در طول تاریخ بسیار بودهاند کسانی که خواستهاند با دهان، نور خدا را خاموش کنند. فضایل و کرامات ائمه(ع) که برترین مصداق نور خدایند، گمراهان و شکاکان را خوشایند نبوده است. حسودان به مقام رفیع آل محمد(ص) از زمان حیات امامان تا زمانه کنونی همواره در پی عقده گشایی و کاستن شأن ایشان بودهاند، غافل از آنکه بر طبل رسوایی خود کوفتهاند. تاریخ بهترین قاضی و شاهد است که ائمه شیعه(ع) اکنون از چه موقعیتی در قلب و جان آزادگان برخوردارند و از دشمنان قسم خورده آنها اکنون چه یاد و نامی مانده است.
یکی از مهمترین حربهها در مقابل ائمه(ع)، سوءاستفاده از علم و موقعیت علمی بوده است. امروزه نیز همچنان همین شیوه ادامه دارد و مخالفان دین در فریبی آشکار خود را عقلگرا و علممدار و آموزههای قرآن و ائمه(ع) را عقلستیز و علمگریز معرفی میکنند. غافل از آنکه قرآن و ائمه(ع) خود طلایهدار عقل گرایی و علمطلبی بودهاند. در روزگاری که علم و دانش هیچ ارزشی نداشت، قرآن برای تکریم دانش و نگارش به قلم سوگند میخورد: «ن والقلم و ما یسطرون؛[۱] ن سوگند به قلم و آنچه مینویسند.»
رسول گرامی اسلام(ص) نیز همه زنان و مردان را به فراگیری علم ترغیب نمود و فرمود: «طلب العلم فریضة على کل مسلم ألا إن الله یحب بغاة العلم؛[۲] علمآموزی بر هر مسلمانی واجب است؛ به راستی که خداوند جویندگان علم را دوست دارد.»
عباسیان حکومت و قدرت بیمانند و تمدن علمی و فرهنگی نوینی را در بخشهای گستردهای از جهان به وجود آورده بودند. با وجود قدرت و ثروت بیبدیل حاکمان عباسی، یکی از مهمترین اقدامات آنها در ضدیت با ائمه(ع)، مبارزه علمی بوده است. این مطلب خود گویای آن است که ائمه(ع) بیش از هر چیز به علم و دانش شناخته میشدند و طبیعی است برای افکار عمومی پذیرفتنی نیست که در مقابل یک عالم از زور و سلاح استفاده کرد. بدین روی حاکمان عباسی در حقیقت چارهای جز تن دادن به این هماوردی علمی نداشتند. از این رو سلاطین عباسی مناظرات فراوانی میان ائمه(ع) و دانشمندان نخبه و به نام آن دوران ترتیب دادند.
یحیی دانشمندترین قاضی عصر مامون و متوکل بوده که از سوی آنها به مقام قاضیالقضاتی نیز رسیده است. او از جمله افرادی است که حکومت وقت، امید فراوانی بدو بسته بود تا مگر بتواند در مناظرات علمی، ائمه آن زمان یعنی امام جواد(ع) و امام هادی(ع) را که جوان نیز بودند، شکست دهد. ابن اکثم مناظرهای معروف با امام جواد در حضور مأمون و بزرگان داشته که در آن شکست خورده بود.[۳] چون شکستهای سابق موجب خفّت و کسر شأن او شده بود، او همواره در پی فرصتی بر انتقام بود تا اینکه پس از شهادت جواد الأئمه(ع) در مجلسی حضرت هادی(ع) را ملاقات کرد و ۱۳ سؤال پیچیده و لا ینحل علمی خود را از ایشان پرسید. امام(ع) به همه آن مسائل پاسخ داد و هیچ بهانهای برای یحیی باقی نگذاشت.[۴]
فضل و علم ائمه(ع) تنها مخصوص شیعیان نیست، و دانشمندان اهل سنت نیز بدان معترفند. به عنوان نمونه شمسالدین از متعصبترین علما و استوانههای علمی اهل تسنن در جایی امام هادی(ع) را شریف و جلیل[۵] و در جای دیگر فقیه و عالم زبردست و عابد توصیف کرده است.[۶] صفدی شافعی نیز ماجرایی عبرت آموز پیرامون مقام علمی امام هادی(ع) نقل کرده است: «روزی متوکل بیمار شد و نذر کرد که اگر شفا یابد، تعداد کثیری دینار در راه خدا صدقه دهد، هنگامی که بهبود یافت، فقها را جمع کرد و پرسید: چند دینار باید صدقه دهم که بر آن «کثیر» صدق کند؟ فقها در این باره فتاوای مختلف دادند، متوکل ناگزیر مسئله را از حضرت هادی (ع) سؤال کرد. ایشان پاسخ داد که باید ۸۳ دینار بپردازی. فقهاء از این فتوا تعجب کردند و به متوکل گفتند از او بپرسید این فتوا بر اساس چه مدرکی است؟ حضرت فرمود: خدا در قرآن میفرماید: «لقد نصرکم الله فی مواطن کثیره؛[۷] خداوند شما را در موارد «کثیر» یاری کرده است» و از طریق ما اهل بیت(ع) روایت شده است که جنگها و سریههای پیامبر اکرم(ص) ۸۳ فقره بوده است.»[۸]
هرکه اندکی با زندگی ائمه(ع) آشنایی داشته باشد، نمیتواند به عظمت ایشان اقرار نکند، خواه پیرو ایشان باشد یا نباشد. دانشمندان غیر شیعه به فضل و علم ائمه(ع) معترفند. حکومتهای بسیار مقتدر آن دوران که قدرت اول علمی و اقتصادی و نظامی و سیاسی جهان آن روز بودهاند، به دنبال بهانهجویی و پیدا کردن کوچکترین نقص برای رسوا کردن ائمه(ع) بودهاند، اما تاریخ شاهد ناکامی ایشان است. در چنین شرایطی خندهدار است عدهای یاوهگو مقام علمی و فضل ائمه(ع) را با دلایل غیر منطقی و بچگانه زیر سؤال برند و شیعیان را که سردمدار تعقل و اندیشهاند، به تفکر دعوت کنند، چیزی که خود سخت بدان محتاجند...
نویسنده: علی روشن
پی نوشت
[۱] قلم، آیه:۱.
[۲] کافی، ج ۱، ص ۳۰.
[۳] تفسیر قمی، ج۱، ص ۱۸۲.
[۴] الإختصاص، شیخ مفید، ص ۹۱.
[۵] سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۱۲۱، تحقیق شعیب الارنؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة الرسالة، بیروت، الطبعة التاسعة، ۱۴۱۳ه.
[۶] العبر فی خبر من غبر، ج۱، ص۳۶۴.
[۷] توبه، آیه: ۲۵.
[۸] الصفدی، صلاح الدین خلیل بن ایبک(متوفای۷۶۴ه)، الوافی بالوفیات، ج۲۲، ص۴۹، تحقیق احمد الارناؤوط وترکی مصطفی، ناشر: دار احیاء التراث، بیروت، ۱۴۲۰ه.