به گزارش ایکنا؛ دهمین جلسه درسگفتار نوروزی «غنا و موسیقی» با سخنرانی حجتالاسلام سروش محلاتی، 10 فروردینماه در فضای مجازی برگزار شد. گزیدهای از مشروح این جلسه از نظر میگذرد؛
در جلسات گذشته اشاره کردم که از نظر فقهای امامیه مهمترین دلیل بر حرمت غنا روایات است. استناد به دلیل عقل و استناد به آیات قرآن کمتر در منابع فقهی دیده میشود. کما اینکه اجماع هم به عنوان یک دلیل مستقل مطرح نیست. پس تمرکز بر روایات متعددی است که در این زمینه وجود دارد. البته از نظر فقها اینکه چه تعداد از روایات از نظر سند و از نظر دلالت، برای اثبات حرمت کفایت میکند مورد اختلاف است. برخی به روایات فراوانی استناد میکنند و برخی در این زمینه به حداقل نظر میدهند. حتی فقهایی هستند که بیش از یکی دو روایت را در این زمینه معتبر ندانستند.
در جلسه قبل درباره برخی روایات صحبت کردیم. یک دسته از این روایات، روایاتی است که ذیل آیات قرآن وارده شده است. حدود بیست روایت در ذیل آیات آمده است. عرض کردیم این روایات را باید با توجه به مضامین آیات معنا کرد. وجوهی از اشکال در دلالت این روایات مورد بحث قرار گرفت. روایات دیگری که در زمینه حرمت غنا مورد استناد فقها قرار گرفته است یکی روایت عبدالاعلی است و همچنین روایات دیگری که امروز درباره آن صحبت میکنیم. برخی از این روایات مربوط به حرمت استماع غناست که از یک سو از آنها حکم گوش کردن به غنا استفاده میشود و به دلالت التزامی استفاده میشود ایجاد غنا هم حرام است. امروز بحث را با یکی از این روایات که مربوط به حرمت شنیدن است آغاز میکنیم.
روایت از امام صادق(ع) است. کلینی این روایت را در کتاب کافی نقل کرده است: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي إِنَّنِي أَدْخُلُ كَنِيفاً لِي وَ لِي جِيرَانٌ عِنْدَهُمْ جَوَارٍ يَتَغَنَّيْنَ وَ يَضْرِبْنَ بِالْعُودِ فَرُبَّمَا أَطَلْتُ الْجُلُوسَ اسْتِمَاعاً مِنِّي لَهُنَّ فَقَالَ لَا تَفْعَلْ فَقَالَ الرَّجُلُ وَ اللَّهِ مَا آتِيهِنَّ إِنَّمَا هُوَ سَمَاعٌ أَسْمَعُهُ بِأُذُنِي فَقَالَ لِلَّهِ أَنْتَ أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا فَقَالَ بَلَى وَ اللَّهِ لَكَأَنِّي لَمْ أَسْمَعْ بِهَذِهِ الْآيَةِ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ مِنْ أَعْجَمِيٍّ وَ لَا عَرَبِيٍّ لَا جَرَمَ أَنَّنِي لَا أَعُودُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ أَنِّي أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فَقَالَ لَهُ قُمْ فَاغْتَسِلْ وَ سَلْ مَا بَدَا لَكَ فَإِنَّكَ كُنْتَ مُقِيماً عَلَى أَمْرٍ عَظِيمٍ مَا كَانَ أَسْوَأَ حَالَكَ لَوْ مِتَّ عَلَى ذَلِكَ احْمَدِ اللَّهَ وَ سَلْهُ التَّوْبَةَ مِنْ كُلِّ مَا يَكْرَهُ فَإِنَّهُ لَا يَكْرَهُ إِلَّا كُلَّ قَبِيحٍ وَ الْقَبِيحَ دَعْهُ لِأَهْلِهِ فَإِنَّ لِكُلٍّ أَهْلًا.»
شخصی به امام صادق(ع) گفت من وارد سرویس بهداشتی میشوم و همسایگانی دارم که زنان مغنیه دارند و مشغول خواندن هستند. وقتی من در حال قضای حاجت هستم به آن آواز گوش میدهم و گاهی اوقات مکث و توقفم را افزایش میدهم تا از صدای آنها استفاده کنم. حضرت فرمودند: این کار را انجام نده. این بیان دلالت میکند که نشستن در یک مکان برای گوش دادن به غنا جایز نیست. از این روایت استفاده میشود مسئله حرمت غنا مشروط به این نیست که شخص در جلسه غنا حضور داشته باشد بلکه همین مقدار که صدای غنا را بشنود حرام است. حتی اگر کسی مستقیم صدای غنا را نمیشنود و این صدا ضبط شده است فرقی در حکم مسئله ندارد.
پاسخ حضرت برای این شخص تعجبآور بود؛ لذا گفت من نزد آنها نمیروم و حضور در مجلس غنا ندارم. امام فرمود: مگر این آیه را نشنیدی که سمع و بصر و فواد مورد سؤال قرار میگیرند. شخص پاسخ داد: بله، به خدا قسم انگار تا به حال این آیه را از هیچ کس نشنیدم، یعنی اولین بار است این آیه به گوش من میخورد. به خواست خدا دیگر این کار را تکرار نمیکنم و استغفار میکنم تا خداوند مرا بیامرزد. حضرت به این بیان اکتفا نکردند و فرمودند: برو غسل کن و پس از اینکه غسل کردی آن مقدار که میتوانی نماز بخوان. مرحوم صاحب وسائل که این روایت را در ذیل اغسال آوردند به همین تناسب است و آن اینکه یکی از اغسال مستحبه غسل توبه است. بعد حضرت فرمودند: تو کار بزرگی میکردی و مکررا این گناه از تو سر زده است. اگر در همین وضع از دنیا میرفتی چه وضع بدی داشتی. خدا را سپاس بگو و از هرچه مکروه است نزد خدا درخواست توبه کن. هرچه ناپسند باشد قبیح است و کار ناشایست را برای اهل آن واگذار کن، برای هر کاری اهلی وجود دارد.
این روایت در مسئله استماع غنا مطرح شده است و مورد استناد است و از آن استفاده میشود گوش دادن به غنا حرام است. سند روایت هم صحیح است و دلالت آن تمام است. درباره این روایت باید از جهاتی صحبت کرد. جهت اول اینکه آیا این روایت مربوط به غنا به طور کلی است؟ یعنی میشود از آن به طور کلی حرمت غنا را استفاده کرد. در اینجا دو مشکل وجود دارد. در واقع دو خصوصیت در این روایت مطرح شده است و پاسخ امام با توجه به این دو خصوصیت است و ما نمیتوانیم در حکم گوش دادن به غنا این دو خصوصیت را الغا کنیم. خصوصیت اول این است که خوانندگان زن بودند. آیا شما میتوانید از نهی که درباره غنای زنان وجود دارد الغا خصوصیت کنید و بگویید غنا از زن و مرد حرام است؟ به نظر ما چون احتمال این هست که بین زن و مرد تفاوت وجود داشته باشد نمیتوان حرمت غنا را به طور کلی استفاده کرد.
خصوصیت دوم این است که این خوانندگی همراه با نوازندگی بوده است. تعبیر در سؤال این است: «يَتَغَنَّيْنَ وَ يَضْرِبْنَ بِالْعُودِ». اگر شما این دو خصوصیت را کنار بگذارید و بگویید غنا مطلقا حرام است امکان پذیر نیست. پس این روایت اخص از مدعاست و اصل موضوع را اثبات نمیکند که غنا حرام است. این نکته مورد توجه بسیاری از فقها قرار گرفته و این اشکال در کتب فقهی دیده میشود.
نکته دوم که قابل بحث است این است که در این روایت «لاتفعل» چگونه دلالتی دارد. در علم اصول مطرح شده است نهی، دلالت بر حرمت دارد کما اینکه امر دلالت بر وجوب دارد. حال نوع دلالت چگونه است؟ در نظریه معروف اصولیین گفته میشود این دلالت، لفظی است و نهی برای حرمت وضع شده است. در عین حال برخی بزرگان این دلالت را از ناحیه عقل میدانند. همه کسانی که قائل هستند نهی، دلالت بر حرمت میکند پذیرفتند اگر قرینهای همراه کلام باشد میتواند این دلالت را تضعیف کند.
خب این روایت صدرا و ذیلا مشتمل بر اموری است که الزامی نیست و همین امر نشان میدهد امام با توجه به دستوراتی که به این شخص دادند حداکثر از حکم مسئله اعم از اینکه واجب باشد یا واجب نباشد را بیان فرمودند. لذا تک تک دستوراتی که در این روایت هست حمل بر وجوب نمیشود. مثلا امام فرمودند غسل کن، نماز بخوان. پس معلوم میشود حضرت با توجه به شخصیت طرف یک دستور جامعی دادند که اختصاص به تکالیف واجب و الزامی ندارد. پس ما نمیتوانیم از این روایت وجوب اجتناب از غنا را استفاده کنیم.
انتهای پیام