مرتضی اَشرافی، مدیر اندیشکده مطالعات راهبردی کریمه(س) و پژوهشگر پژوهشگاه بینالمللی المصطفی(ص) در یادداشتی اختصاصی که در اختیار ایکنا قرار داده، به بررسی ریشههای تحریم جامعة المصطفی العالمیه با نگاهی به دیپلماسی فرهنگی و حقوق بین الملل پرداخته که مشروح آن به شرح ذیل است؛
در جهان امروز که نقش و نیروی اجتماعی فرهنگ نسبت به گذشته به مراتب افزونتر شده است، ضرورت هماهنگی و همسویی میان فعالیتهای فرهنگی یک کشور در محیط پیرامون خویش نیز بیشتر احساس میشود؛ جامعه رشید، جامعهای است که بتواند نیازهای فرهنگی خویش را در رهگذر حیات و حرکت اجتماعی بازشناخته، و در عین داشتن قدرت پاسخگویی به این نیازها، از توانایی فرهنگی خویش در جهت تاثیر گذاری بر سایر جوامع نیز بهرهمند باشد.
در عرف نظام بین الملل، سیاست خارجی کشورها با هدف تامین منافع ملی کشور در سه حوزه سیاسی، اقتصادی و امنیتی طراحی و با سازوکارها و ابزارهایی از همین سه جنس عملیاتی و اجرایی میشوند؛ با این همه، فرهنگ و مولفههای فرهنگی رکن چهارم سیاست خارجی را تشکیل میدهد که در بسیاری از مواقع، لایه زیرین سه حوزه دیگر نیز به شمار میآید.
تدوین و تنظیم یک دیپلماسی فرهنگی کارآمد میتواند کشورها را در جهت تحقق اهداف سیاست خارجی خود و دستیابی به مفانع ملی یاری رساند؛ در جایی که راهکارهای سیاسی پاسخگو نیست و در جهان درهم پیچیده امروزی که هنوز بازیگران بین المللی به قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی و دستیابی به آنها را مهمترین راه تسلط و تاثیر بر نظام بین الملل میدانند، فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی به کمک سیاست خارجی میآید تا به عنوان یک سازوکار کارآمد و قدرتی نرم و با زبانی تلطیف شده، کشورها را به هدفهای از پیش تعیین شده برساند، زیرا پایداری و تاثیرگذاری دیپلماسی فرهنگی نسبت به سایر عناصر و مولفههای موثر در سیاست خارجی (سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی) بیشتر و کارکرد آن موثرتر است.
انقلاب اسلامی ایران با پیروزی شکوهمند خود در ایران زمین، برگی زرین از تاریخ و فرهنگ را در کتاب زندگانی جامعه ایرانیان و جهان اسلام ایجاد کرد، انقلاب اسلامی بدین معناست که فرهنگ اسلامی در تمامی شوءون فردی و اجتماعی، اصل، پایه و مبنا قرار گیرد؛ بنابراین نباید فراموش کرد که انقلاب اسلامی ایران حقیقتا انقلاب فرهنگی است و اگر نگوئیم همه اختیارات و امکانات، قدر مسلم این است که میتوانیم بگوئیم بیشترین، مهمترین و عمدهترین تلاشها و توانمندیها باید برای تکامل و توسعه و تحرک فرهنگ در همه شوءون فردی و اجتماعی به بهترین نحو صرف شود؛ چنین انقلابی نیازمند ابزار خاصی برای انجام هدفهای خود در عرصه بین المللی است، از مهمترین این ابزار میتوان ابزار فرهنگی را نام برد.
تغییر و تحول فرهنگی در گذشته بسیار کند و با گذشت زمانهای زیاد اتفاق میافتاد، اما امروزه یکی از ویژگیهای دنیای جدید این است که تحولات و دگرگونیهای اجتماعی و سریع و پرشتاب، دگرگونی در عرصه فرهنگ را نیز سرعت بخشیده است. به همین دلیل بی تفاوتی و بی توجهی در مواجهه با این تغییرات شتاب دار، مطمعنا خسارات جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت، مسائلی از قبیل جهانی شدن، افزایش وسایل ارتباط جهانی و پیوند زمان و مکان و... بحث درباره مباحث فرهنگی و ارتباطات و تعاملات فرهنگی را ضروری ساخته است به گونهای که به نظر بسیاری از متفکران مباحث ارتباطات فرهنگی و توسعه این ارتباطات و تعاملات فرهنگی در جهان معاصر را به عنوان مهمترین عامل در فرآیند توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، انسانی و اخلاقی میدانند.
در همین راستا برخی متفکران، هزاره سوم و قرن بیست و یکم را قرن فرهنگ نامیده اند و گفته اند آینده، صحنه نبرد و رقابت فرهنگهای مختلف است، هر ملتی که دارای فرهنگ برتر باشد، پیروز میدان کارزار آینده خواهد بود. به همین دلیل، کشورهای مختلف به تناسب موقعیت، جایگاه، امکانات، فرصتها و ظرفیتهای فرهنگی خود و به شیوهها و سازوکارهای مختلف، در صدد تحکیم بنیانهای معرفتی فرهنگ خود و تعمیم ارزش ها، دانشها و نگرشهای تولید شده به فراسوی مرزهای جغرافیایی خود میباشند تا در کنار قدرت نظامی و تسلیحاتی، این قدرت نرم را نیز داشته و از این طریق توانسته باشند با سازوکار اقناعی، هم روابط شهروندان را تنظیم و قاعدهمند نمایند، هم به جای کاربرد زور، اذهان و افکار عمومی جهانیان را در راستای منافع و اهداف خود هم سو کنند.
رهبر انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای در این زمینه پیروزی انقلاب اسلامی را نتیجه مواجهه با فطرت انسانی میدانند و در نهایت مساله باورمندی به تنوع فرهنگ است. ایشان در این نگاه بر این باورند که بایستی تصویرسازی مطلوبی را از آینده خود ترسیم کنیم و اگر فرهنگ را به مثابه ذهنیت در نظر داشته باشیم، در این پروسه، جدیترین عامل در شکل دهی به مناسبات جامعه برای تنظیم مناسباتش در آینده، فرهنگ، خواهد بود.
در دوره عصر روابط فرهنگی، گشودن عرصههای جدید در روابط فرهنگی بین ملتها و رویکرد به شیوهها و ابتکارات بدیع از اهمیت خاصی برخوردار شده اند. در جمهوری اسلامی ایران نیز جامعه المصطفی(ص) توانسته بود در طی سالیان متمادی فعالیت خود در خارج از مرزهای جغرافیایی ایران، به عنوان یکی از ابزارهای مهم فرهنگی کشور، به ترویج و نشر معارف ناب اسلامی و نیز پیامها و شعارهای بنیادین انقلاب کبیر اسلامی ایران بپردازد، در همین زمینه با توجه به تجربیات فراوانی که کسب کرده بود، با رویکردها و شیوههای بدیع و بی نظیر خویش برای دست یابی به اهداف فرهنگی و ایدئولوژیکی انقلاب اسلامی در ورای مرزهای جغرافیایی ایران، جهان اسلام، بلکه در تمامی عرصه این کره خاکی، رویکردهای تازه و منحصر بفردی را در پیش روی روابط فرهنگی میان ملتها گشوده است.
این موضوع از اذهان استکبار جهانی، آنان که همواره به دنبال استحاله فرهنگی و تمدنی سایر ملتها به نفع ایده ها، سرشتها و سبک زندگی منحط خویش بودند، پنهان نمانده بوده و نمانده است، استکبار جهانی و در راس آن آمریکا، از دانشآموختگان المصطفایی(ص) ترس داشته و خوب میدانند که فعالیتهای جهانی جامعه المصطفی(ص) و طلاب این نهاد علمی- فرهنگی جهانی، پیام اسلام ناب محمدی (ص) را به سایر جهانیان میرسانند و توطئههای آمریکا و غرب زدهها و نیتهای پلید استکبار جهانی را آشکار میکنند و همین امر برای آنان ناگوار است، لذا به روشهای مختلفی در طی سالهای گذشته تیشه به ریشه فعالیتهای فرهنگی و علمی جمهوری اسلامی ایران در جهان زده اند و میزنند، آخرین تیرشان نیز را رها کرده و جامعه المصطفی (ص) را نشانه گرفته اند؛ بنابراین موضوع تحریم جامعه المصطفی(ص)، موضوع فرهنگی است، لذا بحث تحریم، تروریسم و ... نیست، بلکه فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران است، جایگاهی که المصطفی(ص) به عنوان یک نهاد حوزوی و مذهبی توانسته است در طی سالیان گذشته نواقص و حتی ضعفهای دیپلماسی فرهنگی ایران اسلامی را در کنار فعالیتهای علمی خود، در جامعه جهانی و در روابط فرهنگی میان ملتها پوشش داده و به موفقیتهای بیشماری نیز نائل آید.
هدف غرب و خصوصا ایالات متحده از تحریم جامعه المصطفی(ص) تحریم فعالیتهای فرهنگی و محدود کردن و ایجاد مانع برای انتشار پیامهای بنیادین انقلاب اسلامی ایران برای جهان معاصر میباشد، که این امر با ایجاد محودودیتهای ممکنه در راستای فعالیتهای جامعه المصطفی(ص) برای غرب و غرب زدهها محیا شده است؛ بنابراین بهانههایی مانند مسائل سیاسی و امنیتی و. را در تحریم جامعه المصطفی(ص) بکار برده اند تا تحریم فرهنگی جامعه المصطفی(ص) را در این لفافهها بپوشانند.
چرا امروز باید جامعه المصطفی(ص) تحریم شد، آن هم بعد از چهل سال؟ این نشانههایی از آخرین دست و پازدنهای غرب و سردمداران غرب است تا جلوی انتشار معارف اهل بیت(علیهم السلام) را به بلاد کفر بگیرند، معارفی که توسط سربازان امام زمان(عج) در قالب طلاب جامعه المصطفی(ص) منتشر گردیده و باعث افزایش رشد اسلام گرایی در سرزمینهای غیر مسلمان شده است.
اگر بخواهیم در خصوص قوانین بین المللی نیز سخن بگوئیم، یکی از اصول مسلم حقوق معاهدات بین المللی؛ اصل وفای به عهد میباشد، که بر مبانی محکم و خدشه ناپذیری استوار است؛ بطوریکه در منابع مختلف حقوق بین الملل مثل خود معاهدات بین المللی، عرف بین المللی و از همه مهمتر به عنوان یک اصل حقوقی، مورد پذیرش از جانب ملل متمدن جهان، قابل شناسایی و تشخیص است؛ بنابراین پس از لازم الاجرا شدن یک معاهده و یا تفاهم نامه بین المللی و ورود آن به نظام حقوقی بین الملل، اثر و پیامد فوری و بارزی که به همراه دارد و در طول حیات آن و عدم ابطال آن توسط دولت ها، نهادها و سازمانهای بین المللی دولتی و غیر دولتی عضو و... نیز کماکان پابرجاست و الزامی بودن آن برای کشورها، نهادها و مراکز متعاهد است.
در همین راستا معاهده موجد تعهداتی برای دولتها درقبال یکدیگر، ویا به عبارت دیگر پدیدآورنده قاعدهای است که دولتهای طرف معاهده و تفاهم نامهها باید در روابط متقابل به رعایت آن کمر بندند و در صورت لزوم با استفاده از عوامل مناسب آنرا به اجرا درآورند؛ لذا میتوان بیان داشت که جامعه المصطفی(ص) هم به عنوان یک دانشگاه بین المللی رسمی که در مجامع بین المللی رسمی، به پشتوانه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ایران به رسمیت شناخته شده و در چارچوب قوانین علمی کشور، اعلامی از سوی این وزارتخانه فعالیت مینماید، طبعا در حقوق بین الملل نیز از حمایتهای قانونی در قراردادها، معاهدات و مقاوله نامههای دوجانبه و چند جانبه وزارت علوم جمهوری اسلامی ایران با وزارت خانههای هم تراز در سایر کشورها و همچنین نهادها و سازمانهای دولتی و یا غیر دولتی بین المللی و... برخوردار خواهد بود.
جامعه المصطفی(ص) بر همین اساس در طی سالیان گذشته قرادادها، تفاهم نامهها و مقاوله نامههای بیشماری را با دانشگاه ها، موسسات علمی و تحقیقاتی، نهادها و سازمانهای علمی و پژوهشی در سراسر جهان به امضا رسانده است و در چارچوب قوانین حقوق بین الملل به تعهدات خویش عمل نموده و در مراودات بین المللی خویش نیز از امتیازات این تفاهم نامههای رسمی نیز بهرهمند گشته است.
خاطر نشان میشود که بخش اعظمی از موضوعات حقوق بینالملل با مسأله انجام تعهدات بینالمللی و نیز نقض تعهدات بینالمللی سر و کار دارد که باید با قواعد برآمده از این دو حوزه مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند، ایالات متحده آمریکا با تحریم جامعه المصطفی(ص)، مرتکب نقض تعهدات بینالمللی خود در چارچوب فعالیت نهادهای علمی و فرهنگی رسمی یک کشور دیگر شده است که در حاکم قضایی بینالمللی نیز در همین خصوص قابلیت پیگرد حقوقی را دارد، اما فراموش نشود که ایالات متحده اتهاماتی را به جامعه المصطفی(ص) وارد ساخته و بعد از شبه پراکنیهای بیشمار توسط ایادی خویش و خودفروختههایی که به نوعی در ضدیت با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستند، فعالیتهای علمی و فرهنگی این دانشگاه بین المللی را نادیده گرفته و بر اساس نیتهای شوم خویش، بر اساس بهانههای مطرح شده، دست به تحریم یک نهاد رسمی و بین المللی که در چارچوب قوانین حقوق بین الملل و تفاهم نامههای دوچانبه و چند جانبه بین المللی فعالیت میکند، زده است.
در آخر، لازم است تا دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران با بازنگری در خصوص سیاستهای فرهنگی خود و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نیز با استفاده از ابزارهای قانونی که بر پایه قوانین حقوق بین الملل در اختیار دارد و همچنین عضویت در مجامع بین المللی مربوط به نهاد ها، دانشگاهها و مراکز علمی در عرصه جهانی، به حمایت از برخی از ابزارهای علمی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران همت گمارند، جامعه المصطفی(ص) نیز یکی از این ابزارها و امکاناتی میباشد که همان طور که توضیح داده شده، در عرصه علمی و فرهنگی کارآمدی خود را به اثبات رسانده است، این کارآمدی در تقویت جایگاه جهانی، قدرت ملی و کاهش تهدیدات امنیتی و رشد علوم انسانی و ایمانی نیز تبلور یافته است. از این رو ایجاد رابطه با نهادهای علمی دولتی بین المللی، انجمنهای علمی بین المللی، نهادهای غیر دولتی علمی- فرهنگی بین المللی، اندیشمندان و بزرگان عرصههای علمی و چهرههای مطرح دانشگاهی، شبکهها و حتی بازیگران جامعه مدنی در کشورهای دیگر و نقش آفرینی آنها به عنوان جریانهای تحلیل گر و موجد قدرت نرم علمی- فرهنگی، از راهبردهای سرنوشتساز در عرصه روابط بینالمللی میباشد که همواره میتواند توسط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ایران، برای اثبات حقانیت فعالیتهای فرهنگی و علمی جامعه المصطفی(ص) در مقابله با شبهاتی که بعد از تحریم و حتی در قبل از تحریم این نهاد علمی و فرهنگی ایجاد شده، مورد استفاده قرار گیرد.
انتهای پیام