فدایی اسلام و برادر
کد خبر: 3960484
تاریخ انتشار : ۲۸ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۱
نگاهی به ویژگی‌های شخصیتی قمر بنی‌هاشم(ع)

فدایی اسلام و برادر

حضرت ابوالفضل العباس (ع)، در کربلا باشکوه‌ترین جلوه ایثار و از خودگذشتگی را به نمایش گذاشت و جان ارزشمند خود را فدای ایمان و راه امام خود کرد. حضرت ابوالفضل (ع) تنها شهید واقعۀ عاشورا بعد از سیدالشهداء (ع) است که صاحب زیارت‌نامه مأثوره از سوی امام صادق (ع) است

حرم حضرت عباس

به گزارش ایکنا، حضرت ابوالفضل العباس (ع)، در کربلا باشکوه‌ترین جلوه ایثار و از خودگذشتگی را به نمایش گذاشت و جان ارزشمند خود را فدای ایمان و راه امام خود کرد. وی تنها شهید واقعۀ عاشورا بعد از سیدالشهداء (ع) است که صاحب زیارت‌نامه مأثوره از سوی امام صادق (ع) است و این امر حضرت را کانون توجه دل‌ها و قلب‌های دوستداران اهل‌بیت (ع) قرار داده است. همین موضوع سبب می‌شود برای شناخت ویژگی‌های شخصیتی آن حضرت به چند مورد توجه ویژه داشت.

حضرت ابوالفضل العباس (ع)، حاصل ازدواج امیرالمؤمنین (ع) با بانوی متدینه‌ای همچون ام‌البنین (س) است که فخر عرب بوده و معرفت وجودی‌اش تا آن‌جاست که اگر چه در واقعه کربلا چهار فرزندش را از دست داده است، اما هنگامی که از بشیر پیگیر احوال امام حسین (ع) می‌شود و بشیر خبر شهادت چهار فرزندش را به او می‌دهد، می‌گوید: «قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی، اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی‌عَبْدِاللّه (علیه السلام) اَوْلادِی و َمَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاِبِی‌عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن (ع) ...؛‌ای بشیر! با این خبر ناگوار بند‌های دلم را پاره کردی. از حسین برایم خبر بده. فرزندانم و هر آنچه در زیر آسمان کبود است، فدای اباعبداللّه الحسین (ع) باد».

رعایت ادب و اطاعت در برابر امام (ع)

رعایت ادب و احترام خاص حضرت ابوالفضل العباس (ع) نسبت به امام زمانش، از ویژگی‌های برجسته آن حضرت بوده که در بسیاری از نقل‌ها بر این مسئله تأکید شده است. یکی از وظایف و تکالیف هر فرد مسلمان در کنار واجباتی، چون نماز، روزه، حج، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر، آراسته شدن به مکارم اخلاق است و اهمیت اخلاق تا به آن حد است که آیات فراوانی در قرآن به آن اختصاص یافته است. رسول‌خدا (ص) نیز درباره اهمیت مکارم اخلاق به عنوان فلسفه بعثت خود فرموده‌اند: «عَلَیْکُمْ بِمَکَارِمِ الأَخْلاَقِ فَإِنَّ رَبِّی بَعَثَنِی‏ بِهَا وَ إِنَّ مِنْ مَکَارِمِ الأَخْلاَقِ أَنْ یَعْفُوَ الرَّجُلُ عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ یُعْطِیَ مَنْ حَرَمَهُ وَ یَصِلَ مَنْ قَطَعَهُ وَ أَنْ یَعُودَ مَنْ لاَ یَعُودُهُ؛ بر شما باد رعایت مکارم اخلاق که خداوند مرا بر آن‌ها مبعوث کرد و از مکارم اخلاق است که کسی که بر تو ظلم کند ـ به جهت غرضی شخصی ـ او را ببخشی، کسی که تو را نسبت به چیزی محروم گرداند، کمکش کن؛ با شخصی که با تو قطع دوستی کند، رابطه دوستی برقرار کن و شخصی که به دیدار تو نیاید، به دیدارش برو».

اهمیت رعایت ادب و احترام نسبت به دیگران و به‌ویژه امام تا آن جاست که خداوند متعال در آیاتی از قرآن (سوره حجرات) به صراحت آن را بیان کرده و فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلاَ تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ وَأَنتُمْ لاَ تَشْعُرُونَ؛ ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! صدای خود را فراتر از صدای پیامبر نکنید و در برابر او بلند سخن مگویید آن‌گونه که بعضی از شما در برابر بعضی بلند صدا می‌کنند، مبادا اعمال شما نابود شود؛ در حالی که نمی‌دانید»
 
یا در آیه یک سوره مبارکه حجرات می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛‌ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چیزی را بر خدا و رسولش مقدّم نشمرید و تقوای الهی پیشه کنید که خداوند شنوا و داناست».

حضرت ابوالفضل العباس (ع) در جایگاه فرزند امیرالمؤمنین (ع) و ام‌البنین (س)، جایگاه رفیعی دارد، اما به جهت دارا بودن معرفت وجودی، همواره ادب و احترام نسبت به امام را در گفتار و رفتار در بالاترین مرتبه رعایت می‌کرد و هیچ‌گاه در برابر امام برای خود نظری قائل نبود. از این‌رو بود که در میان شهدای کربلا، به جایگاه والاتری دست یافت تا آن جا که به «باب‌الحوائج» مشهور شد.

درباره یکی از کرامات آن حضرت نقل‌های زیادی وجود دارد، از جمله آنکه در کتاب کرامات العباسیّه (معجزات حضرت ابالفضل العباس بعد از شهادت)، آمده است: کاسبی در بازار (اصفهان) مغازه‌ای داشت و کنار مغازه او سقاخانه‌ای به نام «آقا اباالفضل (ع)» بود، این فرد، چون علاقه زیادی به حضرت عباس (ع) داشت و همواره می‌گفت: آقاجان من به عشق شما این سقاخانه را تمیز می‌کنم و از آن به خوبی نگهداری می‌کنم و آن را آب می‌کنم که مردم جگر داغ شد، از آن بیاشامند و بیاد لب تشنه برادرت حسین (ع) و فداکاری و ایثار و وفای شما بیفتند و شما هم در عوض مغازه مرا نگهداری کن که یک وقت سارق و دزد به آن نزند.

هر روز کارش این بود که سقاخانه حضرت اباالفضل (ع) را تمیز می‌کرد و آب در آن می‌ریخت و یخ می‌گذاشت و مردم لب تشنه از آن می‌آشامیدند و می‌رفتند. یک روز صبح به مغازه آمد و دید که تمام لوازمات مغازه را دزدیده‌اند، خیلی ناراحت شد، صدا زد: «یا اباالفضل (ع)»، من سقاخانه‌ات را تمیز می‌کردم، آب می‌ریختم، یخ می‌گذاشتم، این‌قدر به شما علاقه داشتم و محبت می‌کردم و مردم را به یاد شما و برادرت حسین (ع) می‌انداختم حالا باید دزد مغازه مرا بزند؟ و با ناراحتی به خانه بر می‌گردد. روز بعد به مغازه می‌آید و می‌بیند تمام لوازم و اجناس مغازه‌اش سر جایش برگشته و دو نفر دم در مغازه ایستاده‌اند و رنگ صورتشان زرد است و مضطربند، تا چشمشان به صاحب مغازه می‌افتد به دست و پای او می‌افتند و می‌گویند: آقا ما را ببخش، اگر چنین نکنی ما هلاک خواهیم شد.


توأمانی آزادی و آزادگی


برخورداری انسان از نعمت اختیار، اراده و انتخاب، سبب برتری او بر حیوان و ملائک شده است؛ چنان‌که خداوند می‌فرماید: «إَنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا؛ به راستى ما راه (حق) را به او نمایاندیم، خواه شاکر و پذیرا باشد، یا ناسپاس». امیرالمؤمنین (ع) نیز درباره تفاوت انسان با ملائک و حیوان می‌فرماید: «رَکَّبَ‏ فِی‏ الْمَلاَئِکَةِ عَقْلاً بِلاَ شَهْوَةٍ وَ رَکَّبَ‏ فِی‏ الْبَهَائِمِ‏ شَهْوَةً بِلاَ عَقْلٍ‏ وَ رَکَّبَ‏ فِی‏ بَنِی‏ آدَمَ‏ کِلَیْهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَه‏ فَهُوَ خَیْرٌ مِنَ الْمَلاَئِکَةِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِم‏؛ خداوند متعال فرشته را آفرید و او را از عقل محض ساخت و حیوان را آفرید و او را از شهوت محض ساخت و انسان را آفرید و در انسان این دو را، یعنی سرشت فرشته و سرشت حیوان را با یکدیگر ترکیب کرد و از او انسان آفریده شد».

بین آزادی و آزادگی تفاوت‌های وجود دارد؛ برخی ممکن است آزادی اجتماعی نداشته باشند، اما شخصیت وجودی‌شان سرشار از آزادی معنوی باشد، و یا برخی از آزادی اجتماعی برخوردارند، اما آزاده نیستند. نوع سوم، افرادی هستند که آزادی اجتماعی دارند و تحت سلطه هیچ سلطه‌گری نیستند و هم آزاده‌اند و در مقابل خواسته‌های نفسانی تسلیم نمی‌شوند. امیرالمؤمنین (ع) در توصیف این افراد می‌فرماید: «الدُّنْیَا دَارُ مَمَرٍّ لاَ دَارُ مَقَرٍّ وَ النَّاسُ‏ فِیهَا رَجُلاَنِ‏ رَجُلٌ بَاعَ فِیهَا نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا وَ رَجُلٌ ابْتَاع‏ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا؛ دنیا گذرگاه عبور است، نه جاى ماندن و مردم در آن دو دسته‌اند: یکى آن که خود را فروخت و به تباهى کشاند و دیگرى آن که خود را خرید و آزاد کرد». حضرت ابوالفضل (ع) مصداق بارز انسان‌های آزاده‌ای است که وقتی شمر برایش امان‌نامه آورد، خطاب به او فرمود: «لا حاجَةَ لَنا فی أمانِک فَإنَّ أمان الله خیراً من أمان إبنِ مَرجانَة؛ ما به امان تو احتیاج نداریم. امان خدا از امانی که عبیدالله فرزند مرجانه می‌دهد، بهتر است».


بصیرت نافذ


یکی دیگر از ویژگی‌های شاخص حضرت ابوالفضل (ع)، بصیرت نافذ و بینش ژرف آن حضرت بود که در زیارت‌نامه منقول از امام صادق (ع) درباره ایشان آمده است. حضرت ابوالفضل العباس (ع) دارای «بصیرة النافذة» بود و حقایق را آن‌گونه که بود، می‌دید. وقتی که امام حسین (ع) در ۲۷ رجب سال ۶۰ هجری از مدینه به سمت مکه حرکت کرد، حضرت ابوالفضل (ع) بر خلاف هفتصد تن از صحابه رسول خدا (ص)، حق را از باطل تشخیص داد و با شهادت در رکاب امام زمانش، نام خود را جاودانه ساخت. از این روست که امام صادق (ع) درباره ایشان فرموده است: «کانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِیٍّ نافِذَ البَصیرَةِ صُلبَ الإیمانِ جاهَدَ مَعَ أبی‌عَبدِاللّهِ و أبلى بَلاءً حَسَنا و مَضى شَهیدَا؛ عموى ما عباس، داراى بینشى ژرف و ایمانى راسخ بود. همراه با امام حسین (ع) جهاد کرد و نیک آزمایش داد و به شهادت رسید». امام سجاد (ع) نیز درباره آن حضرت فرموده‌اند: «وَ إِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَنْزِلَةً یَغْبِطُهُ بِهَا جَمِیعُ الشُّهَدَاءِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ عباس را نزد خداوند منزلتی است که در روز قیامت همه شهیدان بر آن رشک می‌برند».


ایمان


اوصاف متعالی، گاهی اکتسابی است و گاهی ذاتی، قمر بنی هاشم با هر دو بال، بر فراز فضای فضیلت‌ها قرار داشت، زیرا هم ثمره شخصیتی است که می‌فرماید: «لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً؛ اگر پرده‌ها پس رود، یقینم را افزایش نمی‌دهم»، یعنی به درجه عالی رسیده‌ام. امیرالمؤمنین (ع) هنگامی که بشارت شهادتش را از پیامبر اکرم (ص) (در خطبه شعبانیه) شنید، خوشحال شد و پرسید: «أفی سلامةٍ من دینی؟ آیا با ایمان سالم و کامل خواهم رفت؟»، و سال‌ها بعد، همین اوصاف، با سر دادن فریاد‌های حضرت ابوالفضل (ع) و آنجا که فرمود: «إنی أحامی أبداً عن دینی ...»، فضای سرزمین خشک کربلا را عطرآگین می‌کند.


ایثار و جانبازی


حضرت ابوالفضل (ع) در کنار امامش، گویی در سایه آفتاب بود و امام را مظهر صفات و اراده الهی می‌دانست و خویش را فانی در راه امام می‌دید. چنان‌که امام صادق (ع) در زیارتش خطاب به او می‌فرماید: «أشهدتک بالتسلیم و التصدیق، والوفاء و النصیحة لخلف النبی المرسل؛ شهادت می‌دهم که نسبت به جانشین رسول اکرم (ص) تسلیم بودی، حضرتش را تصدیق کردی و در شأن وی وفا ورزیدی و خیرخواهی کردی». اراده و خواست امامان معصوم پایداری بر محور خواست الهی است. حضرت عباس (ع) نیز اراده خویش را در اختیار امام می‌بیند و همه هستی خود و جانش را تقدیم امام می‌کند.
انتهای پیام
captcha