به گزارش ایکنا، آئین نکوداشت علمی حکیم مجاهد، آیتالله محمدتقی مصباح یزدی، شامگاه چهارشنبه، ۲۴ دیماه، با سخنرانی جمعی از اندیشمندان، به همت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن صحبتهای حجتالاسلام والمسلمین عباس نیکزاد، استاد سطوح عالی حوزه علمیه را میخوانید؛
یکی از بهترین کارها در مورد آیتالله مصباح بررسی نظریات و آرایشان مخصوصا آرای بدیع ایشان در عرصههای مختلف مانند فلسفه اخلاق، معرفتشناسی، معارف قرآنی و ... است. آنچه که فعلاً مورد بحث بنده است، دیدگاههای مهم ایشان در باب فلسفه اخلاق است. چند نکته را در این زمینه مطرح میکنم که در باب فلسفه اخلاق است؛ اولین اصل که مورد توجه جدی ایشان است اینکه علم اخلاق و حقوق به یک معنا علوم حقیقی هستند و نه اعتباری یا انشائیات که در آن برهان و صدق و کذب و تعلیل و تحلیل راه دارد. نقطه مقابل این دیدگاه، دیدگاه رایجی است که میگویند در اخلاق و حقوق، برهان، صدق و کذب راه ندارد یا میگویند انشائیاتی بیش نیستند و بر اساس میل اشخاص است و لذا گفتهاند جنبه نسبی دارد.
یک دیدگاه دیگری که به همین دیدگاه برمیگردد اینکه اینها ادراکات اعتباری هستند و نه حقیقی و در اعتباریات، برهان و تحلیل و تعلیل و ... راه ندارد. ایشان میگویند میان افعال ما و نتایج رابطه علی و معلولی وجود دارد و مطلوباتی داریم که اگر مطلوبها بایستنی هستند، افعال نیز بایستنی میشوند. اگر رفع عطش برای ما بایستنی است، آب خوردن نیز بایستنی است و این فعل اختیاری علت است. یکسری الزامات افعال اختیاری نیز بایستنی است و اگر در باب اخلاق، انسانیت و اتصاف به فضائل اخلاقی بایستنی است، یکسری افعال بایستنی میشود، چون مطلوب اصلی ما افعال است و رابطه حقیقی و تکوینی و علی و معلولی وجود دارد.
نکته دیگری که ایشان دارند اینکه، در نگاه تحقیقی گزارههای اخلاقی و حقوقی، مطلق هستند و نه نسبی. گاهی میگویند نسبی، چون تابع امیال است و ایشان میگویند اگر تحلیل ما اینطور است که برهانی دارد، نمیتوان نسبی دانست. یا میگویند گزارههایی داریم که تخصیص میپذیرند، مانند راستگویی که در برخی موارد راستگویی خوب نیست و ایشان میگویند براساس قاعدهای که در این زمینه وجود دارد، در حقیقت علتی دارد و اگر راستگویی خوب است، به دلیل منافع آن است و قید، موضوع میشود.
نکته سوم، تفاوت اخلاق و حقوق است و میگویند دیدگاه بنده این است که تفاوت بین اینها در غایات است و غایات در حقوق، تأمین مسائل اجتماعی، مانند نظم، رفاه، سلامت و ... است، اما در اخلاق، غایت، ارتقای نفسانی و بهرهمندی از فضائل اخلاقی است. بنابر این، تفاوت در ناحیه غایات، نکته بسیار مهمی است. نکته چهارمی که دارند اینکه، اگر تفاوت اینها در غایات است، یک تفاوت دیگری که بسیار مهم و جدی و سرنوشتساز است، رخنمایی میکند که عبارت از نیت و انگیزه است. ایشان میگوید اگر در حقوق، غایت تأمین نیازهای اجتماعی است، نیت مهم نیست، اما اگر در اخلاق، انسان نیت نداشته باشد که نیت، خودسازی، تهذیب و قرب به خدا است، این مقامات حاصل نمیشود، مگر با انگیزه درست که حسن فاعلی لازم است. چون روح ما است که با این انگیزه پیوند میخورد، لذا در روایات داریم که اعمال به نیات است و این تاکید برای این است که بدون این نیت، آن غایت به دست نمیآید.
نکته دیگر اینکه، در اخلاق، حسن فعلی و فاعلی را میخواهیم. لذا به افعال ما خط میدهد و هر دو لازم است و اگر این دو در اخلاق لازم است، تبیین برهانی پیدا میکند. نکته دیگر، بهرهگیری استاد از قاعده فلسفی «النفس فی وحدتها کل القوی» است که ملاصدرا اثبات میکند که نفس، کل قوا است و نفس و قوا جدا نیستند. بر این اساس، اگر کسی کاری کند که تامینکننده نیاز یکی از قوا باشد، تأمینکننده خود نفس است. وقتی نفس میخواهد این نیاز را برطرف کند، بستگی دارد انگیزه اصلیاش چه باشد و اگر انگیزهاش غریزه شهوانی باشد و هدف نهایی همین باشد، نفس در این مرتبه قرار میگیرد و یا اگر با نیت قربی است، نفس در این مرتبه قرار میگیرد. لذا انگیزه و نیت ما در هر فعلی از افعال ما مهم است و نفس بر این اساس جایگاه خود را پیدا میکند.
حقیقت قرب برای ما کمال است، اما چرا برای ما کمال است که در دعای خمسه عشر نیز این را داریم که در جوار ربالعالمین بودن، برای ما کمال محسوب میشود، چون انسان در همه ابعاد و همه عرصهها و نیازهای خود مطلقطلب است و دنبال کمال مطلق میگردد. خاصیت انسان است که به محدود و چیز نسبی راضی نیست و در عرصههای مختلف، مانند قدرت و ... مطلق را میخواهد و مطلق نیز خدا است. بنابر این مال انسان در رسیدن به آن خواسته فطری است که جز او نیست و با او است که انسان به علم و قدرت و لذت مطلق میرسد. سعادت نیز عبارت از خوشی و لذت است و از خداوند مطلوبتر چه چیزی است و اینکه خواسته ما را تامین میکند، ملائم است و غیر از خدا نیز خواستهای نداریم و اگر او را شهود کنیم و حکمت مطلق او را ببینیم، بالاترین لذت را میبریم. فلسفه عبادت نیز به یاد خدا بودن و حجابها را کنار زدن است.
ویژگیهای نظام اخلاقی دینی که بر اساس مبانی استاد مصباح شکل میگیرد نیز چند مورد است که یکی از آنها تبیین عقلانی تمام اجزاء و ارکان اخلاق و حقوق است. دیگر، مطلق بودن و استثنا ناپذیر بودن گزارههای اخلاقی است. سوم، فراگیری اخلاق در زندگی بشر و چهارم انسجام درونی این اجزاء نظام اخلاقی است. مورد دیگر، توجه به حسن فعلی و فاعلی است و باید سعادت و کمال انسان سازگار شوند. نکته دیگر، اهمیت و نقش فاعل مختار بودن انسان است و آخرین نکته که بسیار مهم است، اعتقاد به روح متعالی و ملکوتی است که اخلاق، جز با اعتقاد به روح متعالی محقق نمیشود.
انتهای پیام