم؟ لذا نمیتوان این را به عنوان پیشینه تحریفناپذیری قرآن آورد، بلکه باید اشاره میشد که از چه زمانی نظریه تحریفناپذیری قرآن مطرح شده است. بنابراین معتقدم در زمینه تحریفناپذیری قرآن چندان پیشینه مناسبی ارائه نشده است.
رئیس مرکز اسلامی هامبورگ اظهار کرد: ایشان در ادامه به برخی از منابع شیعی برای اثبات دیدگاه خود پرداختهاند که از جمله آنها دفاع از مرحوم کلینی است، اما سؤال این است که چرا به تفسیر عیاشی اشاره نکردهاید، در حالیکه تفسیر عیاشی یکی از منابع محدث نوری است. رویکرد صحیحتر این است که روایاتی از کتاب کافی که محمل تحریف است را مورد بررسی قرار دهیم. در انتهای بخش اول کتاب، تعدادی از کتابها برای مطالعه دانشجویان در مورد تحریفناپذیری قرآن اشاره کردهاید، اما برای بنده جای تعجب بود که «البیان» خویی و کتاب مرحوم معرفت از قلم افتاده است.
وی گفت: جایی در کتاب و آنجایی که میخواهند به احادیث استناد کنند، میگویند اعتبار احادیث از قرآن است و صحت و سقم آنها با محک به قرآن به دست میآید، اما این درست نیست که بگوییم قرآن به احادیث نیازمند نیست، بلکه معتقدم میتوان از احادیث نیز در این زمینه کمک گرفت. آخرین نکته راجع به ادله قائلان به تحریف است که در اواخر بحث به آن پرداخته شده و خیلی مختصر رد شدهاند؛ معتقدم در اینجا لازم بود بسیار مبسوطتر به این موضوع پرداخته شده و مثلاً لازم بود به میزان بیشتری به این موضوع پرداخته شود که نظریه نسخ تلاوت توسط محدث نوری چگونه منجر به اثبات تحریفپذیری قرآن میشود.
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین محمد فاکرمیبدی، عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی العالمیه به بیان نکاتی درباره کتاب پرداخت و گفت: با توجه به طراز و سطح علمی دانشجویی ارشد، برخی از مباحث این کتاب در طراز بالا و برخی نیز فروتر از حد علمی دانشجوی ارشد است و یکنواختی را در آن مشاهده نمیکنیم، لذا نیاز به همسانسازی علمی دارد. در ملاحظات علمی نیز باید گفت برخی دیدگاه که در میان اهل سنت وجود دارد و شیعه را متهم به اعتقاد به تحریف قرآن میکنند، نیاز به بررسی بیشتری داشت، چراکه موضوع تحریف در شیعه و سنی متفاوت است؛ به این دلیل که شیعه تحریفگر نیست، بلکه قائل به تحریف است، اما در اهل سنت تحریفگری مطرح است و اشاره شده که از زمان خلفا این تحریف صورت گرفته است.
وی افزود: نکته دیگر اینکه بهتر بود تبارشناسی بحث تحریف را مطرح کنند، اما فقط یکبار به اشاره گفتهاید در قرن چهارم چنین موضوعی مطرح بوده است. لازم بود اشاره شود این بحث دقیقاً از چه زمانی و از جانب چه دانشمندی مطرح شده است، چراکه میتوانست منجر به نتایج خوبی شود. نکته بعدی این است که تعریف درست و فنی از تحریف صورت نگرفته است، بلکه فقط یکبار در صفحه دویست گفته شده که منظور تحریف لفظی قرآن است، اما موضوع رابطه تحریف با اختلاف قرائات مطرح نشده است؛ در حالیکه محدث نوری به میزان زیادی روی این موضوع مانور داده است، لذا نباید به سادگی از آن بگذریم.
عضو هیئت علمی اظهار کرد: نکته بعدی اینکه در دفاع از کلینی به روایات فن قرآن ارجاع داده شده است، اما اتفاقاً در کتاب «فضل قرآن» روایات صریحتر در مورد تحریف قرآن وجود دارد، لذا اشاره به چنین روایاتی مشکل را حل نمیکند؛ ضمن اینکه چالش تحریف را فقط در «کافی» و «فصل الخطاب» نداریم، بلکه برخی از اصولیها و اخباریها نیز در این زمینه مورد اتهام هستند، چراکه آن را پذیرفتهاند. ارجاع به «البیان» آیتالله خویی نیز بسیار لازم بود، چراکه ایشان شدیدترین موضوع را در برابر تحریف قرآن دارند.
حجتالاسلام فاکرمیبدی بیان کرد: شما قول نسخ تلاوت را به خویی و شیخ طوسی دادید، اما این صحت ندارد، بلکه حرف آنها این است که نقلاً امکان دارد، اما عقلاً واقع نشده است. بنده در مجموع کتاب را دارای مباحث ارزشمندی میدانم و از آن استفاده کردم، اما برخی از مباحث فراتر و برخی فروتر از سطح کارشناسی ارشد است، لذا اگر بازنگریهایی در آن شودف بسیار بهتر است.
انتهای پیام