کد خبر: 3951717
تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۶:۵۱

چیستی تفاوت عقل مرد و زن از نگاه آیت‌الله جوادی آملی

در آموزه‌‏های اسلامی ارزش‌های انسانی که ملاک سنجش انسانهاست برای زن و مرد به طور یکسان ترسیم شده است. چون خاستگاه ارزش‌ها و فضایل، نفس و روح انسان است نه جسم او، و زن و مرد در نفس و روح تفاوت ندارند. از این رو در یادداشتی به بررسی تفاوت عقلی مرد و زن از نظر آیت‌الله‌العظمی جوادی آملی پرداخته شده است.

چبررسی چیستی تفاوت عقل مرد و زن از نظر آیت الله جوادی آملیبه گزارش خبرنگار افتخاری ایکنا، در آموزه‌‏های اسلامی ارزش‌های انسانی که ملاک سنجش انسانهاست برای زن و مرد به طور یکسان ترسیم شده است. چون خاستگاه ارزش‌ها و فضایل، نفس و روح انسان است نه جسم او، و زن و مرد در نفس و روح تفاوت ندارند.

آیت‌الله‌العظمی عبدالله جوادی آملی نسبت به مقام و جایگاه زن یک توجه ویژه و خاصی دارد تا جایی که یکی از آثار مکتوب ایشان به عنوان زن در آیینه جلال و جمال به این موضوع اختصاص داده شده است.

از این‌رو به‌مناسبت سالروز ولادت حضرت زهرا(س) و روز زن، حجت‌الاسلام امیرمیثم سعیدی، مدیر روابط عمومی دفتر معظم‌له در شرق تهران طی یادداشتی به بررسی چیستی تفاوت عقلی مرد و زن از نظر این مرجع عالیقدر تقلید پرداخته است. متن این یادداشت را در ادامه می‌خوانید.

گاهی گفته می‌شود که عقل مرد بیش از عقل زن است و تجارب گذشته و حال نیز مؤید این  مطلب است؛ این موضوع را مرحوم علامه طباطبایی ـ رضوان اللَّه تعالی علیه ـ در  تفسیر شریف المیزان آورده و مشخص فرموده است، آن عقلی که در مرد بیش از زن است یک  فضیلت زائده است نه معیار فضل.

توضیح مطلب اینکه عده‌ای گفته‌اند عقل در اسلام معیار کمال انسانی است یعنی هر  کس که عاقل‌تر است به کمال انسانی نزدیک‌تر و نزد خدا مقرب‌تر است، و هر که از عقل دورتر است از کمال انسانی کم بهره‌تر و از مقام قرب الهی  محروم‌تر است. بنابراین، چون عقل در مرد بیش از زن است پس مردها بیش از زن‌ها به خدا نزدیک‌تر هستند. در صورتی که این استدلال تمام نیست بلکه مغالطه‌ای است که در اثر  اشتراک لفظ رخ می‌دهد.

چون عقل به‌صورت اشتراک لفظی بر معانی گوناگون اطلاق می‌شود، لذا باید اولاً، روشن شود کدام عقل، معیار کمال انسانی و قرب الهی است و ثانیاً، در کدام عقل زن و  مرد با یکدیگر اختلاف و تفاوت دارند؟

دفع مغالطه در چرایی بیشتر بودن عقل مرد بر زن

منشأ مغالطه آن است که حد وسط در این قیاس تکرار نشده، لذا منتج نخواهد بود. اگرچه به ظاهر، لفظ عقل، در حد وسط تکرار می‌شود، اما معنای آن در دو مقدمه متفاوت است، یعنی گرچه گفته می‌شود که زن و مرد در عقل تفاوت دارند، و عقل معیار قرب الی  اللَّه است، و هر که عقلش بیشتر باشد به خدا نزدیک‌تر است، اما عقلی که در مقدمه دوم ذکر می‌شود، غیر از عقلی است که در مقدمه اولی آمده است، به عبارت دیگر عقلی که در آن، زن و مرد اختلاف و تفاوت دارند غیر از عقلی است که مایه تقرب الی اللَّه است.

کدام عقل در زن و مرد مایه تقرب است؟

اگر دو معنای عقل از هم جدا بشود، و دو مقدمه را با حفظ یک حد وسط کنار هم ذکر  کنیم، می‌بینیم که هرگز نمی‌توان قیاسی ترتیب داد تا از آن، فضیلت مرد بر زن  استنتاج شود، زیرا عقلی که در زن و مرد متفاوت است عقل اجتماعی، یعنی در نحوه  مدیریت، در مسائل سیاسی، اقتصادی، علمی، تجربی، ریاضی است.

و بر فرض هم که ثابت بشود در این‌گونه از علوم و مسائل اجرایی، عقل مرد بیش از عقل زن است ـ که اثبات  این مطلب نیز کار آسانی نیست ـ ولی این سؤال وجود خواهد داشت: آیا آن عقلی که مایه  تقرب الی اللَّه است همین عقلی است که بین زن و مرد مورد تمایز است؟ آیا می‌‌توان گفت هر کس مسائل فیزیک، ریاضی، طب، طبیعی و مانند آن را بهتر بفهمد به خدا نزدیک‌تر است؟ آیا این عقل، مایه تقرب است یا عقلی که «عبد به الرحمان واکتسب به الجنان»[۱] است مایه تقرب است؟

معنا و منظور از عقلی که موجب تقرب است

عقلی که موجب تقرب است همان است که از رسول خدا(ص) درباره  نامگذاری آن به این اسم چنین آمده است: عقل، چیزی است که انسان به‌وسیله آن، نیرو،  غرایز و امیال را عقال می‌کند ـ عقال زانوبندی است که وقتی شتر سرکش را بخواهند یک جا ببندند زانوهای او را با آن می‌بندند تا چموشی نکرده و از جا بیرون نرود ـ یا در  تعبیری دیگر رسول خدا(ص) به مردی که شترش را نبست و وارد مسجد شد و  آن شتر را بردند فرمود: «اعقلها وتوکل»[۲]؛ این جمله نه به آن معنا است که تعقل بکن بعد توکل بکن، بلکه یعنی عقال بکن و  توکل نما، یعنی این وسایل عادی را حفظ کرده و در آن وسایلی هم که خارج از اختیار تو است، خدا را وکیل بگیر.

پس عقل را به این دلیل عقل می‌گویند که جلوی امیال و غرایز را گرفته و زانوی شتر سرکش جهل و شهوت را عقال می‌کند. در این عقال کردن هر چه انسان بهتر و بیشتر غرایز را ببندد کامل‌تر می‌شود، البته معنای بستن غرایز، تعدیل و نه تعطیل آنهاست.

تقرب الهی در عقل سیاسی و علمی نیست

بنابراین آنچه موجب تقرب الی اللَّه است عقلی است که «عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ». و آن عقلی که ممکن است در مرد بیش از زن باشد، عقل علوم، عقل سیاست و عقل کارهای اجرایی است و اگر کسی در مسائل  سیاسی یا اجرایی عاقل‌تر و خردمندتر بود، نشانه آن نیست که به خدا هم نزدیک‌تر است، چه بسا همین هوش سیاسی یا هوش علمی، او را به جهنم بکشاند و چه بسا ممکن است مردی در علوم اجرایی بهتر از زن بفهمد، امّا توان عقال کردن غرایز خویش را نداشته باشد. همه مذهب‌های باطلی که در برابر انبیا صف بستند به‌وسیله مردها جعل  شد. اکثر متنبّی‌ها که در برابر انبیا به مبارزه مذهبی برخاستند، مرد بودند.

قرآن کریم در مورد کسانی که نظیر فرعون مذهب‌های جعلی آوردند می‌فرماید: «يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ»[۳]، آنان که پیشاپیش دیگران به جهنم رفته و می‌روند آیا مردند یا زن؟ بنابراین، اگر کسی در مسائل علمی یا سیاسی و اجرایی فکر برتری داشت این نشانه تقرب الی اللَّه نیست، بلکه یک فضیلت زاید است، زیرا: «ذَاكَ عِلْمٌ لاَ يَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ»[۴] علمی است که ندانستنش زیان نمی‌رساند.

زن عاقل‌تر است یا مرد؟

هرکس بتواند بهتر از دیگری غرایز را در هم بکوبد و امیال نفسانی را تعدیل کند و  بهشت کسب بکند او عاقل‌تر است. پس اگر تفاوتی هست در مسائلی است که سود و زیان ندارد، چون که انسان یک سیر ابدی دارد که دارای دالان ورودی به نام هفتاد، هشتاد یا حداکثر صد سال، که نشئه دنیاست و هنگامی که وارد نشئه دیگر شد این‌گونه از مسائل اعتباری و هوش‌های سیاسی یا اجرایی، خریداری ندارد.

انسان تا در دنیا زنده است از  ابزار فکری مدد می‌گیرد، آنگاه که وارد نشئه برزخ شد دیگر از این علوم خبری نبوده و  علوم حصولی تبدیل به علوم شهودی می‌شود. در نتیجه اگر کسی ادعا کند که عقل مرد در جنبه «عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ» قوی‌تر از زن است، هرگز اثبات آن مقدور نیست، چراکه نه تجربه آن را نشان می‌دهد و نه  برهان آن را تأیید می‌کند.

پی‌نوشت‌ها:

[۱] ـ اصول  کافی، ج۱، باب ۱، ۱۱٫

[۲] ـ نهج‌‌الفصاحه، حدیث ۳۵۹٫

[۳] ـ هود،  ۹۸٫

[۴] ـ اصول  کافی، ج۱، باب ۳، ۳۲٫

امیرمحسن سلطان‌احمدی
انتهای پیام
captcha