به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر آیتالله عباسی خراسانی با محوریت سوره بقره، 27 اسفندماه، در مدرسه فیضیه حوزه علمیه قم برگزار شد.
وی در این جلسه به تفسیر آیات 45 تا 47 سوره «بقره» پرداخت و گفت: خداوند متعال در این آیات میفرماید: «وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ؛ از شكيبايى و نماز يارى جوييد و به راستى اين [كار] گران است مگر بر فروتنان همان كسانى كه مىدانند با پروردگار خود ديدار خواهند كرد و به سوى او باز خواهند گشت اى فرزندان اسرائيل از نعمتهايم كه بر شما ارزانى داشتم و [از] اينكه من شما را بر جهانيان برترى دادم ياد كنيد». در ادامه متن جلسه از نظر میگذرد؛
عرض شد گرچه اوامر و خطاب به بنی اسرائیل است ولی خطاب برای همه مکلفین حجیت دارد و همه مکلفین باید استعانت به صبر و صلاه داشته باشند. در تفاسیر روایی هست که مراد از «صلاه» هم نمازهای واجب است، هم نمازهای مستحبی است، هم «صلاه» بر نبی مکرم اسلام است؛ یعنی ذکر شریف صلوات. ماه شعبان هم ماه صلوات بر محمد و آل محمد(ص) است. پس این نماز است که بر غیر خاشعین سنگین است.
در حالات پیامبر(ص) آمده است وقتی مشکلی پیش میآمد نماز میخواندند. در حالات امیرالمومنین(ع) هم همین آمده است. در حالات امام صادق(ع) هم به عنوان دستورالعمل آمده است که هر وقت ناراحت شدید وضو بگیرید، نماز بخوانید، دعا داشته باشد ناراحتی شما کاهش پیدا میکند. یکی از راههای کنترل غضب را همین بیان فرمودند و همین نماز موجب آرامش و طمانینه است.
در تفاسیر روایی آمده است که مصداق خاشعین، شیعیان هستند. خاشعین در این آیه شریفه دو خصوصیت دارند: یکی اینکه «يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ»، یکی دیگر اینکه «أَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ». ماده «ظن» هم از لغات اضداد است و هم برای یقین به کار برده میشود و هم برای گمان برده میشود. آنچه میتواند مدح کامل انسانهای خاشعی باشد که از نماز استعانت میجویند این است که به معنای یقین باشد.
«ملاقوا» وزن فاعل است یعنی ملاقاتکننده پروردگارشان هستند. آیا این ملاقات، ملاقات حالت قیامت است؟ برخی گفتند منظور از ملاقات، لقای الهی است. در آیات مختلف داریم که اینها خداوند را ملاقات میکنند. البته ملاقات غیر از رویت است. اینها با حضرت حق روبرو میشوند و وقتی روبرو شدند با حضرت حق ملاقات دارند. حضرت امیرالمومنین(ع) هم فرمودند خدایی که ندیدم را عبادت نمیکنم. البته این رویت با چشم سر نیست بلکه با دل و حقیقت ایمان است. پس خصلت اول، یقین به ملاقات است و خصلت دوم اینکه سمت و حرکتشان به سوی خدا است. خیلی جالب است که آغاز و انجام اوست. اینها یقین دارند هم خدا را ملاقات میکنند و هم رجوعشان به پرورگار است؛ یعنی نتیجه اعمالشان دست حق است. پس اینها اعتقاد به معاد و حساب و کتاب دارند.
آیه بعدی میفرماید: «يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ». بنی اسرائیل فرزندان یعقوب هستند. حضرت حق برای بار دوم دستور به یادآوری نعمت بنی اسرائیل را میدهد و این دلیل بر اهمیت است. اینجا یک بحثی مطرح میشود و آن اینکه وقتی خطاب تکرار میشود آیا نعمت هم مکرر است یا نعمت قبلی است؟ شاید بگوییم نعمت جدید است. این نشانگر این است که کثرت نعمتها بر بنی اسرائیل تفضل شده بود. همه برکات نازل شده بر بنی اسرائیل نعمت هستند. خصوصا نعمت برتری بر جهانیان.
از تعبیر «انعمت علیکم» استفاده میشود نعمت از سوی خداست و قابل شمارش نیست. اگر ما خودمان را بسنجیم در این خطاب هستیم و مخاطب این خطاب هستیم؛ یعنی اگر ما خودمان را بسنجیم میبینیم جسم و جانمان تحت فیض و نعمت الهی است، منتهی بنی اسرائیل مردم ناسپاسی بودند و در اثر ناسپاسی دچار ذلت و اختلاف و شکست شدند.
مهمترین نعمتی که خدا اینجا تذکر میدهد نعمت فضلت و برتری بر جهانیان است البته این نعمت مجموعی است، نه نعمت جمعی؛ یعنی در قسمتی است نه اینکه در تمام قسمتها باشد. به عبارت بهتر این نعمت و فضیلت برای زمان خودشان است و در زمان خودشان برترین مردمان بودند ولی نسبت به زمانهای دیگر اینگونه نیست و روایاتی داریم که امت رسول اسلام بهترین امت است چون امت وسط است. پس بنابراین این تفضیل و تفضل در زمان خاص است نه اینکه در تمام اعصار و زمانها باشد. این خطاب به ذکر نعمت هم برای این است که حضرت حق با این خطاب میخواستند بنی اسرائیل را به مرتبه بالاتر ببرند و آن مرتبه شکر بود.
انتهای پیام